شب متروپل يا شب كيميايي؟
كيوان كثيريان
از قديم گفتهاند: يا مكن با پيلبانان دوستي/ يا بنا كن خانهاي درخورد پيل
حالا حكايت شب موسيقي فيلمهاي كيميايي است. يك شب عجيب و غريب و به غايت ناهماهنگ كه نميدانم چطور به اظهار رضايت كيميايي روي سن ختم شد.
برنامه با يكساعت تاخير شروع شد اما دريغ از يك توضيح يا عذرخواهي كوچك. 20 دقيقه از شروع كنسرت گذشته بود و هنوز نورهاي سالن روشن بود و تردد در سالن جريان داشت و همهمه حضار قطع نميشد. درطول كنسرت، تبلتها و موبايلها آزادانه در حال عكاسي و فيلمبرداري بودند و گاه ديد پشتسريها را كور ميكردند و خبري هم از راهنمايان سالن وزارت كشور نبود.
طراحي صحنه با نورهاي نقطهاي درخشان باعث ميشد تقريبا چهره اكثر نوازندگان ضدنور باشد و ديده نشود. هيچ بروشوري براي كنسرت طراحي نشده بود و بايد براي دانستن نام فيلمي كه قطعهاش نواخته ميشود- و غالبا قطعه مشهوري هم نيست- دست به دامان حدس و گمان ميشدي. همين نبود بروشور موجب شده بود همهمه تا پايان كنسرت ادامه داشته باشد و همه از نفر بغل دستي نام قطعات يا نوازندگان را بپرسند و البته سراغ قطعات مشهورتر را بگيرند!
پارت اول كنسرت با وجود تاخير يكساعته، تنها نيمساعت طول كشيد و درميان حيرت حاضران، 20 دقيقه آنتراكت اعلام شد و اركستر، صحنه را ترك كرد! معمولا براي كنسرت موسيقي فيلم، همزمان تصاويري از آن فيلم نيز پخش ميشود تا هم لحظات فيلم تداعي شود و هم فضا حس و حال و رنگ و رويي بگيرد. پردهاي بالاي سر گروه ديده ميشد اما خبري از تصوير نبود. همه اينها به كنار، محتواي كنسرت اساسا پاسخگوي نام برنامه نبود. فكرش را بكنيد؛ شب موسيقي فيلمهاي كيميايي براي نخستين بار برگزار ميشود و نه تنها خبري از مهمترين موسيقي فيلمهاي پيش از انقلاب او نيست بلكه از موسيقيهاي شاخص فيلمهاي پس از انقلابش نيز نشاني نميشود ديد! اينكه اسفنديار منفردزاده كه موسيقي تمام 10 فيلم كوتاه و بلند پيش از انقلاب كيميايي را ساخته، به هردليل اجازه اجراي آنها را نداده به كنار و اينكه گروه به احترام او از اجراي آن قطعات خودداري كردند هم قابل تقدير، اما سوال اينجاست كه آيا اگر كيميايي و برگزاركنندگان، پيش از اعلام عمومي خبر كنسرت، از منفردزاده اجازه ميگرفتند، آيا او بازهم چنين واكنشي نشان ميداد؟ گذشته از اينها غيبت موسيقي فيلمهاي مهم پس از انقلاب كيميايي بدجوري توي چشم ميزد. مجيد انتظامي (سفرسنگ، خط قرمز، اعتراض)، فريبرز لاچيني (ردپاي گرگ و دندان مار)، پيمان يزدانيان (سربازهاي جمعه) و كارن همايونفر (سلطان و جرم) از جمله آهنگسازان سرشناس سينماي كيميايياند. يعني هيچكدام از اين چهار نفر اجازه اجراي آثارشان را به بهزاد عبدي ندادهاند؟!
در پارت اول، تنها يك قطعه از موسيقي فيلم سرب ساخته مرحوم گيتي پاشايي (كه موسيقي تيغ و ابريشم و گروهبان هم ساخته اوست)، يك قطعه از فيلم مرسدس ساخته مرحوم بابك بيات (كه موسيقي فرياد را هم ساخته) و دوقطعه «حرف هفتتير پر...» از فيلم رييس (فرزين قره گوزلو) و «لالهزار» از فيلم حكم (كاوه ناصحي) با آواز رضا يزداني اجراشد و خبري از موسيقي بقيه فيلمها و حتي ضيافت و تجارت (بهرام سعيدي)، محاكمه در خيابان (فرزين قره گوزلو) و... نبود. جالب آنكه حتي ماني رهنما نيز براي اجراي قطعه آواز مشهورش در مرسدس حضور نداشت. در پارت دوم اما، تمامي تركهاي كوتاه و بلند موسيقي فيلم آخر كيميايي - متروپل - ساخته خود بهزاد عبدي نواخته شد و يك قطعه آن را نيز رضا يزداني خواند؛ همين. تركهايي كه هيچ خاطرهاي در ذهن هيچ شنوندهاي زنده نميكرد و برخي قطعات از فرط كوتاهي فاصله روشن و خاموش شدن چراغهاي سالن را به زير يك دقيقه رسانده بود. همين موجب شد بسياري سالن را ترك كنند و صداي تشويقها به طرز معناداري كم شود. عجيبترين بخش برنامه اما اظهار رضايت مسعودكيميايي در پايان برنامه بود. كيميايي از شور و شعف موجود در سالن حرف زد و اين كنسرت را اولين كنسرت موسيقي فيلم به طور مستقل دانست. اين در حالي است كه نگارنده شخصا جناب كيميايي را در كنسرت موسيقي فيلم كه چندسال پيش شهرداد روحاني در تالار وحدت برگزار كرد، ديدم! كارهاي لوريس چكناواريان و يكي دو كنسرت ديگر مختص موسيقي فيلم در ايوان شمس هم البته قابل ذكر است. مسعود كيميايي همواره و در هر شرايطي نزد سينمادوستان احترام دارد. كاش اطرافيان او نيز اين نكته را بدانند و با تدارك برنامههاي ابتر و مبتديانه اينچنيني، به شان او لطمه نزنند. شايد بهتر بود با توجه به شرايطي كه براي اجراي اين برنامه پيش آمد، برگزاركنندگان قيد كل ماجرا را ميزدند و اين ايده خوب را نميسوزاندند و اجراي آن را به فرصتي ديگر تا گرفتن اجازه اجراي تمام قطعات ماندگار فيلمهاي كيميايي موكول ميكردند.