• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5938 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي

قانون حجاب با روح انقلاب اسلامي در تضاد است

اين بحث سرايت هم دارد، قطعا اين امر، موضوع صحبت بين بچه‌ها هم هست. اينها نياز به اين دارد كه آموزش و پرورش بيايد يك سيستم مشاوره‌اي خيلي قوي براي دانش‌آموزان با همكاري وزارت بهداشت، شما يا هر نهاد مرتبط ديگر ايجاد كند.

حتي يك مورد اين هم زياد است و نبايد اتفاق بيفتد. همه تلاش‌مان اين است كه نوجوانان در فضاي آرام، فقط دغدغه تحصيل داشته باشند. اين را هم در هيات دولت مطرح كرديم، رييس‌جمهور دستور دادند وزير بهداشت آمار خودكشي‌ها را دقيق بدهند. از وزير آموزش و پرورش خواستند كه اين را در اولويت بگذارند. با صحبتي كه با وزير آموزش و پرورش داشتيم، قرار شد دستور‌العمل‌هايي كه در مراكز مشاوره خانواده وجود دارد را بازنگري كنند. اگر اشتباه نكنم نزديك به ۷۰۰۰ مركز مشاوره خانواده در آموزش و پرورش داريم. نياز به بازنگري دستور‌العمل‌ها داريم، براي اينكه چطور ما در مدارس با فرزندان‌مان مواجه شويم. اين در اولويت كارهاست و در دستور كارمان قرار گرفته. قطعا ما نگرانيم از اينكه سرايت بكند، نگرانيم از اينكه نزاع و پرخاشگري در جامعه شدت پيدا كند. فقط هم مربوط به خودكشي نبوده. مثلا ما يك مورد داشتيم كه مدرسه با يك دانش‌آموزي برخورد كرده بود. دانش‌آموز رفته بود با مادر و برادرش برگشته بود. اينها با كادر مدرسه برخورد كرده بودند، سرايدار مدرسه كه آمده بود اينها را جدا كند، مورد ضرب و شتم برادر دانش‌آموز قرار گرفته بود و فوت كرده بود. الان برادر دانش‌آموز متواري است. مي‌خواهم بگويم كه اين تنش وجود دارد، بعضا ممكن است نشانه‌هايش جاهاي ديگري هم باشد. اين موضوع هم چند عاملي است. ما بايد كنترل خشم را مورد توجه قرار دهيم. اينكه افراد صبورتر باشند، اهل مدارا باشند، اينها به نظر مي‌آيد گزاره‌هاي مهمي است كه بايد در كل كشور مورد توجه قرار گيرد. نه فقط آموزش و پرورش. حالا اينكه چقدر، چطور ما مي‌توانيم، بايد پيش برويم. در همين قانون منع خشونت عليه زنان، صراحتا به آموزش وپرورش گفته شده كه شما روي اين كار كنيد. الان ما اين را داريم در دستور كارمان مي‌گذاريم، يعني ما گفتيم حالا كه اين قانون تصويب نشده، فارغ از اينكه اولويتش چه چيزهايي بودند و چه كساني بودند، مواردي وجود دارد كه دولت مي‌تواند بدون نياز به قانون، ورود كند. مثلا در موضوع كنترل خشم مي‌توانيم از ظرفيت‌هاي خود دولت براي افزايش اين مهارت‌ها استفاده كنيم. اين را الان در دستور كارمان گذاشتيم و داريم احصا مي‌كنيم. ببينيم چطور مي‌توانيم تمامي اين وظايف را در اولويت بگذاريم و رويش كار كنيم. با تامين بودجه و طراحي آيين‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها در برنامه‌هاي اجرايي بگذاريم.

به لايحه اشاره كرديد؛ شما گفته بوديد كه در حال پيگيري لايحه منع خشونت عليه زنان هستيد و با مجلس جلساتي گذاشتيد تا اين لايحه در فوريت كار قرار گيرد.

بله، ما همان‌طور كه قبلا گفته بوديم لايحه منع خشونت عليه زنان، جزو اولين لوايحي بود كه دولت درخواست داد به شكل فوري در دستور كار مجلس قرار گيرد. آخرين پيگيري كه من كردم، روز چهارشنبه خود آقاي دكتر قاليباف، رييس محترم مجلس فرمودند كه در دستور كار گذاشتند و تا دو ماه آينده در دستور صحن قرار مي‌گيرد.

در مورد حضور زنان در استاديوم كار جديدي كرديد؟

در اين دوره تمام تلاش‌مان را مي‌كنيم كه خانواده‌ها با هم به استاديوم بروند. اولويت‌مان اين است. چند بار هم با وزير ورزش صحبت كرديم. داريم ساز و كارش را مي‌چينيم كه ان‌شاءالله فضاي استاديوم آماده‌سازي شود كه كودكان بتوانند در فضاي امن، همراه با پدر و مادرشان بيايند و اين خاطره مشترك را با يكديگر بسازند.

از نگاه شما پرچالش‌ترين مشكل حوزه زنان چيست؟ اگر بخواهيد بگوييد اولويتي وجود دارد كه من در دوره خودم آن را سامان بدهم، آن چه خواهد بود؟

مساله‌اي كه پرچالش‌ترين است، اين است كه زنان احساس امنيت كنند و به اين باور برسند كه چه در محيط خانواده چه در قانون از حقوق برابر برخوردار هستند، اين اخيرا در فرمايشات مقام معظم رهبري هم بود. ايشان روي اين مساله تاكيد كردند. به نظر مي‌آيد مساله پرچالش اين است. در قانون اساسي در اصل ۲۰ و ۲۱ روي اين موضوع تاكيد شده كه همه ايرانيان اعم از زن و مرد، تحت حمايت يكسان قانون قرار دارند. ولي تجربه‌اي كه افراد در جامعه مي‌كنند با اين برابر نيست. يعني تجربه آنها با حرفي كه ما مي‌زنيم، متفاوت است. اين هم همه‌اش مساله دولت نيست، بخش زيادي مساله فرهنگي است. بايد تك‌تك افراد، يعني هم خود زنان نسبت به زنان به اين باور برسند، هم مردان نسبت به زنان به اين باور برسند، دو طرف بايد به اين باور برسند كه اصلا يكسري از مسائل، مسائل انساني است و اصلا به لحاظ انسان بودن بايد اين برخورداري از حقوق اوليه را داشته باشند. به نظر من يكي از مهم‌ترين چالش‌ها همين است. اما اينكه آيا ما مي‌توانيم اين چالش را در اولويت بگذاريم و چقدر بتوانيم اين را حل كنيم، اميدوارم كه اين كار را بتوانيم بكنيم. ولي اينكه حتما بگوييم اين دستاورد شدني است يا نه، به اين راحتي قابل اندازه‌گيري نيست، چون خيلي مولفه‌هاي متعدد دارد و جنسش از جنس مولفه‌هاي فرهنگي است. يعني بايد همه با هم در باورهاي‌مان به اين مساله برسيم. يك پدر هم نسبت به دخترش چنين باوري داشته باشد. يك آقا نسبت به همسرش چنين باوري داشته باشد.

اما اينكه بگوييم كدام موضوع را ما در اولويت گذاشتيم، از موضوعاتي كه قابل اندازه‌گيري باشد و دولت بتواند با ابزارهايي كه در دستش دارد، مداخله كند، مساله توانمندسازي اقتصادي زنان است. الان بخش زيادي از زنان تمايل دارند براي اينكه بتوانند خانواده‌هاي‌شان را حفظ كنند، براي اينكه كيفيت زندگي‌شان در محيط خانواده بالا برود يا خودشان زندگي بهتري داشته باشند، فعال اقتصادي بشوند. ما افراد زيادي داريم كه به سن تجرد قطعي رسيده‌اند، خودشان سرپرست پدر و مادرشان شده‌اند يا اشكال مختلف زنان سرپرست خانواده را داريم. اينها تمايل دارند خودشان فعال اقتصادي باشند تا بتوانند زندگي باكيفيت‌تري داشته باشند. ما اميدواريم كه بتوانيم براي اينها هرآنچه از موانع وجود دارد را رفع كنيم و مسير رشدشان را فراهم كنيم. فكر مي‌كنم اين يك هدفي باشد كه شدني و قابل اندازه‌گيري باشد.

شما در معاونت درصدد نوشتن لايحه جديدي براي زنان هستيد؟

يكي از مهم‌ترين كارهايي كه داريم مي‌كنيم، موضوع اصلاح حق عايله‌مندي زنان است. در قانون استخدام كشوري، زنان حق عايله‌مندي برابر با مردان دريافت نمي‌كنند. يعني زني كه فرزند داشته باشد، به لحاظ كارمند بودن مجرد محاسبه مي‌شود. در قانون استخدام كشوري، نه تامين اجتماعي. الان يك لايحه‌اي داريم مي‌نويسيم و تقديم مي‌كنيم كه ان‌شاءالله بتوانيم اين دوتا را با هم برابر كنيم.

اين بحث شبيه بحث ممانعت از بيمه كردن فرزند توسط مادر است، چون مادر ولي كودك نيست.

بله، مساله بيمه فقط ولي بودن نيست، مساله‌اش اين است كه ما در نظام‌هاي برنامه‌ريزي‌مان وقتي داريم طراحي فرآيند مي‌كنيم، طراحي فرآيند ما طراحي خدمات‌محور مبتني بر رضايت مشتري يا رضايت شهروند نيست. ما (دولت) هميشه در طراحي‌هاي‌مان وقتي داريم چيزي را طراحي مي‌كنيم، طراحي‌اش بر اين مبناست كه خودم چطور كار را راحت‌تر پيش ببرم. وقتي سيستم را طراحي مي‌كند، براي هر بچه‌اي پدر را پايه مي‌گيرد و همه را در بانك اطلاعاتي‌اش به پدر وصل مي‌كند، چرا كه به لحاظ اجرايي كار را راحت مي‌كند و حالا اگر در ديتابيس‌اش فررندي باشد كه دو تا بيمه‌گذار داشته باشد، گيج مي‌شود و كل صورت مساله را پاك مي‌كند. برايش راحت نيست كه بخواهد خودش را در موارد اقتضايي تنظيم كند. اين سوييچ كردن بين اين تغييرات و موضوعات مختلف برايش سخت است، چون دولت ذاتا موجود سنگيني است. بخشي از قوانين به اين شكل تنظيم شده‌اند. در بحث حق عايله‌مندي، وقتي با مدافعين اين مساله حرف مي‌زنيم اصلا نمي‌گويند چون مرد ولي است، بايد همه را به او بدهيم، مي‌گويند ما در پرسنل‌هاي‌مان زناني داريم كه شوهراني دارند كه آنها جاي ديگري بيمه هستند و دارند حقوق مي‌گيرند. ما نمي‌خواهيم به يك خانواده از دو جا اين خدمات و امكانات را بدهيم. با اين استدلال كلا اين موضوع را رفع مي‌كنند در صورتي‌كه ممكن است راه‌هاي مياني وجود داشته باشد. اولا كه اينها با هم برابرند، هر دو دارند كار مي‌كنند. در ثاني اگر اين استدلال درست باشد كه يك نفر نبايد از دو جا بيمه شود و دريافت خدمات بكند، مي‌توانيد شرايط بگذاريد براي كساني كه همسران‌شان شغل آزاد دارند و بيمه ندارند، چرا براي آنها اين كار را نمي‌كنيد؟ آنجا مي‌بينيد اينها دچار مشكل مي‌شوند. خيلي وقت‌ها تصميماتي كه در نظام‌هاي بروكراتيك گرفته شده، شايد خيلي هم مبناهاي ايدئولوژيك عجيب و غريب ندارد. خيلي وقت‌ها از ناتواني در طراحي خدمت يا در حل مسائل پيچيده بوده. هر قدر مولفه‌هاي يك مساله بيشتر شوند، دولت‌ها در حل آن ناتوان‌تر مي‌شوند. اميدواريم كه استفاده از تكنولوژي‌هاي جديد هوش مصنوعي، نوآوري‌هايي كه دارد در كشور ايجاد مي‌شود، تغييراتي كه در نظام حكمراني به لحاظ نگرش‌هاي سياستگذاري مساله‌محور و داده‌محور دارد اتفاق مي‌افتد، كمك كند كه بتوانيم اين مسائلي كه ساليان سال است لاينحل بوده را حل كنيم.

