مسيحيت به روايت با كره سرخ
سيمون وي در يك خانواده يهودي سكولار در پاريس متولد شده بود، از همان ابتدا تشنه دانستن درباره فرهنگِ خود و ديگران بود. در ۱۲ سالگي به زبان يونان باستان مسلط بود، خودش سانسكريت را آموخت و به هندوئيسم و بوداييسم علاقهمند شد. در مدرسه «ليسه هنري چهارم» و «نرمال سوپريور»۱، كه آنجا فلسفه آموخت، سرآمد بود.
افلاطون تاثيري ماندگار بر او گذاشت و علاقهاش به فلسفه سياسي به سمتِ كارل ماركس كشاندش، كسي كه انديشهاش را جذب كرد اما كوركورانه از آن تقليد نكرد.
بنا بر نوشته كريستي ومپول، ايان (به نقل از ترجمان) استقلال ذهني و مقاومت در برابر انطباقِ ايدئولوژيك نقشي اساسي در فلسفه وي دارند، چنانكه به مسيحيت گرويد اما منتقد كليساي كاتوليك ماند و با كمونيسم همدل بود اما استالينيسم را محكوم كرد و در برابر تروتسكي به خاطر بسطِ افسارگسيخته حزب ايستاد. علاوه بر هوشمندي، ديگر جنبههاي زندگياش هم توجه عموم را به خود جلب كرده است. او، كه در دوران جنگ جهاني اول كودك بود، شكر نميخورد چون سربازان در جبهه به شكر دسترسي نداشتند.
او هنگامي در ۳۴ سالگي به خاطر سل از دنيا رفت كه در دولتِ مقاومت آزادي فرانسه در لندن كار ميكرد، درحالي كه از خوردنِ غذا بيش از چيزي كه فرانسويان تحت اشغالِ آلمان دراختيار داشتند اجتناب ميكرد.
استادان و همكلاسيهايش او را «مريخي» و «باكره سرخ» ميناميدند، القابي كه نشانگر غرابت و فقدانِ جنسيتِ او بودند.
فيلسوفي كه خود را پشتِ ديوارهاي رواقهاي دانشگاه مخفي نكرد، او در كارخانهها و تاكستانها كار ميكرد و هنگام جنگ داخلي اسپانيا، فرانسه را ترك كرد تا در كنار آنارشيستهاي دوروتي كالم بجنگد، ماموريتي كه از جنبههاي مختلف شكست خورد.
تجربههاي رازورزانه متعدد، ازجمله كشفِ شعر «عشق» از شاعر قرن هفدهمي جرج هربرت او را به سمتِ پذيرش مسيحيت سوق داد و بسياري به خاطر تقدسش او را قديس ناميدند.
پاتي اسميت شاعر فرانسهدوست و ستاره پانكراك، در كتابش پارسايي (۲۰۱۷) وي را «نمونهاي تحسينبرانگيز براي بسياري از انديشهها» توصيف ميكند.
«درخشان و برگزيده؛ او كسي است كه از سالنهاي بزرگ تحصيلاتِ عاليه گذشته، تاوانِ اين را پرداخته تا همه را به راهِ دشوار انقلاب و وحي و خدمات عمومي و ايثار دعوت كند.»
سياستمدار فرانسوي شارل دو گل فكر ميكرد كه وي ديوانه است، درحالي كه نويسندگاني مانند آلبر كامو، آندره ژيد و تي. اس. اليوت او را يكي از نوابغ عصر خود ميدانستند.
براساس يادداشتها، نامهها و مقالات منتشره او، محققان شباهتهايي بين انديشه او و فيلسوفاني مانند مارتين هايدگر، هانا آرنت، موريس بلانشو، نيكلاي برديايف، آيريس مرداك، جورجيو آگامبن، موريس مرلوپونتي، ميشل فوكو، ژيل دلوز، كوئنتين ميسو، آلن بديو، ژاك رانسير، امانوئل لويناس، جان زويكي، مايستر اكهارت و جان رالز يافتهاند و اين تنها تعداد اندكي از آنان است.
وي واسطهاي بين انديشه ديني و فلسفي است و يادداشتهاي او گاهي تفاوتها بين آنها را از بين ميبرد. همه كارهاي او تلاشي است براي بازيابي بافتِ ارتباطي بين همه رشتهها، بين فرهنگ و طبيعت، علم و هنر و خدا و انسانها.
«قرائن مسيحيت در ميان يونانيان باستان» تازهترين اثري است كه از سيمون وي در ايران منتشر شده است. اين كتاب با قلم بهزاد حسينزاده به فارسي برگردانده و به همت نشر ني منتشر شده است.
او در بخشي از اين كتاب نوشته است: ما كشتيشكستگاني هستيم چسبيده به تختهپارههاي پراكنده روي دريا كه با انفعال تمام و با هر حركت امواج بالا و پايين ميرويم. خداوند براي نجات هر يك از ما ريسماني از آسمان فرو ميفرستد. آنكه به اين ريسمان چنگ ميزند و بهرغم درد و ترس رهايش نميكند به قدر ديگران اسير نوسان امواج است اما براي او اين نوسانات با تكانهاي ريسمان تركيب ميشود و كليتي متفاوت ميسازد.
«قرائن مسيحيت» از 12 فصل تشكيل شده كه برخي از آنها عبارتند از: خداوند در جستوجوي انسان، ايلياد يا شعر قدرت، خدا در آثار افلاطون، عشق الهي در آفرينش، ميهماني افلاطون، جمهوري، آموزه فيثاغوري، طرحي از تاريخ علم يوناني و ...
«قرائن مسيحيت در ميان يونانيان باستان» نوشته سيمون وي با ترجمه قلم بهزاد حسينزاده به همت نشر ني در 260 صفحه به تازگي منتشر شده است.