• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5910 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان

یک فنجان قهوه با ایرج میرزا علیخانی

فرخ شایسته

كجا به دنبال ايده مي‌گرديد؟

از دوران جواني پر از ايده بوده‌ام. از بين آنها، يكي را كه پخته‌تر شده انتخاب مي‌كنم و رويش كار مي‌كنم. به‌عبارتي، به دنبال به دست آوردن ايده نيستم. ايده‌ها در طول زمان تغيير شكل مي‌دهند، عوض مي‌شوند يا حتا جايگزين مي‌شوند. آنقدر ايده براي من زياد شده كه نمي‌دانم چه زماني آنها را انجام دهم. به دست آوردن ايده با نگاه كردن شروع مي‌شود، كه براي هنرمند هميشگي است. و حتا هنگام كاركردن بر روي يك ايده، ايده جديدي شكل مي‌گيرد؛ يعني «ايده در ايده» مي‌شود. من آن ايده‌هاي جديد را كناري مي‌گذارم تا وقتش برسد. قبلن ايده‌ها را يادداشت مي‌كردم، ولي در حال حاضر آنها را در پس ذهن نگه مي‌دارم تا كاملن آماده اجرا شوند.

از نظر حرفه‌اي، چه شخصي بيشترين تأثير را بر شما گذاشته است؟

بدون شك اولين كسي كه در حرفه بر من اثر گذاشته پدرم بودند؛ چون خوشبختانه ايشان هنرمند ماهري بودند، و از طريق ايشان از دوران كودكي با هنر بزرگ شدم. به‌عبارتي، شكل‌گيري هنري من از ايشان است. تا بزرگ شدم، و حتا الآن هم، تاثير ايشان بر من وجود دارد.

بزرگ‌ترين درس زندگي را از چه كسي گرفتيد؟

نمي‌توانم تنها از «يك» نفر نام ببرم، چون احساس مي‌كنم كه افراد مختلفي در زندگي من تاثيرگذار بوده‌اند. بدون تعارف و تا اندازه بسيار، اولين شخص پدرم بودند؛ چون طرز زندگي ايشان را مي‌پسنديدم. و جورجو موراندي ايتاليايي هستند كه خيلي تحت تاثير زندگي ايشان قرار گرفتم و از طرز زندگي و اخلاق ايشان خيلي خوشم مي‌آمد. و نفر بعدي، مُصلِح‌بن سعدي است و طرز زندگي سعدي در طول زندگيش برايم جذاب بوده و خودم را خيلي همراه سعدي مي‌بينم و برايم خيلي مهم هستند .

بزرگ‌ترين دستاورد شما در حرفه‌تان چيست؟

به دو دستاورد مي‌توانم اشاره كنم. اولين و شايد بزرگ‌ترين دستاوردم را تدريس مي‌دانم. از اينكه توانسته‌ام تاثيري روي شاگردانم داشته باشم خرسند هستم و وقتي مي‌بينم شاگردانم هنوز در پي من هستند بسيار خوشحال مي‌شوم. و دومين دستاوردم آثاري هستند كه در طول زندگي خلق كرده‌ام و مي‌كنم.

بزرگ‌ترين دستاورد شما در زندگي چيست؟

اينكه توانستم از شهري به نام شيراز كار هنري را شروع كنم و درمسيري كه رفتم تا امروز بي‌اندازه از زندگي خودم راضي بوده‌ام وخدشه به آن وارد نشده است.

فلسفه شما در حرفه‌تان چيست؟

در طول زندگي تغييرات زيادي داشته‌ام. از ايران تا امريكا، و بعد ژاپن، و حالا ايران. «هنر » شايد مهم‌ترين اتفاقي بوده كه براي بشر رخ داده و آن انتقالِ فكر و تبديلِ آن به تصوير بوده است. هيچكس، نه فلاسفه و نه هيچ كسِ ديگري، اين توانايي را ندارد.

