• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5921 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ آذر

آتش‌بس در شمال؛ صلح سرد يا اهرمي تازه براي مانور تل‌آويو؟

محمد خواجوئي

توافق آتش‌بس ميان اسراييل و لبنان پس از آن حاصل شد كه استمرار جنگ براي هر دو طرف پرهزينه شده بود. در يك‌سو حزب‌الله لبنان قرار داشت كه از فرداي عمليات هفتم اكتبر حماس عليه اسراييل، با هدف باز كردن جبهه جديد و تحت فشار قرار دادن اسراييل وارد درگيري با آن شد اما مسير تحولات به گونه‌اي رقم خورد كه تبادل آتش محدود بين دو طرف بعد از حدود يك سال و از حدود هفتاد روز پيش به يك جنگ فراگير تبديل شد و اسراييل ضربات بي‌سابقه‌اي را به حزب‌الله وارد كرد؛ از ترور رهبران ارشد و هرم فرماندهي تا هدف قرار دادن بدنه تشكيلاتي و ساختار ارتباطي و تجهيزات نظامي و البته حملات گسترده به مناطق شهري در لبنان كه عمدتا بدنه حامي حزب‌الله هستند. اين وضعيت به گونه‌اي شد كه رهبران جديد حزب‌الله با اندك توان باقيمانده نظامي خود همسو با تلاش براي استمرار حملات به اسراييل و ممانعت از پيشروي نيروهاي ارتش اسراييل به عمق خاك لبنان، با هماهنگي با رهبران سياسي لبنان، آمادگي خود را براي پذيرش آتش‌بس، بدون پيش‌شرط پايان جنگ غزه، نشان دادند و درنهايت نيز حاضر به پذيرش توافقي شدند كه چند ماه پيش از آن و قبل از ورود به جنگ فراگير، آن را رد مي‌كردند. اما در سوي مقابل، اسراييل قرار داشت كه گرچه توانست در ماه‌هاي اخير، دشمن قوي و قديمي خود حزب‌الله را تضعيف كند اما اين تضعيف به گونه‌اي هم نبود كه بتواند آن‌گونه كه اسراييل مي‌خواهد شهرهاي شمال اسراييل را از گزند حملات حزب‌الله درامان نگه دارد تا زمينه‌اي براي بازگشت ساكنان اين مناطق فراهم شود بلكه طي هفته‌هاي اخير مناطقي حتي در قلب اسراييل هدف حملات موشكي حزب‌الله قرار گرفت و از طرف ديگر نيروهاي اسراييل موفقيت چنداني در پيشبرد حملات زميني خود در جنوب لبنان نداشتند. چنين وضعيتي در كنار الزاماتي چون روي كار آمدن دونالد ترامپ در امريكا، باعث شد اسراييل نيز به سمت توافق آتش‌بس با لبنان برود.

جدال بر سر برنده و بازنده

تعيين برنده و بازنده براي جنگ‌ها هميشه امري مناقشه‌آميز است؛ چه اينكه هر طرف براساس ادراك خود، وضعيت را مي‌بيند و قضاوت مي‌كند. براي اسراييل و شخص نتانياهو، اينكه توانسته حزب‌الله را به نحو بي‌سابقه‌اي تضعيف كرده و سرنوشت جبهه لبنان را از غزه جدا كند، جنگ اخير و توافق آتش‌بس يك برد است. در عين حال حزب‌الله و حاميانش نيز خود را «پيروز» مي‌دانند، چراكه نگذاشته‌اند اسراييل، حزب‌الله را نابود كند و خاك لبنان اشغال شود. ترديدي نيست كه در قضاوت هر دو طرف، پروپاگاندا ديده مي‌شود و هدف از آن روحيه دادن به حاميان خود است. اما فارغ از اين قضاوت‌ها، واقعيت‌هايي رخ داده كه با نگاهي بي‌طرفانه بايد به آن اذعان كرد. نخستين واقعيت اين است كه حزب‌الله امروز در نقطه‌اي نيست كه يك سال پيش بود. قدرت بازدارندگي كه حزب‌الله براي لبنان از جنگ 2006 خلق كرده بود، عملا از بين رفته و بخش زيادي از تصوير قدرت حزب‌الله مخدوش شده است. ترور فرماندهان و رهبران ارشد، عملا از قدرت حزب‌الله خواهد كاست و سايه تهديدزايي اسراييل بر لبنان بيشتر از قبل شده است. جبران بسياري از خسارت‌هايي كه حزب‌الله و بدنه حامي آن ديده در كوتاه‌مدت ممكن نيست و با افزايش نظارت‌ها، احياي قدرت نظامي حزب‌الله به غايت دشوار شده است. در عين حال اسراييل نيز با وجود ضرباتي كه به حزب‌الله وارد كرد، نتوانست به اهداف حداكثري برسد و پروژه خلع سلاح حزب‌الله را نهايي كند. با اين وجود گذر زمان، تصوير بهتري از برنده و بازنده تحولات اخير نشان خواهد داد.

