شايد از خشكسالي در سيستان و بلوچستان بتوانيم...
مهدي زارع
در پي سفر دكتر پزشكيان به زاهدان و استان سيستان و بلوچستان در روز پنجشنبه اول آذر 1403 اعلام شده كه دولت، قبل از حضور رييس جمهور از مردم اين استان در مورد مهمترين مسائلشان نظرسنجي كرده و آنها مهمترين مسالهشان را بحران آب دانستهاند. اين استان با بحران آبي قابل توجهي مواجه است كه مجموعهاي از عوامل اقليمي، جغرافيايي و سياسي-اجتماعي تشديد شده است. اين استان داراي شرايط خشك و نيمه خشك است و ميزان بارندگي محدود آن بهطور متوسط به حدود ۱۵۰ تا 200 ميليمتر در سال است. منابع آب منطقه عمدتا از رودخانهها، سفرههاي آب زيرزميني و سيلابهاي فصلي به دست ميآيد. با اين حال، اين منابع به شدت تحت اثر استخراج بيش از حد، تغييرات اقليمي و سوءمديريت قرار گرفتهاند. آثار تغيير اقليم منجر به افزايش دما و تغيير الگوي بارش در سيستان و بلوچستان و در نهايت منجر به خشكساليهاي طولاني شده است كه دسترسي به آبهاي سطحي را كاهش داده و كمبود منابع آب موجود را تشديد ميكند. اتكا به آبهاي زيرزميني براي مصارف كشاورزي و خانگي منجر به كاهش قابل توجه سفرههاي زيرزميني شده است. بسياري از مناطق استان به دليل پمپاژ بيش از حد براي اهداف آبياري با كاهش شديد آبهاي زيرزميني مواجه هستند. رودخانه هيرمند كه از افغانستان به منطقه سيستان ايران ميريزد، براي كشاورزي محلي و تامين آب آشاميدني ضروري است. با اين حال سدسازي، انحرافات بالادست و نبود حاكميت پايدار در افغانستان بهطور قابل توجهي جريان ورودي به ايران را كاهش داده و منجر به كمبود آب بيشتر شده است. از سوي ديگر افزايش تقاضا براي آب به دليل شهرنشيني و گسترش كشاورزي فشار بيشتري را بر منابع محدود وارد ميكند. زيرساختهاي ناكافي براي توزيع و مديريت آب به هدر رفتن و استفاده ناكارآمد از منابع آب موجود انجاميده است. بسياري از مناطق روستايي به سامانههاي قابل اطمينان آب آشاميدني دسترسي ندارند. سطح بالاي فقر در استان توانايي جوامع محلي را براي سرمايهگذاري در شيوههاي مديريت پايدار آب يا فناوريهايي كه بتواند برخي جنبههاي بحران را كاهش دهد، محدود كرده است. كشاورزي براي بسياري از ساكنان امرار معاش اوليه است. با اين حال، كاهش ذخاير آب، عملكرد محصول و امنيت غذايي را تهديد ميكند. دسترسي محدود به آب آشاميدني تميز منجر به مشكلات سلامتي مانند كم آبي بدن و افزايش حساسيت به بيماريها ميشود. با بدتر شدن شرايط، خطر مهاجرت جمعيت به دور از مناطق آسيبديده در جستوجوي شرايط زندگي بهتر در جاهاي ديگر وجود دارد. رقابت بر سر منابع كمياب و البته مداخلات دشمنان خارجي به درگيري بين جوامع يا عملكرد مخرب گروههاي تروريستي منجر شده است.
با مديريت يكپارچه منابع آب ميتواند به تعادل تقاضاي رقابتي براي آب كمك و در عين حال پايداري را تضمين كند. بهبود زيرساختها براي ذخيرهسازي در آبخوانها و توزيع و آمادگي از قبل براي دورههاي كوتاه ولي شديد بارندگي ميتواند كارايي در نحوه استفاده از آب را افزايش دهد. همه اينها بودن مشاركت جوامع محلي در فرآيندهاي تصميمگيري در رابطه با مديريت منابع نميتواند منجر به راهحلهاي موثرتر متناسب با نيازهاي خاص شود. خشكسالي در ايران در طول دوره ديرينه اقليم بهطور قابل توجهي به سوانح انجاميده و باعث قحطي گسترده محصولات، تلفات دام و فروپاشي بالقوه اجتماعي به دليل محدوديت شديد دسترسي به آب شده است، بر تمدنهاي باستاني منطقه اثر گذاشته و منجر به جابهجايي جمعيت در مقياس بزرگ و حتي درگيريهايي بر سر منابع كمياب شده است. در گذشته كشاورزي ديم مبناي تامين غذا بوده و خشكسالي منجر به كمبود مواد غذايي و قحطي شده است. خشكسالي منابع آب در رودخانهها و درياچهها را به شدت كاهش داده و بر دسترسي به آب آشاميدني براي جمعيت انساني و دام اثر گذاشته است. در تاريخ ايران خشكساليهاي شديد منجر به ناآراميهاي اجتماعي، مهاجرت و درگيريها بر سر دسترسي به منابع آبي شده است. در سالهاي اخير بهرغم وجود سيلابهاي شديد بسياري از مردم همان مناطق سيلزده سيستان و بلوچستان همچنان با كمبود آب و آسيبپذيري شديد در برابر خشكسالي مواجه هستند. رويدادهاي شديد اقليمي مانند موج گرماي فلجكننده ۱۴۰۲ كه منجر به تعطيلي دو روزه در سراسر كشور و شاخص گرما تا 70 درجه سانتيگراد شد، نيز وضعيت را تشديد كرد. حال ببينيم آيا از دل اين بحران ميتوانيم دنبال بعضي فرصتها باشيم؟ با خشك شدن درياچهها، توليد برق آبي سنتي بهطور فزايندهاي چالشبرانگيز ميشود.
انرژي آبي براي توليد الكتريسيته به جريان آب كافي متكي است و زماني كه درياچهها خشك شوند نيروگاههاي برق آبي كم توانتر ميشوند. با اين حال، اين چالش ميتواند منجر به نوآوري در روشهاي توليد انرژي شود. براي مثال پژوهشگران در حال بررسي فناوريهاي جديدي هستند كه كارايي ذخيرهسازي آب را در دورههاي بارش افزايش دهد. درياچههاي خشك شده ميتوانند فرصتهاي منحصربهفردي براي توليد انرژي خورشيدي نيز ايجاد كنند. با كوچك شدن پهنه پوشيده شده با آب، مناطق وسيعي از زمين براي نصب پنلهاي خورشيدي در دسترس قرار ميگيرد. اين مناطق به دليل طبيعت و عدم سايهاندازي درختان يا ساختمانها، نور خورشيد را به صورت مستقيم دريافت ميكنند. مزارع خورشيدي را ميتوان روي اين بسترهاي درياچه خشك ايجاد و زمينهاي غيرقابل استفاده قبلي را به سايتهاي توليدكننده انرژي تبديل كرد. اين رويكرد نه تنها به بهرهبرداري از انرژيهاي تجديدپذير كمك ميكند، بلكه تضادهاي كاربري زمين با كشاورزي يا توسعه شهري را به حداقل ميرساند. در مناطقي كه درياچهها به دليل تغييرات زمين شناختي يا عوامل اقليمي و مداخلات انساني با مديريت غلط منابع آبي خشك شدهاند، ممكن است منابع زمين گرمايي زيربنايي وجود داشته باشد تا از آنها براي توليد انرژي پاك استفاده كنيم. سيستان و بلوچستان محل سامانههاي آتشفشاني فعال تفتان و بزمان هستند كه منابع بالقوه انرژي زمين گرمايي از گرماي داخل زمين براي توليد برق يا ارايه راهحلهاي گرمايش مستقيم هستند. بستر درياچههاي خشك به دليل زمين مسطح و قرار گرفتن در معرض بادهاي غالب اغلب شرايط مطلوبي براي توسعه انرژي باد دارند. توربينهاي بادي را ميتوان در اين مناطق نصب كرد و بهطور قابل توجهي به توليد انرژي پاك بدون رقابت با استفاده از زمين كشاورزي يا ساير نگرانيهاي اكولوژيكي مرتبط با محيطهاي مرطوبتر كمك ميكند. در حالي كه درياچههاي خشك شده چالشهايي را براي منابع انرژي پاك سنتي مانند نيروگاه آبي ايجاد ميكنند نياز به بهبود فناوريهاي حفاظت از آب را نيز نشان ميدهد كه ميتوانند از شيوههاي پايدار در كشاورزي و صنعت باشد. نوآوريهايي مانند سامانههاي آبياري پيشرفته و تكنيكهاي برداشت آب باران ميتوانند به كاهش اثرهاي خشكسالي كمك كرده و در عين حال اطمينان حاصل كنند كه از منابع آب شيرين باقيمانده بهطور موثر استفاده ميشود. ساحل مكران محل بالقوه توليد انرژي پاك از امواج ساحل و همچنين نيروگاههاي بادي است . از پتانسيل انرژي پاك ساحل مكران ميتوان براي تامين انرژي در همان منطقه براي توسعه ساحلي جنوب شرقي ايران استفاده كنيم.