نفيسه عمران متولد ۱۳۶۵ و فارغالتحصيل رشته نقاشي در مقطع كارشناسيارشد است. تاكنون پنج نمايشگاه انفرادي و بيش از بيست نمايشگاه گروهي در داخل و خارج ايران داشته. برگزيده اول سومين دوره جشنواره هنرهاي تجسمي دامونفر در سال ۱۳۸۹ و داور نخستين جشنواره بينالمللي نقاشي كودكان بيمار در سال ۱۳۹۴ بوده. به مناسبت نمايشگاه نقاشيهاي او به نام «لابهلا» در گالري ويستا با او گفتوگو كردم.
مهمترين ويژگي نمايشگاه خودتان را در چه ميدانيد؟
پيام نقاشيها بيشتر از آنكه يك پيام مستقيم باشد، دعوتي است به تامل و تجربه. هركس ميتواند داستان و احساس متفاوت از آنها را برداشت كند. ميخواهم مخاطب به اين فكر كند كه در چه نقطهاي از سفر دروني خود قرار دارد و چگونه طبيعت و تجربيات شخصياش او را شكل دادهاند. اين آثار فضايي را براي مخاطب فراهم ميكنند تا با مفاهيمي همچون تحولات دروني، تغييرات طبيعي و جستوجوي معنا مواجه شود.
در آثار اخيرتان بيشتر از چه الهام گرفتهايد؟
الهام من بيشتر از طبيعت و تعامل انسان با محيط پيرامونش ميآيد. در اين مجموعه به دنبال كاوش در موضوعات انساني و احساسي عميق مثل تنهايي، اميد و ارتباط بودم كه تلاش كردهام اين ارتباط را با استفاده از رنگ و فرم به تصاوير عميقتري تبديل كنم.
آيا طبيعت را به عنوان يكي از عناصر كليدي كارهايتان در نظر داريد؟
بله، طبيعت و مناظر سوررئال يكي از عناصر اصلي در كارهاي من است. معتقدم كه طبيعت نمادي از تغيير و تحول بيپايان است. همان چيزي كه درونيترين تجربيات انساني را تحت تاثير قرار ميدهد. ارتباط ميان انسان و طبيعت در مركز آثارم قرار دارد. جايي كه اين دو به عنوان بخشي از يك كل بزرگتر، به هم پيوند ميخورند و معنايي جديد پيدا ميكنند.
چگونه تعادل ميان طبيعت و عناصر انساني را در نقاشيهاي خود ايجاد ميكنيد؟
براي من، اين تعادل با استفاده از تركيب رنگها، فرمهاي طبيعي و كاراكترهاي انساني به وجود ميآيد. تلاش ميكنم عناصر انساني بهطور طبيعي با پسزمينه و ساختارهاي طبيعي تركيب شوند تا حس همزيستي و همپيوندي ميان آنها منتقل شود.
تقريبا در تمام آثار اين مجموعه، كاراكترهاي سياه و سفيد انساني در ميان گلها و مناظر طبيعي با رنگهاي گرم را به تصوير كشيدهايد، اين كاراكترها چه مفهومي دارند؟
اين كاراكترها نماد جنبههاي مختلف شخصيت انساني هستند. هر كدام از اين چهرهها نشاندهنده يك بُعد از احساسات و تجربيات انسان است كه در طبيعت به او نزديكتر و ارتباطش با دنياي پيرامون تقويت ميشود.
چه چيزي شما را براي خلق آثار بيشتر در اين سبك و تمها ترغيب ميكند؟
كشف بيپايان پيچيدگيهاي انساني و تلاش براي به تصوير كشيدن آنها. هر بار كه اثري خلق ميكنم، احساس ميكنم هنوز چيزهاي زيادي براي كشف و بيان وجود دارد. اين تمها به من اين امكان را ميدهند كه همچنان به كاوش ادامه دهم و تجربههاي جديدي را با بينندگان به اشتراك بگذارم.
درونمايه آثارتان را بيشتر مبتني بر چه ميدانيد و فكر ميكنيد چه جايگاهي در فضاي معاصر هنر دارند؟
در كل آثار من به بررسي روابط انساني، تاثيرات رواني و محيطي ميپردازد و تلاش كردهام از طريق زبان بصري خودم، در فضاي هنري امروز كه پر از ناملايمات و نامهربانيهاست، بخشي از گفتوگوي هنري جاري در دنياي امروز را شكل بدهم.