گروه ديپلماسي| روز گذشته محمدجواد ظريف دومين سفر منطقهاي خود را آغاز كرد و در نخستين گام عصر گذشته وارد بيروت شد. وي قرار است پس از لبنان به سوريه، پاكستان و هند نيز سفر داشته باشد و درخصوص مسايل دوجانبه و همچنين پروندههاي منطقهاي به رايزني بپردازد. در رابطه با اين دور از سفر منطقهاي وزير امور خارجه كشورمان با داود هرميداس باوند، تحليلگر مسائل سياست خارجي گفتوگويي داشتيم كه در ادامه ميآيد:
دومين دور سفرهاي منطقهاي محمدجواد ظريف پس از دستيابي به توافق هستهاي از روز گذشته آغاز شده است. اهميت اين سفر در شرايط كنوني منطقهاي چيست؟
آقاي ظريف در اين دور از سفرهاي منطقهاي خود به لبنان، سوريه، پاكستان و هند خواهد رفت و البته قرار بود به تركيه سفري داشته باشند كه به تعويق افتاد. اهميت سفر آقاي ظريف به سوريه و لبنان در گفتوگوها و رايزنيهايي نهفته است كه در هفتههاي گذشته در رابطه با بحران سوريه از سوي بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي صورت گرفت. هم جان كري و هم سرگئي لاوروف وزراي امور خارجه امريكا و روسيه در نشست شوراي همكاري خليج فارس حاضر شدند و با اعراب به گفتوگو پرداختند. همچنين وليد معلم پس از سفر به تهران به مسقط رفت و با مسوولان عماني به مذاكره پرداخت. از طرفي هفته گذشته، مذاكراتي ميان معاونان وزراي ايران و سوريه و نماينده ويژه روسيه در امور خاورميانه در رابطه با مساله سوريه صورت گرفت تا به راهحل جديدي براي حل اين بحران دست يابند و براي همين لازم بود تا با مسوولان كشورمان و با ديگر مقامات عاليرتبه سوريه مانند بشار اسد گفتوگو كنند. از طرفي، لبنان از مهمترين همسايگان سوريه است و لازم بود تا با اين كشور براي حل بحران سوريه مشورت شود و مسوولان ايران از نظرات آنها آگاه شوند و آنها را در جريان امور بگذارند و پيشنهادات آنها را دريافت كنند. همچنين حزبالله لبنان يكي از گروههايي است كه بخش مهمي از بافت جامعه لبنان را به خود اختصاص داده و از طرفي در مرزهاي سوريه با گروههايي مانند داعش و جبهه النصره درگير است. پس ميتوان بيان كرد كه سفر به سوريه و لبنان در راستاي دستيابي به طرح جديدي در حل و فصل بحران سوريه است.
يكي ديگر از پروندههاي مهم منطقه، عدم تكميل فرآيند سياسي در لبنان است. ايران براي حل و فصل اين مساله چه ميتواند بكند؟
يكي از دستاوردهاي توافق هستهاي اين بود كه ميتوان سختترين معضلات جهاني و منطقهاي را با گفتوگو و رايزني از طريق روشهاي مسالمتآميز و بدون درگيري و جنگ حل كرد. ايران يكي از كشورهاي داراي نفوذ در لبنان است و در يكي، دو سال پيش كمك كرد تا مشكل نخستوزيري اين كشور حل شود. اين در حالي است كه يكي از ادعاهاي مخالفان توافق هستهاي در ميان كشورهاي عربي و همچنين امريكا آن است كه توافق هستهاي و رفع تحريمها موجب باز شدن دست ايران در بهآشوب كشاندن منطقه ميشود و ايران ميتواند با اعمال نفوذ در لبنان راه را براي حل يكي از معضلات منطقهاي فراهم كند و به تحكيم صلح و تقويت راهبرد منطقهاي ايران بر حل و فصل مسالمتآميز مسائل كمك كند.
حزبالله لبنان يكي از گروههايي است كه رابطه و پيوندي استراتژيك با جمهوري اسلامي ايران قرار دارد. قرار است آقاي ظريف نيز در اين سفر با سيدحسن نصرالله، رهبر حزبالله ديدار داشته باشد. فكر ميكنيد اين ديدار به چه ميزان هم در حل مساله رياستجمهوري لبنان و هم در حل بحران سوريه موثر باشد؟
همانطور كه گفتم يكي از بهانههاي مخالفت برخي كشورهاي عربي و سياستمداران امريكايي با توافق هستهاي، ادعاهاي آنها مبني بر حمايت ايران از گروههاي مقاومت اسلامي مانند حزبالله، جهاد اسلامي و حماس است. اما واقعيت اين است كه حزبالله بخشي از واقعيت لبنان و جزيي از بافت اين كشور است. از سويي، موضع و قدرت حزبالله نظامي نيست بلكه اين جريان به فعاليتهاي خود سمت و سويي سياسي داده و نمايندگاني در دولت و مجلس اين كشور دارد. از طرفي موضع حزبالله جنبه تدافعي و در برابر با حملات اسراييل است و سعي كرده محدوده فعاليتهايش در مرزهاي جغرافيايي اين كشور باشد. با اين وجود، ايران ميتواند از حزبالله بخواهد تا به حل و فصل مسالمتآميز تكميل فرآيند سياسي اين كشور كمك كند.
هم درخصوص سوريه و هم در رابطه با لبنان، در كنار ايران، عربستان نيز نفوذ عمدهاي براي حل و فصل معضلات آنها دارد. فكر ميكنيد در چارچوب تلاشها براي حل پروندههاي منطقهاي، عربستان مواضع مثبتي از خود نشان خواهد داد؟
درخواست اوليه عربستان براي حل و فصل بحرانهاي منطقهاي اين بود كه جمهوري اسلامي ايران در عراق، سوريه، لبنان، بحرين و يمن دست از دخالت بكشد و مدعي بود كه ايران سياستهاي خصمانهاش را ادامه ندهد و از استراتژي هلال شيعي چشمپوشي كند اما مسالهاي كه وجود دارد اين است كه شرايط و واقعيات كنوني منطقه خود را به عربستان تحميل خواهد كرد و منجر به تعديل مواضع رياض خواهد شد. اين تعديل مواضع نيز مختص به عربستان نخواهد بود و تركيه نيز مجبور به عقبنشيني از مواضعش خواهد بود. هم عربستان و هم تركيه در ابتدا خواستار بركناري بشار اسد و سرنگوني نظام كنوني سوريه بودند ولي نگراني موجود در دوران پس از بشار اسد است و بسياري اعتقاد دارند كه وضعيت سوريه پس از بشار اسد بدتر از شرايط موجود ميشود و خلأ به وجود آمده پس از او توسط گروههايي نظير داعش و جبهه النصره پر خواهد شد و براي همين است كه امريكاييها با آنكه به برخي از گروههاي معارض كمك ميكنند، بر حل و فصل سياسي بحران سوريه تاكيد ميكنند. من فكر ميكنم كه در نهايت هم تركيه و هم عربستان به راهحلي ميانه و گفتوگوهاي سياسي تن بدهند. پس ميتوان گفت كه اگر تركيه و عربستان اسير مواضع اوليهشان نباشند، با توجه به شرايط موجود و فرايندهاي سياسي ميتوان اميدوار به رفع نگرانيها و حل تدريجي بحران سوريه بود تا كسي احساس شكست نكند.
قرار بود كه آقاي ظريف در سفر منطقهايشان به تركيه نيز سفر كنند كه به تعويق افتاد. اين عدم سفر به تركيه به چه ميزان در عقب افتادن حل بحران سوريه موثر است؟
در عدم سفر به تركيه دو احتمال وجود دارد؛ نخستين احتمال، مشكلات كنوني و داخلي تركيه است چراكه هماينك در شرايط مطلوبي به سر نميبرد و با مشكلات سياسي، اقتصادي و اجتماعي روبهرو است. دومين احتمال، اين است شايد تركيه از وضعيت كنوني سوريه اطلاعاتي دارد كه فكر ميكند با وجود آن اطلاعات دست بالا را برخوردار است و بنابراين نميخواهد در آن باره رايزني كند. اينها احتمالات است و لازم است تا مقامات مسوول در اينباره رايزني كنند.
بخشي از سفر آقاي ظريف به پاكستان و هند نيز خواهد بود. فكر ميكنيد انجام اين سفر به چه ميزان ميتواند به گسترش روابط دوجانبه ايران با هند و پاكستان كمك كند؟
آقاي ظريف تاكنون يكبار به هند و دو بار به پاكستان سفر كردهاند. تهران و اسلامآباد در اين مدت روابطشان را بهبود دادهاند اما هنوز مشكلاتي وجود دارد كه موجب ايجاد برخي دلخوريها ميشود مانند مسائل مرزي و امنيتي كه هرازچندگاهي موجب برخي مشكلات در روابط دوجانبه ايران و پاكستان ميشود. از سويي، پايگاه اصلي طالبان در پاكستان قرار دارد. به نظر ميرسد يكي از مسائل مشترك در رايزنيهاي ايران با هند و پاكستان، در خصوص مسائل مرتبط با انرژي است. هم پاكستان و مخصوصا هند از مشتريان خريد انرژي ايران هستند. افغانستان و مسائل امنيتي منطقه نيز دو محور مذاكرات ظريف و مقامات هندي و پاكستاني نيز هست. به هر حال، هم ايران و هم هند و پاكستان و چين در روند سياسي افغانستان از قدرت و نفوذ خوبي برخوردار هستند و ميتوانند در روند مذاكرات دولت كابل و طالبان نقش ايفا كنند. مساله ديگر نيز كه بايد به آن اشاره كنم روابط نزديك ميان دولت پاكستان با دولت عربستان است و احتمالا در حاشيه مذاكرات با پاكستان در خصوص چگونگي برخورد با عربستان گفتوگو خواهد شد.