بررسي چالشها و چشماندازهاي مهاجرت ايرانيان
ريشههاي برآمده از خاك وطن
عبدالحكيم سالارزهي
تاريخ بشر همواره با كوچنشيني، مهاجرت و جابهجايي گره خورده است. يافتهها و اسناد تاريخي نشان ميدهد كه انسان پس از افزايش زاد و ولد، به كشاورزي و زراعت روي آورده و يكجانشيني را اختيار كرده است. يكجانشيني موجب پديد آمدن روستاها، شهرها و تمدنها شده است. در درازناي تاريخ، برخي مردم خوي ماجراجويي داشتهاند و آبادينشيني و يكجانشيني، آنان را اغنا نكرده است. اين طيف براي دستيابي به رفاه بيشتر، كسب ثروت، مهارت و دانش، به مناطق دوردست بار سفر بسته تا شايد به آنچه در انديشهاش به عنوان كاخ آرزوها متبلور بوده، نايل شود. برخي نيز بنا به دلايل ديگري مهاجرت ميكنند. در مهاجرتها، برخي موطن جديد گرفتهاند و هرگز يادي از عزيزانشان نكردهاند، برخي به آرزوهاي نسبي دست يافتهاند و بعضي ديگر نهتنها به آرزويي نرسيدهاند بلكه دچار افسردگي، فنا و زوال شدهاند. بدون ترديد، اتخاذ تصميمات درست در حوزه اجرايي و حاكميتي ميتواند تا حد زيادي از مهاجرت ايرانيان بكاهد. تلاش اخير رييسجمهور و دولت چهاردهم براي رفع فيلترينگ كه در قالب سومين نشست شوراي عالي فضاي مجازي به وقوع پيوست، نشانهاي است كه تداوم آن ميتواند آمارهاي مهاجرت ايرانيان به خصوص دانشجويان و نخبگان به خارج را كاهش بدهد.
طي يكصد سال اخير اولين مهاجران ايراني نخبگاني بودند كه در دور پهلوي اول با سرمايه ملي عازم اروپا شدند و پس از كسب و تحصيل علوم، به وطن بازگشتند و رشتههاي مختلف علمي را در كشور پايهريزي كردند. در 50 سال اخير، با توجه به افزايش رشد و رفاه و توسعه برخي كشورها نسبت به ساير كشورها، مهاجرت با شيوههاي به ظاهر جديدي صورت پذيرفته است؛ عمدتا نيروهاي انساني متخصص و مجرب با اين ذهنيت كه در كشورشان به رفاه و حقوق و مزاياي وافري دست نمييابند يا علمشان به هدر ميرود، به كشورهاي توسعهيافتهتر و ثروتمندتر، مهاجرت ميكنند؛ مهاجرت ايرانيان نيز از اين قاعده مستثني نيست. در سالهاي اخير، موضوع مهاجرت شهروندان ايراني بهطور عموم و مهاجرت نخبگان بهطور خصوص، در رسانهها و محافل سياسي مورد مباحثه و مناقشه قرار گرفته است. كارشناسان معتقدند يكي از دلايل عمده مهاجرت ايرانيان در سالهاي اخير، تورم بالا و اقتصاد ضعيف بوده است. براي پيشگيري از فرار بيشتر مغزها و نخبگان، ايران اما نيازمند آناست كه با معضلات اقتصادي، چالشهاي سياسي، فساد اداري، تبعيض و انحصارطلبي، مقابله کند و تأمين آزاديهاي مدني را در اولويت اول برنامهها قرار بدهد.
در ايران، روند تمايل به مهاجرت از سال ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۲ سير صعودي داشته است. براساس آخرين گزارش گالوپ، ميانگين جهاني تمايل به مهاجرت دائم برابر با 16درصد است؛ اين شاخص در ايران از 14.7درصد در سال ۱۳۸۲ به 38.6درصد تا سال ۱۴۰۲ رسيده است. در ميان جوانان ايراني؛ از سنين ۱۵ تا ۲۹ سال، رقم مذكور به 54.1 درصد ميرسد. يافتههاي رسمي موسسات آماري نشان ميدهد كه ۶۰ درصد ايرانيان تمايل به مهاجرت دارند. در اين ميان، موضوع مهاجرت كادر درمان به مرحله هشدار رسيده است. بر اساس تاييد سازمان نظام پزشكي طي ۸ماه سال جاري، ۴ هزار و ۵۰۰ پزشك و پرستار مهاجرت كردهاند! در سال ۱۴۰۲، فقط ۷ هزار پزشك، پرستار و عضو كادر درمان، اقدام به مهاجرت كردهاند؛ آمار مذكور به تأييد سازمان نظام پزشكي كشور رسيده است. با اين حساب، شاهد كوچ ۱۱هزار و ۵۰۰ عضو كادر درمان طي كمتر از ۲ سال بودهايم. در ۶ سال اخير، بيش از ۲۴ هزار پزشك و پرستار كشور را به مقصد ساير نقاط جهان ترك كردهاند؛ نيمي از اين پزشكان، متخصص و فوقتخصص و فلوشيپ بودهاند.
ضرورت افزايش حس تعلق ايرانيان
كارشناسان معتقدند سطح حس تعلق مردم به كشور، يكي از دلايلي است كه از مهاجرتها جلوگيري ميكند... محمود نجفي عرب، رييس اتاق بازرگاني تهران در سمينار «مهاجرت و تاثير آن » تصريح كرده است كه در ۱۰ سال اخير بهطور متوسط، سالي ۲۷ هزار ايراني اقامت كشورهاي اروپايي، امريكا و كانادا را گرفتهاند. او ميگويد، ۶۵ هزار نفر در سال ۱۴۰۱، مهاجرت كردهاند. اما اين تنها منابع آماري نيست، بنابر اذعان شخص رييسجمهور دكتر پزشكيان، ۷۰ الي ۸۰ درصد دانشجويان تمايل به مهاجرت دارند.
همچنين براساس آمار رسمي، قريب به ۵ ميليون و براساس اسناد غير رسمي، بيش از ۸ ميليون ايراني، خارج از كشور زندگي ميكنند. برخي برآوردها نشان ميدهد كه سطح تحصيل مهاجران ايراني در مقايسه با مهاجران ساير كشورها، بسيار بالاتر است. نگارنده قصد دارد بدون چشمداشت به نظر و ايده ديگران، با ناديده گرفتن آمار و ارقام مهاجرت كه از منظري ديگر به موضوع مذكور بپردازد. مسلما براساس آن دادهها ميتوان زيربناي رفاه و آسايش جامعه را پيريزي كرد. در مورد منشأ مهاجرت ايرانيان به خارج از كشور، قلمفرسايي شده است؛ تقريبا جامعه بهطور نسبي به علل و عوامل آن آگاه است. آنچه مهم بهنظر ميرسد تربيت نيروي نخبه و تأثيرگذار است كه بتواند با عشق و فداكاري، خدمت به وطن را بر هر چيز ديگري ترجيح بدهد و با كوچكترين ملال يا گوشه چشمي، چمدان سفر را نبندد. با نگاه به وضع نامطلوب مهاجران ايراني در سطح جهان و عدم برنامهريزي دقيق براي اين قشر مظلوم، شايسته است اصحاب قدرت ضمن پذيرش قصور و اشتباهات سهوي يا عمدي، با تواضع و پاكسرشتي، بستر مناسب را براي رفت و آمد تكتك عزيزان مهاجر به كشور، فراهم آورند تا آنان براي آبادي و آباداني مام وطن جانفشاني كنند.
ضرورت توجه ويژه مسوولان به مشكلات مهاجران
در عصر فناوري و ارتباطات، مهاجرت از موضوعات مهم روند صعودي در حوزه بينالملل شناخته شده و تاكنون نقش سرنوشتسازي را در تاريخ و تحول جوامع ايفا كرده است. در برخي جوامع، مهاجرت به عنوان فرآيندي تسهيلگر در مسير توسعه فرهنگي عمل ميكند و منافع متعددي را براي كشور مبدأ به ارمغان ميآورد. در دهههاي اخير، مساله مهاجرت در ايران بين مردم و مسوولان نوعي قطبسازي و پارادوكس ايجاد كرده و به يكي از چالشهاي راهبردي كشور مبدل شده است! ايران به دليل فقدان برنامهها و راهبردهاي مهاجرتي مشخص و مدون براي چگونگي برخورد با مسائل مرتبط در حوزه مهاجرت، پيامدهاي نگرانكنندهاي را در زمينههاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي تجربه كرده است؛ برخي رويكردها و سياستها موجب شده گاهي مهاجر در صف معاند قرار بگيرد! بنابراين، نگاه سياسي و سلبي به موضوع مهاجرت، بهجاي نگاه ايجابي، مطلوب و راهبردمحوري، چالشها را مضاعف و حق آزادي انتخاب و حق بهرهبرداري از مزايا و امكانات بيشتر دنياي مدرن را از شهروندان زيادي سلب ميكند. درنظر داشته باشيم مهاجرت بدون اغراض سياسي، صرفا به خاطر تحصيل در دانشگاههاي برتر جهان و با هدف دستيابي به منافع مادي و معنوي، امري مذموم نيست اما با اين حال، گاهي مهاجران با محدوديتهاي سياسي روبهرو ميشوند و خانوادههاي آنان از ضبط پاسپورت، منع رفتوآمد و ديگر فشارها خبر ميدهند كه قطعا فشارها بدبيني به بار ميآورد و لاغير!
مهاجران، فرزندان اين سرزمين هستند، از سرانه ملي تغذيه و تحصيل کردهاند و مدارج علمي بالايي كسب كردهاند؛ از اين رو، بايد مورد توجه و عنايت ويژه قرار بگيرند. آيا متوسل شدن به تهديد و اعمال فشار به خانوادهها و بستگان مهاجران، موجب كاهش مشكلات ميشود يا قطبسازي بيشتري به وجود ميآورد؟ پرواضح است، امعاننظر مشفقانه و مسولانه مقامات به موضوع مهاجرت و تسريع در تهيه و تدوين طرحهاي راهبردي براي ساماندهي مسائل حقوقي مهاجران ميتواند وجهه مناسبي را از كشور نشان بدهد و موجب اعتلاي ملي و فرهنگي شود. براي رفع اتهام و ابهامهاي موجود و جلوگيري از هدر رفت سرمايه ملي و انساني، ضرورت دارد علل و عوامل مهاجرت؛ چالشها و چشماندازها، بهصورت دقيق و سنجيده مطالعه و موشكافي شود و با تدوين برنامههاي جامع و موثر، اقداماتي سنجيده صورت بگيرد تا شاهد برونرفت كشور از وضع موجود باشيم. نگاه ايجابي به موضوع مهاجرت و مديريت درست، ميتواند زمينهساز تبادل فرهنگي، هنري و تجربي با ساير كشورها و ملل دنيا شود؛ اين امر مطلوب هر جامعه متمدن و توسعهيافته است. با توجه به چالشهاي پيشرو و مشكلات عديده مهاجران، ميطلبد از تجربيات و نظرات تخصصي خبرگان و نخبگان و دستگاههاي مرتبط و ذينقش در حوزه مهاجرت، استفاده شود. در صورتي كه اتفاق ميمون و مباركي براي مهاجران رخ دهد، قطعا شاهد ايراني آباد و آزاد خواهيم بود چراكه ساماندهي مهاجران و نخبگان كشور، نويدبخش ايامي طلايي و چشماندازي روشن خواهد بود.
راهكارها و پيشنهادهاي كارشناسان براي كاهش مهاجرت شامل موارد ذيل است: تقويت حس ميهندوستي در ميان تمام شهروندان بهصورت مساوي و مقابله با تبعيض و بيعدالتي، ايجاد شبكههاي ارتباطي براي ايرانيان خارج از كشور و استفاده از توانمنديها و ظرفيتهاي آنان، برگزاري جلسات و كنفرانسها براي مهاجران، در خارج از كشور با ميزباني نخبگان و شخصيتهاي علمي و فرهنگي و اعطاي برنامه به آنان، تجليل از نوآوري، ابداعات و ابتكارات كارآفرينان در داخل و خارج از كشور، فراخواندن تمام مهاجران به كشور و گوش فرادادن به دردهاي آنان از تريبون آزاد، اعلام عفو براي تمام كساني كه مرتكب خطا شدهاند و در خارج از كشور بهسر ميبرند؛ اين امر به امنيت و وحدت ملي استحكام ميبخشد، تسهيل شرايط رفاهي در داخل كشور؛ اصلاح نظام پرداخت حقوق و دستمزد بر حسب تخصص افراد و بنابر نياز طبقه متوسط جامعه، برطرف كردن نيازهاي مادي پژوهشگران و توسعه شايستهسالاري به معناي واقعي، تنظيم برنامههاي جامع و پويا براي دانشآموزان و مربيان و اعطاي امتيازات ويژه به كارآفرينان، ارتقاي سطح رفاه دانشجويان و فراهمآوري شرايط مسكن براي آنان، ضرورت توجه به مشكلات مناطق دوردست و محروم با رويكردي ملي.
در پايان خاطرنشان ميشود، اگر دولتمردان بهجاي نگاه سلبي به موضوع مهاجرت، سياستها را به نحوي تدوين نمايند كه مشكلات مهاجرت را كاهش و منافع آن را افزايش بدهد، قطعا شاهد شكوفايي و رونق بيشتري در تمام حوزهها خواهيم بود. برداشتن گامهاي نخست براي رفع فيلترينگ يكي از راهبردهايي است كه تداوم آن ميتواند پيام مناسبي به ايرانيان و جوانان ارسال كند. در ادامه اين تلاشهاي دولت تدوين برنامههاي حقوقي و راهبردمحوري ميتواند تهديد را به فرصت و يأس را به اميد مبدل سازد. استفاده از تجارب كشورهاي موفق در حوزه مديريت مهاجران، مسير را به سمت توسعه پايدار و اعتلاي ملي هموار ميكند.