اين روزهاي «دولت» و «بدنه اجتماعي»
عبدالله ناصري
دوران بعد از توافق، در حالي آغاز شده است كه نيازمند ارايه راهكارهايي براي ادامه مسير در جهت دستيابي به اهداف عنوان شده از سوي دولت تدبير و اميد است. يكي از اين راهكارها كه يقينا ميتواند تاثير بسزايي در تحكم پايگاه اجتماعي دولت داشته باشد شيوه برخورد با مردم است. مردمي كه براي تغيير به پاي صندوقهاي راي آمدهاند تنها در صورتي ميتوانند ياريگر دولت در ادامه مسير پرفراز و نشيب كشور باشند كه ارتباطي قوي از سوي دولتمردان با اين قشر از جامعه ايران پديد آيد. اما اين موضوع عملا ناشدني است. نه به اين خاطر كه دولت ناتوان است بلكه به اين دليل كه رقباي دولت در كفه قدرتمندتري از رسانهها قرار دارند و از ابزار قويتري برخوردارند كه با بهكارگيري آن در دستيابي به اهداف خود در جهت خنثي كردن افكارسازي دولت براي هواداران، موفقتر عمل ميكند. موفقتر نه تنها به معناي رسيدن به اهداف مدنظر بلكه به مفهوم قدرتمندتر شدن است. اما در اين مسير بايد به واقعيت ديگري اشاره كرد. واقعيتي كه از تجربه دو ساله عمر دولت ميتوان دريافت. دولت در اين مدت نشان داده كه به جز شخص حسن روحاني به عنوان رييسجمهور ساير اجزاي آن يا علاقهاي ندارند يا توانايي مذاكره منطقي با افكار عمومي و به عبارتي افكارسازي عمومي را در راستاي سياستهاي خود ندارند. با قاطعيت و با توجه به آنچه در اين دو سال صورت گرفته ميتوان گفت افكارسازيها كه يكي از گامهاي اصلي در جهت حفظ پايگاه اجتماعي دولت است از سوي اصلاحطلبان و رسانههاي اصلاحطلبي بوده كه دولت نه اينكه بگوييم خود را مخالف آنها ميبيند اما به هر صورت خود را داراي مشي و مرامي با نام ديگر يعني با نام اعتدال معرفي ميكند، آنطور كه بسياري از دولتمردان روحاني سعي دارند اين فاصله را حفظ كنند. اما واقعيت اين است كه همان جريانها و گفتمان اصيل كه با تلاشها و تاكتيكهاي خود باعث پيروزي حسن روحاني در انتخابات شدند تاكنون توانستهاند مدافعي در برابر تمامي تندرويها باشند. رسانههاي اصلاحطلبي در اين مدت از استقرار دولت يازدهم بهخوبي توانستهاند نقش روشنگري افكار عمومي را بر عهده داشته باشند در حالي كه خود دولت در يك كلام، سياست مدون رسانهاي در اين دوسال نداشته است. در هر دولتي رفتار ايده آل اين است كه كار تشكيلاتي آن براساس برنامه و سياست مدوني باشد. اما به نظر ميآيد از گذشته دور هم حسن روحاني شخصا فردي نبوده كه تشكيلات خاص و سازو كار توليدكنندهاي براي خود داشته باشد. موضوعي كه شايد بتوان گفت در دوران كوتاه انتخابات شاهد آن بودهايم. شايد روند رفع اشكالات دولت گذشته اينقدر از دولتمردان، وقت گرفته كه فرصتي براي تدوين سياستي مشخص باقي نگذاشته است. خيلي تمايل ندارم كه از اين واژه استفاده كنم اما متاسفانه حسن روحاني، دچار اعتمادبهنفسي شبيه اعتماد بنفس احمدينژاد شده است. ولي دولتمرد هرچه با هوش و مدبر باشد در گام اول بايد بتواند ارتباط خود با پايگاه اجتماعي را حفظ كند. گذشت دو سال از عمر دولت يازدهم زمان قابل توجهي است براي اينكه بتواند تشكيلاتي را براي خود ايجاد كند، اما متاسفانه تاكنون در اطراف روحاني چنين تشكيلاتي را شاهد نبودهايم.