ترتيبات امنيتي گذشته با ساز و كار جديد و مبهم

نقطه اتكاي توافق آتش‌بس اخير بين اسراييل و لبنان، قطعنامه 1701 مصوب سال 2006 شوراي امنيت است كه پايان‌دهنده به جنگ سي و سه روزه بين دو طرف نيز بود. معناي آن اين است كه ترتيبات امنيتي بين دو طرف به‌رغم جنگ طولاني اخير، دست‌كم روي كاغذ تغييري نكرده است. حرف اصلي اين قطعنامه اين است كه با توقف درگيري بين دو طرف، نيروهاي اسراييل و حزب‌الله لبنان از حد فاصل بين مرز تا رود ليتاني در جنوب لبنان كه حدود 30 كيلومتر است، خارج شوند و نيروهاي ارتش لبنان و نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل در آن منطقه مستقر شوند. واقعيت آنجاست كه از سال 2006 اين قطعنامه عملا جوهر روي كاغذ بود و جز بند مربوط به توقف جنگ، جنبه اجرايي پيدا نكرد، به ‌طوري كه هم اسراييل با نقض دايم حريم هوايي و زميني و دريايي لبنان كه از آن زمان تا قبل از جنگ اخير حدود 30 هزار مورد از آنها ثبت شده، به تعهدات خود در اين قطعنامه پايبند نبود و هم حزب‌الله نيز نيروها و تجهيزات خود در اين منطقه را گسترش داد و حتي در اين محدوده مانور نيز برگزار مي‌كرد. اين‌بار اما به نظر مي‌رسد وضعيت متفاوت باشد و در توافق اخير مكانيسم اجرايي براي اجراي قطعنامه پيش‌بيني شده است كه بسيار سختگيرانه‌تر از قبل است. ازجمله اين مكانيسم‌ها اضافه شدن امريكا و فرانسه به كميته نظارت بر اجراي قطعنامه است، به ويژه كه ساز و كارهاي اين نظارت هنوز تعريف نشده است و همين ابهام مي‌تواند براي طرف لبناني چالش‌زا باشد. بنابراين مي‌توان پيش‌بيني كرد كه اين ‌بار حزب‌الله نه در ظاهر بلكه در عمل، دست‌كم حضور نظامي در حد فاصل مرز تا رود ليتاني نخواهد داشت. اما درباره بندهاي ديگر قطعنامه ازجمله درباره ممنوعيت دراختيار داشتن سلاح توسط هر طرفي غير از نيروهاي امنيتي و ارتش لبنان در كل اين كشور، بايد گفت كه اجرايي شدن آن امري بسيار دشوار و در آينده نزديك دور از ذهن به نظر مي‌رسد. موضوع تلاش براي خلع سلاح حزب‌الله موضوع جديدي نيست و در قطعنامه‌هاي ديگر درباره لبنان همچون 1559 و 1680 نيز آمده است اما در عمل اجرا نشده است كه دليل اصلي آن، قدرت برتر حزب‌الله در صحنه لبنان و البته حمايت‌هاي ايران از آن بوده است. واقعيت اين است كه سلاح حزب‌الله محصول فرآيند ناقص دولت‌سازي در لبنان بوده است. بنابراين بسياري در لبنان معتقدند در شرايطي كه ارتش لبنان زير چتر امريكا قرار دارد و اين كشور نيز به دليل همپيماني با اسراييل، تمايلي به تجهيز ارتش لبنان با سلاح‌هاي پيشرفته و موثر ندارد، بنابراين سلاح حزب‌الله تنها عامل قدرت براي لبنان است. هرچند كه بسياري از موافقان حزب‌الله نيز مي‌گويند بايد ساز و كاري براي نحوه استفاده از اين سلاح تدوين شود. بنابراين به نظر نمي‌رسد در آينده نزديك امكان اجراي پروژه خلع سلاح كامل حزب‌الله وجود داشته باشد. اسراييل بسيار اميدوار بود كه بتواند با پيشروي نظامي در لبنان عملا به سمت ترتيبات جديدي برود كه براساس آن به صورت عملي به هدف هميشگي‌اش يعني خلع سلاح كامل حزب‌الله دست يابد كه البته موفق به چنين چيزي نشد. هر چند كه به نظر مي‌رسد با توجه به انتقاداتي كه برخي احزاب سياسي حتي نزديك به حزب‌الله نسبت به ورود به جنگ اخير در دفاع از غزه و تبعات آن داشتند و نيز باتوجه به ضرباتي كه حزب‌الله متحمل شده، تحركات اين حزب در عرصه ميداني چه در لبنان و چه در منطقه كاهش يابد و اين حزب بيشتر بر عرصه سياسي متمركز شود. اما يكي از مبهم‌ترين بندهاي مربوط به توافق اخير آتش‌بس، مربوط به اصل دفاع از خود مي‌شود. اسراييل در جريان مذاكرات آتش‌بس اصرار داشت كه حق اسراييل در آزادي عمل در انجام عمليات نظامي در لبنان در صورت مشاهده نقض قطعنامه به رسميت شناخته شود؛ موضوعي كه با مخالفت قاطع طرف لبناني روبه‌رو شد. در توافق، اصل دفاع از خود براي هر دو طرف به رسميت شناخته شده است. اما آنچه مبهم است اين است كه دو طرف در چه شرايطي مي‌توانند دست به اقدام عليه طرف ديگر بزنند. به نظر مي‌رسد اين ابهام و سخنان روزهاي اخير مقام‌هاي اسراييل و امريكا راه را براي آزادي عمل اسراييل در آينده باز مي‌كند كه با هر بهانه‌اي و با هدف حفظ برتري اسراييل، گاه و بيگاه به لبنان حمله كند؛ كاري كه اسراييل طي سال‌هاي اخير بدون هيچ مانعي در سوريه انجام مي‌دهد. هم بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير اسراييل و هم جو بايدن، رييس‌جمهوري امريكا در سخنراني جداگانه خود در اعلام خبر توافق آتش‌بس بر اين موضوع تاكيد كردند كه اسراييل در صورت مشاهده نقض آتش‌بس، حق اقدام نظامي دارد. معناي اين سخنان چيزي جز آزادي عمل اسراييل و حفظ برتري آن بر لبنان نيست و همين مي‌تواند وضعيت را شكننده كند. در روزهاي اخير بعد از اعلام آتش‌بس نيز اسراييل چندين بار مناطق مختلف در لبنان را هدف حمله قرار داد كه تاييدي بر اين وضعيت است. اسراييل مي‌خواهد در عمل ثابت كند كه وضعيت با گذشته فرق كرده است و اين اسراييل است كه معادله امنيتي مدنظر خود را بر لبنان تحميل مي‌كند.

مدير گروه مطالعات لبنان پژوهشكده تحقيقات استراتژيك خاورميانه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون