• ۱۴۰۳ جمعه ۱۲ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5942 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي

منچسترسيتي چطور در عرض چند ماه تبديل به بدترين تيم دنيا شد؟

از تاثير هالند تا مصدوميت رودري و البته تمديد پپ

گروه ورزش

مصدوميت رودري، افت ارلينگ هالند و گيج شدن پپ گوارديولا همگي در سقوط عميق اين تيم قهرمان نقش داشته‌اند.

به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از گاردين، هشت هفته، 12 بازي و 9 شكست! اين حاصل كار سيتيزن‌ها در يك ماه و نيم گذشته بوده است. اما شنيده مي‌شود پس از سقوط منچسترسيتي به عمق بحران، پپ گوارديولا حداقل مشكل را شناسايي كرده است.
گوارديولا پس از شكست در ويلا پارك در روز شنبه به دوربين‌هاي بي‌بي‌سي گفت: «ما گل‌هايي را كه قبلا به ثمر مي‌رسانديم ديگر به ثمر نمي‌رسانيم و گل‌هايي را دريافت مي‌كنيم كه قبلا نخورده‌ايم.  ديدگاه گوارديولا به نظر ساده مي‌آيد: گل‌هاي بيشتري بزنيد و كمتر گل بخوريد! برد به جاي باخت! اين توضيح پپ براي دوره‌اي است كه در طي آن تيمي كه قبلا دل حريفان را به لرزه مي‌انداخت، نه‌تنها شكست‌پذير، بلكه نابود شده به نظر مي‌رسد و به طرز عجيبي آزاردهنده فوتبال مبتني بر مالكيت را ارايه مي‌كند. 
اما سوال اين است كه دقيقا چطور اين اتفاق افتاد؟ و آيا در هر مرحله‌اي اجازه داريم مربي تيم را مقصر اين موارد بدانيم؟ در حالي كه سيتي براي ديدار با اورتون در روز باكسينگ (امروز) آماده مي‌شود، دو نكته در مورد اتفاقات تا اين مرحله ارزش گفتن دارد. شگفت‌انگيزتر از همه بزرگ بودن اين ماجرا است. اين بدون شك عميق‌ترين فروپاشي داخلي هر قهرماني در عصر مدرن است. يك سال پيش در همين روزها تيمي 10 نفره، همان تيمي كه در زمين ويلا‌پارك حضور داشتند، 4-0 فلوميننزه را در جده شكست داد. در آن لحظه سيتي به افتخاري تاريخي نائل شد: اولين باشگاهي كه به‌طور همزمان قهرمان ليگ قهرمانان، ليگ برتر، جام جهاني باشگاه‌ها، جام حذفي و سوپرجام يوفا شد. آنها در نوك قله بودند. قله ديگري وجود نداشت. اين تمام چيزي بود كه مي‌شد به دست آورد. گوارديولا به جهان اطمينان داد: «بازيكنان هنوز گرسنه و با انگيزه هستند.» و براي مدت طولاني اين كاملا درست به نظر مي‌رسيد. سيتي تا فينال جام حذفي در ماه مي، بدون در نظر گرفتن ضربات پنالتي، هيچ بازي را نباخت. تا اين مقطع از فصل 14بازي گذشته بود تا اينكه يك بازي ديگر را باختند. همه‌چيز از آنجا شروع شد. اين دومين نكته در مورد ورود سيتي به بحران است. هيچ توضيح واضحي براي هيچ يك از اينها وجود ندارد. تيمي كه همه منتظر برنده شدن‌شان بودند به ناگاه غقب نشستند.  همانطور كه هميشه توضيحات به ديدگاه كلان و خرد تاريخ تقسيم مي‌شوند جزييات هم هميشه سرنوشت يك بازي را تعيين مي‌كنند. اما ما همچنان به روايت‌هاي گسترده خود معتاد هستيم. بنابراين تحليل سخت‌گيرانه‌تر مي‌گويد: اگر برنده توپ طلا را از هر تيمي خارج كنيد، يك يا دو آسيب كليدي به خط دفاع وارد مي‌شود و شرايط بغرنج. سيتي از زمان مصدوميت رودري 24 امتياز از دست داده است، از جمله برد مقابل آرسنال كه در آن مصدوميت رودري رخ داد. اين جايگاهي كليدي در تمام تيم‌هايي است كه گوارديولا هدايت كرده است، غيبتي كه بر قسمت‌هاي ديگر ماشين تاثير مي‌گذارد. وقتي شما مهره كليدي هافبك دفاعي را نداريد مجبوريد از بازيكنان در سراسر زمين بخواهيد كه در دوئل‌ها برنده شوند، تعقيب كنند و تكل بزنند. كارهايي خارج از مجموعه مهارت‌هاي كليدي شان.
اما بياييد رودري را مجددا در آن دوره وارد تركيب كنيد. آيا واقعا از فروپاشي جلوگيري مي‌كرد؟
يك نكته مهم ديگر در ديدگاه‌هاي كلي‌نگرانه: ماجراي اتهامات وارده به منچسترسيتي در مورد نقض فيرپلي مالي. زماني بود كه به نظر مي‌رسيد نبرد ليگ برتر عليه پروژه سيتي شكست خورده است. ما ثروتمندترين باشگاه جهان را داشتيم كه به دستور يك دولت سلطنتي (امارات متحده عربي) برنده مي‌شد. بعد از اقامه دعوا آنها خود را به عنوان يك مستضعف جا زدند و نقش قرباني را بازي كردند. حتي ديگران را به توطئه عليه خود متهم نمودند. آنها بهترين وكلا را در اختيار گرفتند و به نظر مي‌رسيد ماجرا براي مدتي حل شده. اما فوتباليست‌ها ظرفيت مشخصي براي تمركز روي شغل خود دارند. اما آنها هم ربات نيستند. مردم صحبت مي‌كنند، برنامه‌ريزي مي‌كنند، به آينده خود فكر مي‌كنند. ايجنت‌ها حواس‌شان به آينده بازيكنان‌شان هست. همه اينها يعني وقت تركي در ديوار وجود دارد نمي‌توان بدون توجه به آن ادامه داد. نكته بعدي در مورد خود گوارديولاست. گوارديولا خود منبع بخشي از اين ضد انرژي عليه تيم شده است. بي‌نظمي سيتي از زمان تمديد قرارداد پر سر و صداي سرمربي مزمن شده است. اخباري كه حالا بيشتر از يك شايعه واقعي به نظر مي‌رسد اين است كه برخي از بازيكنان قديمي مشتاقانه منتظر يك تغيير طبيعي انرژي بودند. گوارديولا يك حضور طاقت‌فرسا و در عين حال عالي داشته است. او با فشار روي بازيكن و تاكيد روي محدوديت‌ها با القاي كنترل كامل، برنده مي‌شود. البته كه خوب است كه شما برنده هستيد اما وقتي اين فشار از حد توان خارج شد چه؟
اما نكته ساده‌تري نيز وجود دارد: حتي موفق‌ترين و تأثيرگذارترين مربيان عصر هم گاهي به بن بست مي‌رسند. بين پپ و بازيكنانش يك حس مرده به وضوح وجود دارد، شكافي براي اولين‌بار بين تيم و مربي به وجود آمده است.
چند هفته گذشته نگراني‌هايي در مورد وضعيت بدني گوارديولا مطرح شد. اينكه بدن ضعيف است، تيم بيمار است، الگوهاي خواب وحشتناك و مشكلات گوارشي و خشكي پوست و باقي موارد. اين مردي است كه نبضش با فوتبال مي‌تپد و حالا عميقا تحت فشار و استرس قرار گرفته است. امضاي قرارداد با ارلينگ هالند هميشه شبيه يك پارادوكس بوده است. اينجا مربي‌اي است كه با وسواسش روي پاس‌ها تعريف مي‌شود، حالا بازيكن ستاره‌اي را در تركيب خود جاي مي‌دهد كه اصلا درگير اين چيزها نيست، كه فوتبال را به شكل خلاصه انجام مي‌دهد: ماشيني براي گلزني. ايده ساختن تيمي در اطراف هالند توسط گوارديولا تبديل به ايده‌اي پوچ شد مانند تصميم جيمز جويس كه تصميم گرفت كتابي از جوك‌هاي كلاس جهاني بنويسد.
