روزبه دلاور
به گزارش «اعتماد» براي فوتبالدوستان كشورمان كه از دهههاي ۶۰ و ۷۰ اين رشته جذاب را دنبال ميكنند تاريخ ۸ آذر ۱۳۷۶ يك روز خاص است و تا هميشه هم خاص ميماند. تيم ملي فوتبال ايران در اين روز پس از بيست سال به جامجهاني صعود كرد آنهم در يك بازي دراماتيك و كاملا غيرقابل پيشبيني. در آن روز بر و بچههاي متعصب تيم ملي توانستند تيم قدرتمند استراليا را شكست دهند. با دو گل خداداد و كريم باقري پيروزي كه بيشتر شبيه به يك معجزه بود، حاصل شد و به دل تمام مردم ايران نشست. بله! در ۸ آذر سال ۷۶ نه فقط فوتباليها بلكه تمام مردم ايران خوشحال بودند و نسل آن دوره در اوج محبوبيت قرار داشت. به مناسبت ۲۷ سالگي آن بازي تاريخي با علياصغر مدير روستا، آقاي گل اسبق فوتبال ما كه در آن بازي از روي نيمكت تيم ملي نظارهگر عملكرد همتيميهايش بود، گفتوگويي ترتيب داديم كه چكيدهاي از آن را در ادامه ميخوانيد.
از آن بازي به يادماندني بگوييد.
يك بازي به يادماندني بود كه هنوز در خاطر مردم هست و فكر ميكنم اين پيروزي نشأت گرفته از همبستگي داخل كشور شكل گرفت و همه مردم موج مثبت خود را به سمت ما فرستادند و توانستيم نتيجه لازم را كسب كنيم و به جامجهاني صعود كرديم. در بازي با استراليا هم به خصوص با اتفاقاتي كه از شروع بازي رخ داد تا زماني كه يك ربع از بازي گذشته بود دقايق وحشتناكي را پشت سر گذاشتيم. خاطرم هست كه روي نيمكت كنار آقاي منصوريان نشسته بودم و همانجا به علي گفتم خدا كند ۳، ۴ تا گل نخوريم اما روحيه بالاي بازيكنان درون زمين و انسجامي كه روي نيمكت بود و موج مثبتي كه همه بچهها به درون زمين ميفرستادند باعث شد رفتهرفته كار را اميدوارانه پيش ببريم. البته اتفاقات خيلي خاصي در آن بازي رخ داد يعني از درخشش عابدزاده و خط دفاعي تا نوك حمله بگيريد. مضاف بر آن يكسري اتفاقات در بازي رخ داد كه مسابقه از آن تب و تاب افتاد و ما توانستيم خودمان را پيدا كنيم و در ادامه روند خوبي را در پيش گرفتيم. يادم ميآيد در بين دو نيمه آقاي ويرا چيزي براي گفتن نداشت و كاپيتان تيم آقاي عابدزاده بود كه بچهها را جمع كرد و گفت يك نيمه داريم بايد برويم بجنگيم و چشم ملت ما دنبال ساق پاهاي ما است، برويم و خوشحالشان كنيم حالا با دوندگي و انسجام بيشتر. كه الحمدلله اين اتفاق افتاد و بچهها روحيه گرفتند و تمام توان خود را گذاشتند و بازي مساوي شد و صعود كرديم. بازي خاطرهانگيزي شد كه همه از آن ياد ميكنند و اين خاطرهانگيز بودنش به خاطر اين است كه كل كشور بسيج شده بود و آن اتحاد را داشت تا اين تيم برنده شود.
ويرا بين دو نيمه گفته بود به لحاظ فني حرفي ندارم و برويد بازي كنيد؟
بله! همين را گفت و براي همين احمدرضا، بچهها را جمع كرد و همه همقسم شدند تا بروند در زمين و با جنگندگي بتوانند مشكلات را برطرف كنند كه باعث شد آن اتفاق رقم بخورد.
چطور تا اين حد يكدست و متحد بوديد؟
ما يك تيم بوديم. در تمام بازيها يك تيم بوديم به خصوص در آن بازي كه تمام مردم با هم انسجام داشتند و موج مثبت ميفرستادند. همه منسجم بودند. من فكر ميكنم آن دغدغهاي كه بازيكنان و كادرفني نسبت به مردم داشتند باعث ميشد اين انسجام بيشتر خودش را نشان دهد. صرفا فقط شادي مردم برايمان مهم بود تا بعد از چندين سال تيم به جامجهاني برود و اين انسجام و وحدت براي خوشحالي و يكدلي مردم بود.
بزرگاني همچون خود شما هم روي نيمكت مينشستيد اما حاشيهسازي انجام نميگرفت؟
از زمان آقاي مايليكهن خيليها شيطنت ميكردند تا در تيم اختلاف بيندازند اما نه. كساني كه روي نيمكت بودند انگار خودشان درون زمين هستند و بازي ميكنند.
فضاي ورزشگاه براي افرادي كه از تلويزيون بازي را نگاه ميكردند هم وحشتناك بود! شما كه روي نيمكت نشسته بوديد چه احساسي داشتيد؟
گفتم تا چند دقيقه اول خيلي وحشت كرده بوديم كه گلهاي بيشتري نخوريم! خداييش هم استراليا خيلي خوب شروع كرد و ما دنبال اين بوديم كه شكست بدي نخوريم و از اين جهت نگران بوديم. روي نيمكت هم تمام بچهها دعا ميكردند تا آن بازيكني كه در زمين هست خوب كار كند تا تيم نتيجه بگيرد. اگر صحنه بازي را دوباره ببينيد زماني كه تهامي ميخواهد خارج شود بچهها چقدر شاد و خندان هستند و انگار خودشان در زمين هستند. نكته مثبت هم همين بود كه همه با هم متحد بودند.
بهترين بازيكن ايران در ملبورن كه بود؟
اگر اجازه دهيد بگويم تيم ملي ما. همه تيم خوب كار كردند اما در ادامهاش بگويم احمدرضا يك چيز ديگري بود!
خيليها ميگويند تماشاگرنمايي كه تور دروازه ما را پاره كرد، باعث شد روند بازي به نفع ما شود. قبول داريد؟
آن زمان استراليا خيلي روي دروازه ما حمله ميكرد يعني يك موج تهاجمي روي دروازه ما داشت كه در فوتبال در چنين مواقعي به دروازهبان ميگويند خودت را به زمين بينداز يا دفاع كاري كند كه بازي از تب و تاب بيفتد اما آن دقايق آن تماشاگر اين كار را براي تيم ما كرد يعني ستون پنجم ما شد! آن چند دقيقه طولاني كه بازي متوقف شد باعث شد تا حملات گسترده و توفاني استراليا بيفتد و به نظرم كار مثبتي براي تيم ما كرد.
استرالياييها به چشم تحقير به بازيكنان ايراني نگاه ميكردند؟
دقيقا. زماني كه سوت زده شد آن شلوغي و همهمه و هو كردن نشان دهنده اين بود و خاطرم هست زماني كه بازي شروع شد و حملاتي كه استراليا انجام ميداد و ما كه روي نيمكت بوديم، نگران ميشديم و عكسالعملهاي خاصي داشتيم و وقتي آنها تصوير ما را ميديدند ميخنديدند! بعد ورق برگشت و تلاش بچهها و دعاي خير مردم باعث اين نتيجه شد.
نسل فعلي خودشان را بهترين نسل در تاريخ ميدانند! نظر شما چيست؟
ببينيد هر نسلي در هر زماني بهترين است و هيچ كسي نميتواند بگويد نسل ما بهتر است اما خدا وكيلي بگوييم نسل جام جهاني آرژانتين كه يك تيم به جام جهاني از آسيا و اقيانوسيه صعود ميكرد چقدر مشقت و سختي كشيده است و بعد از بيست سال نسل ۹۸ با سختي و كمبود امكانات توانست اين اتفاق را رقم بزند.
خب الان وضعيت بچهها و تيمهاي ما خوب است اما هيچ زمان بچههاي قديمي خودستايي نكردند و نگفتند ما بهتر هستيم و ما خوبيم! مشك آن است كه خود ببويد نه آنكه عطار بگويد. يعني مردم و طرفداران بايد بگويند كدام نسل بهتر بوده اينكه من از خودم تعريف كنم و بگويم من بهترين هستم قطعا ضعفي دارم، يعني احساس ميكنم از بقيه عقبتر هستم اما عنوان ميكنم كه بهتر هستم. بگذاريم مردم تعريف كنند اما نسل الان هم قابل ستايش هستند و خيلي زحمت كشيدند و چند دوره متوالي به جامجهاني رفتند و بازيكنان خيلي خوبي داريم و اتفاق خوبي را رقم زدند و خسته نباشيد به آنها ميگوييم اما تا تيم شدن و آن افتخارات بهتر يك مقدار فاصله دارند كه انشاءالله آن اتفاق رخ ميدهد با اين حال مقايسه را مردم بايد انجام دهند نه بازيكنان.
با همدورههاي خودتان هنوز در ارتباط هستيد؟
بله. به عنوان مثال همين ختم مادر آقاي استيلي بود و ديديد كه بچهها با هم بودند و چقدر هواي آقاي استيلي را داشتند. انشاءالله كه اتفاقات ناگوار نباشد و در شاديها كنار هم باشيم اما گاهي با بسياري از عزيزان ارتباط دوستانهاي داريم. خب يك ۹۸ هم شكل گرفته كه خيلي منسجم است و بچهها با هم در ارتباط هستيم و بازيهاي خيريه هم برگزار ميكنيم. فكر ميكنم نسل ۹۸ حواسمان به يكديگر هست.
درباره محبوبيت يا عدم محبوبيت نسل فعلي هم نظرات مختلفي را ميشنويم و ميخوانيم. نظر شما چيست؟
مردم ورزشكاران خود را دوست دارند، اين تيم ملي را هم دوست دارند اما اگر يك زماني ما صف خودمان را از مردم جدا كنيم آن موقع فرق ميكند. فوتبال ميگذرد اما سالهاست كه مردم آقاي استيلي و دايي و عزيزي و مهدويكيا و خاكپور را ميبينند، ببينيد چطور استقبال ميكنند. آينده نشان ميدهد و اگر با مردم باشيد هميشه در ياد هستيد و قابل احترام اما اگر خودت را از مردم دور كني قطعا فراموش خواهي شد.
نسل امروز ما هم مردم و تماشاگران را دوست دارند اما يك مقدار وضعيت اقتصادي و امكانات يك جوري شده كه گاهي و خواه و ناخواه آدم را به يكطرف ديگري سوق ميدهد. فكر ميكنم بازيكنان ما بايد مواظب اين موضوع باشند يعني نبايد مغرور شوند چون اكثر فوتباليستها قشر ضعيف جامعه بودند اگر به جايي رسيدند اول خواست خدا و دعاي پدر و مادر و زحمت خودشان و حمايت مردم بوده و نبايد هيچوقت مردم را فراموش كرد.