فلسفه شما در مورد اوقات فراغت چيست؟

اوقات فراغت ـ به معني تلف كردنِ وقت ـ ندارم، چون وقت برايم بسيار ارزشمند است. اما گذراندن وقت با دوستانِ اهلِ ذوق را مي‌پسندم و خيلي دوست دارم و حتا احساس مي‌كنم كه براي هنرمندان لازم است.

آيا موضوع مورد علاقه‌اي داريد كه تا به حال فرصت انجام آن را پيدا نكرده‌ايد ودوست داشته باشيد به آن بپردازيد؟

دوست دارم كه در يك فيلم بازي كنم و البته نقش اصلي را در آن‌داشته باشم.

آيا سرگرمي خاصي داريد؟

دو كار انجام مي‌دهم. اول اينكه، «نقاشي مي‌كشم ». زماني كه نقاشي را با خيال راحت كار مي‌كنم، شعف و انرژي بسيار خوبي‌ در خودم احساس مي‌كنم، و پس از آن مي‌توانم دوباره به كار اصلي خودم بازگردم. و دوم، «كارهاي جنبي هنري » مثل فيلم‌سازي و عكاسي و حتا فيلم ديدن و گوش كردن به موسيقي است. چندين فيلم ساخته‌ام كه منتظر مونتاژ هستند، وبدون موسيقي و ادبيات نمي‌توانم حتا يك لحظه را سپري كنم.

هنرمند يا گروه هنري محبوب شما كدام است؟

من موسيقي اصيل ايراني و جاز و كلاسيك گوش مي‌كنم. در جاز، كيت جرِت، نوازنده پيانو، در كلاسيك، لودويگ فان بتهوون و گلِن هِربِرت گولد، نوازنده پيانو، و در موسيقي اصيل ايراني، حسين عليزاده و خانم فاطمه واعظي (پريسا) .

اگر بنا شود يك تا چهار شخصيت را براي شام دعوت كنيد، آنها چه كساني خواهند بود؟

اول از همه، سعدي (ابومحمّد مُشرف‌الدين مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف)، كارل گوستاو يونگ، وِرمير (يوهانِس فِرمير) و لطفعلي‌خان زند.

چه چيزي جمع‌آوري مي‌كنيد؟

به نظر من جمع‌آوري بسيار جذاب است و مي‌تواند شما را تا مرز اعتياد ببرد. دوران كودكي تمبر جمع‌آوري مي‌كردم. در يك شب باراني سوار دوچرخه مي‌شدم و خودم را مي‌رساندم به مغازه‌اي كه شنيده بودم فلان تمبر را دارد، كه تا بسته نشده آن را تهيه كنم؛ ولي الآن چيزي جمع نمي‌كنم. اما اگر بخواهم زماني چيزي جمع كنم، آن فرش ايراني است. آن هم فرشِ ايلاتي خوب.

باارزش‌ترين دارايي شما چيست؟

عمرم است. تمام چيزهايي كه ارزش مالي دارند در برابر عمرت به حساب نمي‌آيند. تمام اينها را نمي‌تواني با «يك ثانيه » عوض كني. چون اينقدر ايده براي كار دارم و انجام نداده‌ام كه احتياج دارم زماني براي اجراي‌شان داشته باشم، و مطمئن هستم كه عمرم كفاف نمي‌دهد. براي همين، باارزش‌ترين دارايي‌ام عمرم است.

بزرگ‌ترين نگراني و ترس شما چيست؟

از نظر شخصي نگراني و ترسي ندارم، ولي اين است كه بميرم و كارِ ناتمام داشته باشم. و از طرفي، دنيا به سمتي مي‌رود كه بيشتر تباهي و خرابي است و اين خيلي ترسناك است و نشانه‌هاي آن را مي‌بينم. كه چشم‌انداز خوبي نيست.

اگر بنا باشد از فردا اين كاري كه انجام مي‌دهيد را نكنيد، چه حرفه‌اي راانتخاب خواهيد كرد؟

آشپز خواهم شد، كه آن را هم از نگاهِ هنري خواهم ديد. و از طرفي، براي احتياج ديگران كاري انجام خواهم داد.

از كتاب يك فنجان قهوه با ...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون