روزبه دلاور
به گزارش «اعتماد»، اعضاي جديد هياتمديره باشگاه استقلال در دوران جديد مديريتي و توسط گروه صنايع پتروشيمي خليجفارس منصوب شدند و قرار است عليرضا اسدي و علي نظريجويباري و فريده شجاعي و محمودرضا بابايي به عنوان اعضاي جديد و با مديريت نظريجويباري فعاليت خود را آغاز كنند. استقلاليها كه تحت مديريت فرشيد سميعي روزهاي پرچالشي را سپري ميكردند حالا اميدوار هستند با مديريت جديد روزهاي بهتري را پشت سر بگذارند. هر چند بعضي از كارشناسان به همين مديران هم چندان اميدوار نيستند! در كنار اين كارشناسان برخي هواداران استقلال هم نسبت به نفرات چيده شده در هياتمديره باشگاهشان ابراز نارضايتي كردند. براي بررسي كارشناسانه اين وضعيت مديريتي باشگاه استقلال با اميررضا واعظآشتياني يكي از مديران سالهاي نه چندان دور استقلال گپ و گفتي ترتيب داديم كه ماحصل آن را در ادامه ميخوانيد.
درباره تغيير و تحولات مديريت باشگاه استقلال نظر خود را بگوييد.
من راجع به استقلال صحبت نميكنم و قصد ندارم در مورد اين مجموعه صحبت كنم، چراكه ما متاسفانه در هر مرحلهاي ميبينيم، ضعيفتر ميشوند تا اينكه قويتر شوند، لذا بحث خاصي نميماند.
همين كه استقلال در هر مرحله به قول شما ضعيفتر ميشود سوژه بحث باشد! دليلش چيست؟
فقط در همين حد ميتوانم اشاره كنم كه وقتي بالاي هرم يك تشكيلاتي نگاه مديريتي كلان به آن معنا برايش مهم نيست، لذا انتخاب افراد هم در همان چارچوب انجام ميشود. استقلال و پرسپوليس دو تيم صاحب طرفداران زيادي هستند كه بايد طوري عمل شود تا اين طرفداران بهطور نسبي راضي باشند نه بهطور مطلق، چون وجود ندارد! علت نارضايتي چه در مجازي و چه در رسانهها از طرفداران ديده ميشود. اين نشاندهنده اين است كه هنوز يك تصميم عالمانه كه منجر به اتفاقات مثبت شود، ديده نميشود. يعني يا به دنبال افراد بسيار گمنام ميروند يا سمت افراد امتحان پس داده هستند. نميدانم استراتژي اين قضيه چه هست، اما هر چه هست اميدوارم نتايج مثبت به همراه داشته باشد و اين نتايج مثبت نشان دهد تحليلهاي منتقدين درست از آب در نميآيد. شخصا اعتقادم بر اين است كه چيدمان افراد يك هنرمندي مديريت ميخواهد. در هياتمديره استقلال افرادي هستند كه ميتوانند موفق باشند، اما نوع چيدمان به شكلي است كه اين افراد موفق نميتوانند استقلال را به سمت موفقيت پيش ببرند. رييس هياتمديره باشگاه هم كه جاي حرف و حديث و سخن فراوان دارد! من شنيدم هنوز صلاحيت ايشان تاييد نشده يا برخيها هنوز صلاحيتشان تاييد نشده است. در حد شنيدهها ميگويم وگرنه اطلاعي ندارم. خب وقتي اين اتفاق ميافتد معنايش اين است كه براي استقلال روش آزمون و خطا را جلو ميبرند يا همان راه بنداز و جا بنداز پيش ميروند كه نميتواند خوب باشد!
قبلا استقلال تحت نظر وزارت ورزش بود و حالا هلدينگ خليجفارس مديريت ميكند. فكر ميكنيد شيوه تصميمگيري مثل همان سابق است؟
بله در قدم اول تصميمات بسيار ناپختهاي گرفته شد و مشكلاتي براي استقلال به وجود آمد و الان هم تصميماتي گرفتند كه اميدوارم نتايج مثبتي همراه داشته باشد. عرض كردم برخي مواقع پنج تا عضو هياتمديره كه انتخاب ميشوند بايد هر پنج عضو هارموني پيدا كنند و شرايطشان به گونهاي باشد كه برداشت كنيم، ميتوانند موفق باشند، اما وقتي در هياتمديره حتي دو نفر هم كارآمد باشند به دليل عدم هارموني لازم بعيد است كه به يك نتيجه برسند اما آرزوي موفقيت ميكنم و انشاءالله استقلال در نيم فصل دوم با يك مديريت خوب و در حوزه فني هم با نتايج خوب بتواند موفق باشد.
درباره انتخاب نظريجويباري به عنوان مديرعامل استقلال چه صحبتي داريد؟
ايشان اصلا در قواره مديريت نيست و فقط همين را ميتوانم بگويم!
اگر در قواره مديريت نيست چطور انتخاب ميشوند؟
خب اين همان بالاي هرم است كه مشكل از همانجاست! وقتي همه چيز توصيهاي و سفارشي باشد نتيجهاش همين ميشود.
ميگوييد گرفتن سمت مديريت در تيم استقلال با چند لابي امكانپذير است؟
لابي فردي نيست و قطعا حمايتهايي هم وجود دارد. اين موضوع لايه به لايه است و يك لايه تنها نيست!
به فرشيد سميعي هم پيشنهاد مشاور عالي دادند!
ايشان هم در قواره مديريت نبود. حالا ايشان چه تجربهاي را ميخواهد به عنوان مشاور عالي دهد؟ اصلا معناي مشاور عالي را ميداند؟ نه تنها در استقلال و فوتبال و ورزش در حوزههاي ديگر هم به افرادي حكم مشاور عالي ميدهند كه اصلا معنا و مفهوم مشاور عالي را نميدانند چيست! فرق بين مشاور ساده و مشاور عالي چيست؟ چه فرقي دارد؟ بيايند بگويند! ايشان در قواره مديريت استقلال نبود حالا ميخواهد مشاور عالي شود تا چه كار كند؟ اين جماعتي كه حكم مشاور عالي را ميزنند، بگويند تعريف مشاور عالي چيست! سوال است و شما به عنوان خبرنگار مطالبه كنيد و بپرسيد. اين را جواب دهند خيلي چيزها در اين مملكت حل ميشود! كاري هم به فوتبال نداريم.
درباره انتخاب فريده شجاعي كه بعضيها ميگويند دوشغله است چه صحبتي داريد؟
من هم شنيدم. خب اگر مقررات اجازه ميدهد باشند و حرفي نيست. چرا مباحث را به سمت انتقادات غيرسازنده ميبرند؟ چه بحثي ميشود در اين باره كرد؟
بحث اينكه جوانگرايي در مديريت ورزشي كي به واقعيت ميپيوندد؟
اصلا بنا نيست! نه تنها در ورزش، بلكه در ساير حوزهها نرفتيم كادرسازي و مديرسازي كنيم كه وظايف دولتها هم نيست. مثلا در تمام دنيا احزاب كادرسازي ميكنند. آيا ما احزابي داريم كه اين كار را انجام دهد؟ نداريم. براي همين هر دولتي ميآيد اتوبوسي آدم ميآورند و اتوبوسي ميبرند! ميشود دوقطبيسازي در حوزه مديريت. مثلا فرض كنيد در ايران يك تشكيلات اصلاحطلب است و يكي هم اصولگرا. آيا اينها كادرسازي كردند كه اگر دولت دستشان آمد چه افرادي را داشته باشند؟ قطعا ندارند و چون ندارند افراد ناشايسته را به عنوان شايسته انتخاب ميكنند. به تعبيري وقتي ارزشهاي مديريتي يك جايي از بين برود ضد ارزشهاي مديريتي حاكم ميشود.
در بين افرادي كه به عنوان اعضاي هياتمديره انتخاب شدند، فردي هست كه بتواند به وضعيت اين باشگاه سر و سامان دهد؟
برخيها هستند كه ميتوانند كمك كنند، اما آيا زورشان ميرسد كه بتوانند كمك كنند با اين تفكراتي كهوجود دارد يا زورشان نميرسد؟ اين مهم است!