نگاهي به فيلم «نبودنت» به كارگرداني كاوه سجادي حسيني
آينه جامعه
امير فرضاللهي
همه چيز از نبودن يك فرد آغاز ميشود، فردي كه نانآور خانواده است، رفته است كه شرايط مساعدي مهيا كند و خانوادهاش را پذيراي آن شرايط كند اما... نگو كه نشده و در گوشهاي از اين شهر زندگي ميكند بدون آنكه همسرش بداند...
فيلمي دغدغهمند اجتماعي كه با بودجه پاييني ساخته شده اما به سبب اينكه سينماي اجتماعي ديگر در ايران وجود ندارد با ايراداتي كه دارد گوهر شب چراغ شرايط فعلي سينماي ايران محسوب ميشود.
گونه يا ژانر سينمايي كه از ابتداي دولت احمدينژاد در ايران كمرنگ شد و از سال 1388 به دليل شرايط غيرعادي كه بر جامعه تحميل شد در شكلي زيرزميني و غيررسمي به توليد رسيد و اكران نشد.
ژانري كه محبوبترين گونه سينمايي در ايران است و مردم و منتقدان، اگر در اينگونه فيلم خوبي ساخته شود، حتما از آن استقبال ميكنند و اصلا باعث آبرو و اعتبار سينماي ايران در دنيا بوده است؛ سينمايي كه توسط حاكميت و نهادهاي سخت قدرت يك تهديد محسوب ميشود اما خردورزي اجتماعي ميگويد براي آسيبشناسي درست يك جامعه بايد دردهاي يك جامعه را شناخت و آنها را نشان داد و حقايق يك جامعه را نبايد سياهنمايي به حساب آورد.
عنوان غيرواضحي كه براي تخريب، انكار و فرار به جلو، توسط اقليتي پرقدرت در جامعه به سينماي اجتماعي باب شده و بدين وسيله سينماي اجتماعي به قهقهرا رفته و نابود شده است تا جايي كه بايد ذرهبين برداشت و با فانوس به دنبال فيلم اجتماعي يا مهيا شدن شرايطي براي ساخته شدن فيلم اجتماعي كه انعكاسي از حال جامعه و مردمش در شكل حداكثري گشت و يافت.
در چنين شرايطي فيلم «نبودنت» با آنكه قصهاش دير آغاز ميشود و به دليل اينكه در زمان توليد بدون مجوز و يواشكي ساخته شده است، فيلمي در خور تأمل محسوب ميشود در شرايطي كه سينماي ايران پر از ابتذال و علفهاي هرز شد و مفتبري و مفتخوري بيداد ميكند و ابتذال محتوايي كارگرداني از سر و كول آن بالا ميرود اكران «نبودنت» يك اتفاق قابل توجه است، «نبودنت» با همه ايراداتش اثري كه مخاطب را به فكر وامي دارد و به شكلي لوكس و كليشهاي به سراغ طبقات پايين جامعه نرفته و آنها را سياه و سفيد نديده و توانسته است لااقل شخصيتهاي اصلي قصهاش را درست پرداخت و روايت كند.
هر چند ريتم فيلم كند است و پردهبرداري از رازهاي فيلم بسيار قطرهچكاني است اما مخاطب تشنه سينماي اجتماعي را نگه ميدارد و فهم مخاطب را به هيچ نميپندارد در روزگاري كه 99درصد توليدات سينمايي ايران مملو از خوراك مبتذل سفارشيسازي و بودجه نفله كن از جيب مردم و بودجه كشور است توليد و اكران «نبودنت» يك اتفاق محسوب ميشود، اتفاقي كه مخاطب فيلمباز و مردم بايد از آن استقبال كنند و اين از آنجا سرچشمه ميگيرد كه اين فيلمساز آينهاي به روي اجتماع گرفته و قطرهاي از درياي مشكلات جامعه را در اين فيلم نشان و هدف گرفته است.
از آنچه سينماي ايران ديگر فيلمهاي كاوه سجادي حسيني را به ياد دارد، گمان اين است كه تاكنون «نبودنت» بهترين فيلم اين كارگردان سينما به حساب ميآيد، نشان به آن نشان كه در برخي از فيلمهاي ديگرش هم دغدغهمندي اجتماعي داشت، اما هيچگاه اينقدر نتوانسته بود شخصيتهاي اصلي فيلمش را به مخاطب نزديك كند و براي مخاطب عام و خاص باورپذير باشد.
در اين ميان از بازي قابل تأمل سحر دولتشاهي نيز در اين فيلم به سادگي نميتوان گذشت و از آنجا كه شرايط اكران هم در وضعيت فعلي سينماي ايران بسيار ناجوانمردانه است، نويسنده اين نقد از پرداختن به ايرادات اين فيلم پرهيز ميكند و به عاشقان سينما و مردم عادي كه انرژي و فرصت و حال و حوصله سينما رفتن دارند، توصيه ميكند كه با ديدن اين فيلم به فكر فرو روند و از ساخته و اكران شدن اينگونه فيلمها با استقبال از اين فيلم سراغ سينماي اجتماعي، تاريخي و فرهنگي را بگيرند و با اين كار با ابتذال حاكم شده بر سينماي ايران مقابله كنند. «نبودنت» فيلمي است كه ارزش ديدن دارد يادتان نرود حتما ببينيدش.