سوريه و آزمون جديد
هر چند به نظر نميرسد حتي لايههاي مذهبي جامعه سوريه نيز راضي به اعمال محدوديتهاي اجتماعي و شرعي بر جامعه باشند. با اين حساب صورت مساله مهم و كنوني در سوريه به تقابل يا تفاوت ماهوي يك حاكميت بنيادگراي ديني با يك جامعه سكولار يا شبهسكولار معطوف است. به اينكه يك حاكميت ايدئولوژيك بنيادگرا تا چه اندازه پتانسيل و بردباري رسيدن به تعامل يا حداقل تعادل ذهني و رفتاري با چنين جامعهاي خواهد داشت. چالش ديگر سوريه و حاكمان جديد معطوف به تنظيم رابطه با جريانهاي سياسي و منتقدان و حتي مخالفان خواهد بود. اين چالش مشمول رابطه و تنظيم رابطه با طيفهاي مختلف سياسي و گرايشهای بعضا متفاوت و حتي متضاد است. آنچه در آينده نزديك شاهد خواهيم بود به درجاتي به تنظيم رابطه حاكميت جديد در راس با جريانهاي سياسي و بعضا شريك در قدرت و همان اندازه تنظيم رابطه با بدنه اجتماعي است و آنچه تعيينكننده خواهد بود به ميزان زيادي به انعطافپذيري حاكمان جديد و ترجيح منافع و مصالح سوريه به ديدگاههاي ايدئولوژيك خواهد داشت. به نظر ميرسد در اين مسير حاكمان جديد سوريه تجربههاي ارزشمندي براي درسآموزي پيش روي دارند. البته سواي تجربه افغانستان كه اساسا به جهات مختلف فرهنگي، اجتماعي و سياسي قابل مقايسه با سوريه نيست. به اين پارامترها اضافه كنيد تاثيرگذاري و رابطه تركيه با حاكميت جديد در سوريه با عنايت به مولفههاي تركيه در قالب يك حكومت به ظاهر اسلامي اما در تنظيم رابطه با جامعهاي سكولار.