براي درگذشت جبار رحمتي
سرحديخوان هوشمند و خلاق
مجتبي قيطاقي
جبار رحمتي از استادان نغمهپرداز و سرحديخوان شهر تايباد در شرق خراسان بود كه به سال ۱۳۴۲ ديده به جهان گشود و در فضاي فرهنگي و هنري ايلياتي خودش در ميان «قوم هزاره» كه بيشتر در شرق خراسان سكونت دارند، به حيات خود ادامه داد. صداي خوش و زلال جبار رحمتي از دوران نوجواني و جواني مورد توجه مردم و هنرمندان قرار گرفته بود تا آنجا كه استادي همچون ذوالفقار عسگريان رغبت پيدا كرد تادر آوازها، سرحديخوانيها-چهاربيتيخوانيها- او را همراهي كند. جبار رحمتي در كنار ساز ذوالفقار بيش از بيست و پنج نوار كاست اجرا كردند كه هر كدام از آنها رفرنس و منبع شايان توجهي براي هنرجويان آواز مقامي است. صداي صاف و زلال، نغمهپردازي هوشمندانه و خلاقانه، تحريرهاي ريز و فني و پايبندي به اصالتهاي آوازي شرق خراسان و اصالتهاي هنري آوازي هزارهاي از مهمترين ويژگيهاي هنري او بود؛ تمام اين ويژگيها از او انساني متفاوت و با ادب ساخته بود. استاد جبار رحمتي هنرمندي بود كه در بستر اصالتهاي قومي خودش قدم برميداشت. هنر استاد جبار رحمتي رنگ و بوي بوم زندگياش بود. آواز استاد جبار، آواز مردمان ايل و دردش، درد ناشي از هزاران سال زندگي در كوير و نالههاي بيكران عميقي بود كه استخوانبندي آوازش را شكل داده بود. با اينكه در زمره ميراثداران اين آواز نبود، اما ميراث نسل گذشته و نياكان خودش را پاسداري ميكرد و خود را به خوبي پايبند ميراث آوازي گذشتگان ميدانست.
استاداني مثل لطفالله عطاييهزاره، ذوالفقار عسگريان، نظرمحمد سليماني و غلامحسين سمندري در هنر آوازي جبار رحمتي سهم داشتند و مختصات آوازي و رفتاري او را شكل داده بودند. چيزي كه كسري زندگي هنرجويي و حلقه مفقوده شاگردان امروز «موسيقي مقامي» به شمار ميرود كه خود را به شدتي باور نكردني از فرهنگ بومي و ايلياتي خود دور كرده و تلاش ميكنند به سرعت شهري شوند و پيشرفت و درك و دانشافزايي در موسيقي مقامي را اينگونه ميبينند و از منابع اصلي آن يعني طبيعت، آفرينش و دسترنج استادان پيشين دور شدهاند كه البته رسانههاي امروزي از صدا و سيما گرفته تا رسانههاي فضاهاي مجازي نيز در اين رابطه نقش داشتهاند.
بايد توجه داشت كه استفاده از فرصتهاي علمي ديگر منافاتي با اين مساله ندارد، اما بايد توجه داشت كه آيا تلاش ما در شاگردي موسيقي مقامي، آوردهاي براي فرهنگ و هنر قومي و ملي خواهد داشت! آيا كساني مثل جبار رحمتي كه قدم درست در راه نهاده بوده و مراقب سنتهاي فرهنگي، هنري ايلياتي خود بودند، آنطور كه بايد و شايد ديده ميشوند؟ اين مسائل كمي نگرانكننده هستند و به اين موضوع به حد كفايت توجه نميشود كه بدون دغدغه و نگراني، شاهد دوام اين هنر در نسلهاي آينده باشيم، بنابراين همچون استاد جبار رحمتي كه راه را گم نكرده بود بر ماست كه همگي از جمله مسوولان، متوليان امور فرهنگي، هنرمندان، استادان، پژوهشگران و مردم تلاش و همتي داشته باشيم كه راه فرهنگ و هنرمان گم نشود به قول حافظ: «ما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد/ هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند».
*پژوهشگر موسيقي خراسان