تمدن زبالهساز
مهدي دهقانمنشادي
آدمي در مسير طولاني و طاقتفرساي تمدن خود همه فنون و ابزارها را به كار گرفته است تا به رفاه بيشتري دست يابد. در اين فرآيند پيچيده و ويرانگر در سايه مصرفگرايي بيشتر، تمام جوامع مرفه و شبهمرفه در جستوجوي خوشبختي و زندگي بهتر بودهاند كه اين تكاپوي نافرجام آسيبهاي جبرانناپذيري را به محيط زيست وارد كرده است. تمدن بشري در ابتدا سوار بر ارابه شهري شدن و سپس مجهز به ماشين شهرنشيني، سياره زمين را درنورديد و رد چرخهايش زخمهاي التيامناپذيري را بر چهره زمين به جا گذاشت. هر چه مصرفگرايي بيشتر شد، رد چرخهاي تمدن بر سياره زمين عمق بيشتري به خود گرفت. يكي از نتايج مصرفگرايي، جداي از اتلاف منابع طبيعي، توليد زباله روزافزون است و رويه حاكم در جوامع مرفه و شبهمرفه باعث شده تا در دوره معاصر شهرهاي كوچك و بزرگ جهان به كارخانههاي فعال زبالهسازي تبديل شوند. در زمانهاي كه اقتصاد و سرمايهداري حرف اول را ميزند، شهرهاي زبالهساز براي افراد زيادي پولسازي ميكنند. صنايع مرتبط با بستهبندي، مافياهاي طلاي كثيف (جمعآوري و فروش ضايعات و زبالههاي خانگي) و كارگاههاي بازيافت در راس و قاعده اين هرم عظيم پولسازي قرار دارند و منابع اشتغالزايي در سرتاپاي اين هرم از جيب مردم تامين ميشود و بار عمده خسارات آن بر دوش محيط زيست است. در فضاي كسب و كار ميان اين راس و قاعده، كارگران، زبالهگردها و دلالان زيادي از طلاي كثيف ارتزاق ميكنند و نان كلفتتر و چربتر از آن صاحبان صنايع مربوطه است. با گسترش شهرنشيني و فربه شدن جوامع مصرفگرا، صنعت بستهبندي و زبالهسازي به هر سويي پيشروي كرده است. بستهبندي انواع و اقسام مواد غذايي و غيرغذايي، از نان و آب و شير و ميوه تا اسباب بازي و لوازم خانگي و غذاهاي بيرونبر، همه و همه در تحليل رفتن بنيه اقتصادي خانوادهها و توان محيط زيست بسيار تاثيرگذار هستند. گاهي خانواده مصرفكننده مجبور است حدود 30 درصد ارزش كالاي مصرفي را براي بستهبندي آن بپردازد. در حال حاضر يك شانه معمولي تخممرغ 30 عددي حدود 130 هزار تومان (هر عدد چهار هزار و سيصد تومان) و يك شانه تخممرغ 20 عددي كاملا بستهبندي شده حدود 120 هزار تومان (هر عدد شش هزار تومان) است. اين اختلاف قيمت در هر عدد تخممرغ به خاطر هزينه بستهبندي، به عنوان هزينههاي كاذبي قلمداد ميشود كه خانواده مجبور به پرداخت آن است. شايد ماهيت برخي كالاها و الزام به سلامت به دست مصرفكننده رسيدن، نياز به بستهبندي را اجتنابناپذير ميكند، اما موارد بسيار زيادي از بستهبنديهاي كاذب و غيرضروري در جوامع مصرفي وجود دارد كه فشار زيادي را بر بنيه اقتصادي خانواده از يك سو و از سوي ديگر آسيبپذيري محيط زيست وارد ميآورد. عدهاي معتقدند مالياتهاي زيست محيطي و اخذ عوارض از بستهبنديها و پاكتهاي خريد ميتواند از شدت استفاده آنها بكاهد، اما اقتصادِ صنايع بستهبندي، مافياهاي طلاي سياه و بنگاههاي سودبر از بازيافت زباله همچنان بر لزوم بستهبندي كالاها و استفاده از ظروف يكبار مصرف پافشاري ميكنند. اين پافشاري آنها كه سود زيادي را نصيبشان ميكند، فشار فزايندهاي را بر جيب خانوارها (به خاطر پرداخت هزينه كاذب) و محيط زيست (براي تجزيه و هضم زباله در طبيعت و مصرف آب و انرژي براي بازيافت) وارد كرده و بر بحران آلودگيها و گرمايش سياره زمين و همچنين فقر فزاينده جوامع خواهد افزود. تمدن بشري در نظر داشت با ياري پيشرفتهاي علمي، رفاه را براي مردمش رقم بزند، اما با تداوم روندها بيم آن ميرود تا در سايه رفاهِ مصرفمحور، زير بار فشارهاي زيست محيطي و انبوهي از زبالههاي دستساز خود مدفون شود و افتخارات تمدني خود را در بايگاني غبار گرفته تاريخ به دست فراموشي بسپارد.