شما فرزند نوجوان داريد؟

دو فرزند دارم؛ يكي ۱۴ ساله و يكي ۹ ساله.

ما در سياستگذاري كه بچه نسل زد دارد، اين نسل را چطور مي‌بينيد؟ به نظرتان راه رفتاري با اين بچه‌ها چيست؟

من آنچه در فرزند خودم دارم مي‌بينم، اين است كه دنياي‌شان خيلي از ما بزرگ‌تر است. به واسطه اينكه چشمان‌شان را كه باز كردند، با اينترنت مواجه شدند. دسترسي كامل به دريافت اطلاعات داشتند. ما وقتي كوچك بوديم و مي‌خواستيم كتابي بخوانيم، در بهترين حالت مي‌رفتيم كانون پرورش يا اولين كتابخانه عمومي نزديك خانه‌مان تا كتاب را پيدا كنيم، دايره‌المعارف پيدا كنيم، گزاره را در آن پيدا كنيم كه تعريف اين چيست. اما الان بچه‌هاي ما به محض اينكه سوالي در ذهن‌شان پيش بيايد، به راحتي از طريق اينترنت مي‌توانند جواب سوالات‌‌شان را پيدا كنند. خيلي بهتر از من بلدند، مهارت يادگيري دارند. مخصوصا در سه سال كرونا با وجود همه مشكلاتي كه داشت، ولي يادگيري يادگرفتن در بچه‌هاي ما تقويت شد. ما از اينها عقب افتاديم. من فكر مي‌كنم مهم‌ترين مساله و چالشي كه ما امروز با بچه‌هاي‌مان داريم، خودم را عرض مي‌كنم اين است كه به پاي آنها برسم. آنها از من جلوترند. آنها از من استدلال‌هاي قوي‌تري دارند، آنها از من سوالات بهتري مي‌پرسند، در بيان احساسات و عواطف‌شان از ما جلوترند، به راحتي خودشان را بروز مي‌دهند. البته كه بخشي از اين داشته‌هايي كه دارند به واسطه نوع تربيتي است كه ما داشتيم. ما به عنوان پدرو مادر به بچه‌هاي‌مان بيشتر اجازه داديم كه با ما گفت‌وگو كنند. خانواده‌هاي ما به خانواده‌هاي مدني نزديك‌تر شده. به آنها حق مشاركت در تصميم‌گيري‌هاي درون خانواده را داديم، آنها هم اين مهارت را پيدا كردند. خودشان الان با ما برابر قرار گرفته‌اند، الان براي هر تصميمي در خانواده بايد همفكري باشد، اين اتفاق خوب است ولي اگر خودمان را براي همراهي در اين تغيير آماده و به روز نكنيم دچار چالش مي‌شويم. به همين نسبتي كه فرزندان رشد كردند و تغيير مي‌كنند، مهارت‌هاي شناختي‌شان، مهارت‌هاي گفت‌وگويي‌شان تقويت شده، پدرو مادر تقويت نشدند و آماده مواجهه با اين بچه‌ها نيستند. اشكال از بچه‌ها نيست، چالش از ماست ما بايد خودمان را به روز كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون