دو سال محروميت براي ورزشكاران ووشو و معضل مهاجرت
كيميا عليزاده برگردد كه محرومش كنيد؟
روز گذشته ويديويي از نايبرييس كميته ملي المپيك در فضاي مجازي منتشر شد كه ميگفت كيميا عليزاده مشكلي براي بازگشت به ايران ندارد و ميتواند دوباره براي تيم ملي ايران مسابقه بدهد اما اتفاقاتي در همين يك هفته گذشته در ورزش كشور رخ داده كه نشان ميدهد شرايط براي بازگشت ورزشكاران مهاجرت كرده چندان مساعد نيست. به گزارش روزنامه اعتماد، دكتر مهين فرهاديزاد معاون وزير ورزش و جوانان در دولت دوازدهم در اين رابطه به ديدهبان ايران گفته است: «ما در ارتباط با كل ورزشكاران خودمان، ورزشكاراني كه مال ما هستند، اما در جاي ديگري هستند و به اصطلاح رفتهاند، ما به همه اينها ميگوييم كه اينها بچههاي ما هستند. ما استقبال و كمك ميكنيم به كشور خودشان بازگردند. ما به بچههاي خودمان علاقهمند هستيم و دوست داريم هر كدامشان كه اعلام آمادگي كنند به كشورشان بازگردند. كيميا عليزاده هم همينطور. يادتان نرود، وقتي كيميا عليزاده رفت، اولين مقالهاي كه زده شد را من زدم. آنجا نوشتم كه كيميا عليزاده دختر ما است. بچهاي كه با آسيب در المپيك جنگيد و كسب مدال كرد. حتما كيميا عليزاده هم يادش نرفته كه نظام جمهوري اسلامي، كشور، فدراسيون و مردم برايش چه كار كردند و كمكش كردند. الان هم همان حالت است. آغوش ايران براي تمام ورزشكاراني كه مهاجرت كردهاند، باز است.»
اين اظهارات كه از سوي يك مقام رسمي بيان شد موجي از واكنشها را به دنبال داشت. بيش از اين برخي روساي فدراسيونها هم گفته بودند عليزاده ميتواند برگردد ولي جايگاه نايبرييسي كميته ملي المپيك تفاوت دارد. ماجرا تا جايي پيش رفت كه حتي برخي رسانهها تيتر زدند «بازگشت كيميا عليزاده به ايران استارت خورد» البته كه خود اين ورزشكار طي 48 ساعت گذشته واكنشي به اين مساله نشان نداده است. اما با وجود اينكه نايبرييس كميته ملي المپيك و برخي روساي فدراسيونها به وضوح ميگويند كيميا عليزاده ميتواند برگردد و برخي مقامات رسمي هم به صورت كلي ميگويند ورزشكاران پناهنده و مهاجرت كرده به ايران بيايند و آغوش وطن براي آنها باز است، اتفاقاتي در داخل كشور رخ ميدهد كه چندان مناسبتي با اين اظهارات ندارد. همين چند روز گذشته را در نظر بگيريد. برخي از اعضاي تيم ملي ووشوي ايران در مسابقات قهرماني آسيا در كشور ماكائو بعد از اتمام مسابقات و پس از اينكه جشن رسمي اختتاميه به پايان رسيد در يك مهمانی حاضر شدند. اين ماجرا تا دو ماه مسكوت باقي ماند تا اينكه ويديوهايي از اين ورزشكاران در فضاي مجازي منتشر شد. درست از همين لحظه و درحالي كه همه منتظر بودند ببينند فدراسيون ووشو چطور با آرامش اين حاشيهها را جمع ميكند برخي رسانهها و جريانها چنان واكنشي به ماجرا نشان دادند كه انگار دستكم ده نفر در اردوي تيم ملي به قتل رسيدند! هيچ كس منكر برخورد مقتضي با رفتارهاي غيرحرفهاي و غيرعرفي آدمها در هر جايگاهي كه هستند، نيست اما نوع برخورد بايد متناسب با اتفاق رخ داده باشد. اين كاملا برگرفته از آموزههاي ديني و عقل سليم است. با اين حال آنطور كه مخاطبان مشاهده كردند برخي رسانههاي اصولگرا و تندرو هر روز از لزوم برخورد بسيار سفت و سخت با اين ورزشكاران نوشتند و فدراسيون را تحت فشار قرار دادند تا سختترين مجازاتها را براي اين ورزشكاران درنظر بگيرند. نتيجه چه شد؟ فدراسيون ووشو در اطلاعيهاي اعلام كرد هفت عضو تيم ملي هر كدام به دو سال محروميت كامل و پرداخت 50 ميليون جريمه محكوم شدند! فدراسيون ووشو نوشت: كميته انضباطي فدراسيون ووشو جمهوري اسلامي ايران راي خود درباره پرونده اتفاقات رخ داده در حاشيه برگزاري مسابقات قهرماني آسيا در ماكائو را صادر كرد. راي صادره از سوي كميته انضباطي به شرح زير است: «با عنايت به برگزاري جلسه مورخ 20 آبانماه 1403 اعضاي كميته انضباطي پيرامون رسيدگي به گزارش تخلفات و جرايم ارتكابي برخي از اعضاي تيم ملي ووشو بزرگسالان مغاير با اخلاق حرفهاي ورزشي و رعايت شؤونات اخلاق مربوط به وظايف نمايندگان ورزشي اعزامي در تيم ملي بررسي، احكام مربوطه صادر شد:
بدين وسيله اعضاي كميته انضباطي با توجه به جميع جهات و با درنظر داشتن مستندات موجود در پرونده: 1- تحقيقات ميداني انجام شده، 2- اقرار اعضاي مذكور، 3- گزارش اعلامي مكتوب فدراسيون ووشو و در راستاي اهتمام و صيانت از شؤونات حاكم بر روح و اخلاق ورزش و ضرورت برخورد با اقدامات تخريبكننده بنيانهاي اجتماعي و جريحهدار نمودن افكار عمومي و جلوگيري از اشاعه آن و باتوجه به ابراز ندامت و پشيماني نامبردگان، مستفاد از آييننامه انضباطي فدراسيون ووشو جمهوري اسلامي ايران و قوانين و مقررات مربوطه اقدام به صدور راي مبني بر «2 سال محروميت قطعي از هرگونه فعاليت ورزشي در رشتههاي ووشو و كوراش» و همچنين مبلغ 500 ميليون ريال (معادل 50 ميليون تومان) جريمه نقدي محكوم مينمايد.» يك نمونه ديگر آرمين سهرابيان است. بازيكن تيم استقلال كه به خاطر تتو 600 ميليون تومان جريمه شد و چند ماه محروميت تعليقي گرفت. در آن مورد هم فشار برخي رسانههاي اصولگرا كاملا مشهود بود. جايي كه يكي از خبرنگاران منتسب به اين رسانهها در حالي كه رييس فدراسيون در جمع خبرنگاران در مورد موضوع ديگري حرف ميزد به ناگاه بحث سهرابيان را وسط كشيد و پرسيد در فدراسيون چطور قرار است با اين بازيكن برخورد شود كه تاج هم در جواب گفت برخورد قاطعي انجام خواهد گرفت. اين دو نمونه را در نظر بگيريد؛ دو سال محروميت به خاطر حضور در يك مهماني و 600 ميليون جريمه و چند ماه محروميت به خاطر تتو، آن هم در شرايطي كه مثلا محمود فكري بابت آن اظهارات وحشتناك كه هم شامل هتاكي بود هم تهمت تنها 500 ميليون جريمه شد.
در حالي كه بار ديگر تاكيد ميكنيم برخورد با رفتارهاي غيرحرفهاي ورزشكاران كار درستي است اما آيا مديران ورزش چه در ووشو چه در فوتبال متوجه هستند دو سال محروميت با يك ورزشكار چه كار ميكند؟ ميدانند 600 ميليون جريمه به خاطر يك تتو يعني چه؟ آيا تناسبي بين تخلفات صورت گرفته با مجازات وجود دارد؟ در عرف بينالملل ورزشكاري كه دوپينگ ميكند (به عنوان زشتترين كاري كه در حوزه ورزش در باور عمومي وجود دارد) با محروميت دو تا چهار ساله مواجه ميشود. اين يعني مديران فدراسيون ووشو حضور در يك مهماني را مترادف دوپينگ ورزشكار درنظر گرفتند كه اصلا منطقي نيست.
سوال مهمتر: ورزشكاري كه در كشورش به خاطر يك اشتباه دو سال محروم شده چه كار بايد بكند؟ اگر اين ورزشكار گزينه مهاجرت را پيش روي خودش قرار دهد چه؟ اگر فكر كرد كه با رفتن دو سال جلو ميافتد؟ اگر چهار نفر از خارج كشور با او تماس گرفتند كه تنها راه فرار از دو سال محروميت خروج از ايران است چه؟ كسي به اين مسائل فكر ميكند؟ از اين گذشته چنين برخوردهاي چكشياي چه پيامي به ورزشكاران خارج از كشور ارسال ميكند؟ نايبرييس كميته ملي المپيك ميگويد آغوش ما براي ورزشكارانمان باز است اما اين ورزشكاران فكر ميكنند حتي اگر نهادهاي قضايي و امنيتي هنگام ورود با آنها كاري نداشته باشند ممكن است توسط فدراسيونهاي خودشان بابت برخي حرفها، رفتارها يا نوع پوشش در زماني كه ايران نبودند محروم شوند؛ آنهم محروميتهاي سنگين. نمونهها بسيارند. ورزشكاران زيادي داشتيم كه اشتباهاتي مرتكب شدند اما با آنچنان محروميتهاي سنگين و نامتناسبي مواجه شدند كه يا عمر ورزشيشان تمام شد يا از كشور رفتند. از آن طرف نمونههاي اندكي هم داشتيم كه فدراسيونها با مديريت درست اشتباه يا رفتار نادرست يك ورزشكار را مديريت كردند و اين ورزشكار در ادامه موفق به كسب بهترين مدالها شد. ورزشكاران، قهرمانان و مدالآوران سرمايههاي اين كشور هستند. ما بايد نوع برخورد با آنها را ياد بگيريم. ما بايد متوجه آنچه در جامعه ميگذرد، باشيم و بدانيم ورزشكاران بخشي از همين جامعه هستند. نبايد فراموش كنيم هر ورزشكاري كه بخواهد به كشور برگردد ابتدا نگاه ميكند ببيند با ورزشكاراني كه امروز داخل ايران هستند چه برخوردي صورت ميگيرد.