در عين حال ما فصلي كه سيتي سه‌گانه برد را داريم. ديديم تيم مي‌تواند آنقدر بالغ و خوب باشد كه بازيكني را جذب كند كه فقط درخشش نهايي را ارايه دهد. كسي كه چيزي به ريتم‌هاي موجود اضافه نمي‌كند. اما اين اولين‌بار بود كه سيتي از يك تيم متحد تبديل به تيمي غير متحد شد. و سئوال اين بود: آيا اين در دراز مدت مشكلي درست نمي‌كند؟ اين تصور كه هالند يك بازيكن موفقي بوده است، كاملا مبتني بر پيروزي با يك گل مقابل اينتر در فينال ليگ قهرمانان بوده است. در مقابل شكست با يك گل كه اتفاقا خيلي محتمل‌تر از پيروزي سيتي بود مي‌توانست همه‌چيز را برعكس كند. در مورد هالند همه‌چيز محدود به اعداد است. در اينجا چند مورد جالب آورده شده است. در پنج فصل قبلي بدون حضور او سيتي به‌طور ميانگين بيشتر از دو فصلي كه او حضور داشته گل زده است. با هالند آنها به‌طور ميانگين 2.3 گل در هر بازي دارند و بدون او اين عدد 2.6 بود. آنها بدون هالند در امتيازگيري هم موفق‌تر بودند. پس اگر واقعا گل‌هاي بيشتري نزنيد و امتياز بيشتري نگيريد داشتن يك قاتل در محوطه جريمه چه فايده‌اي دارد؟
از بسياري جهات، همه آن مشكلات خرد زير چتر هالند گرد هم مي‌آيند. سيتي از نظر تاكتيكي پير به نظر مي‌رسد. خط هافبك متخلخل به نظر مي‌رسد. ساير مربيان متوجه شده‌اند كه سيتي در برابر بازيكناني كه با قدرت حمل توپ مي‌كنند آسيب‌پذير هستند. اين هم علت و معلولي دارد.
هالند در مالكيت توپ تيم سهم كمي دارد. او به‌طور متوسط در هر بازي هفت پاس كوتاه مي‌دهد. او كمكي به بازي تيم نمي‌كند. پس مشخص است كه چرا هافبك‌هاي مسن سيتي اينقدر تحت فشار قرار مي‌گيرند.  در عين حال همه پذيرفته‌اند كه هالند كسي نيست كه چيز جديدي در اطرافش بسازد يا راه‌هاي ديگري براي برنده شدن بيابد. او فقط با چند شگرد خاص مي‌تواند گلزني كند. بيش از آن نه. هالند آخرين خريد بسيار تاثيرگذار براي تيم بوده است؛ آخرين كسي كه شيوه بازي تيم را تغيير داد. يوشكو گوارديول با 77 ميليون پوند يك خريد موفقيت‌آميز بوده است. قبل از آن مانوئل آكانجي، ناتان آكه و روبن دياز را داشتيم و رودري در سال 2019. ببينيد آنها چطور سبك بازي تيم را عوض كردند و هالند چطور.  در اين مدت بازيكنان پيشرفت نكرده‌اند. مربي نتوانسته است ابزار ديگري پيدا كند، در عوض به نظر مي‌رسد در پوست خودش گير افتاده است. هيچ چيز ديگري براي بردن وجود ندارد. به نظر مي‌رسد كار تمام شده است، تمام شده است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون