زمزمه ترس مربيان و بازيكنان خارجي از آمدن به ايران
از خبرنگار ايتاليايي تا والتر ماتزاري؛ مقصر چه كسي است؟
گروه ورزش
در فوتبال ايران و از زماني كه پول به شكل بيرويه و بدون حساب و كتاب وارد شد، مشاغل جديدي نظير جادوگر و رمال بگيريد تا كارچاقكن داوري و لابيگر با نمايندگان مجلس و بالاتر براي رسيدن به جايگاههاي بالا يا نتيجه گرفتن هم شكل گرفته است. حالا به خصوص در ليگ برتر اتفاقات غيرفوتبالي عجيبتر هم مدتي است رخ داده و شغل جديدي براي افراد ذينفع به وجود آمده و آن هم شغل «راپورتچي» است!
به گزارش «اعتماد» چندين رسانه خبر دادند كه يكي از سرمربيان مدنظر پرسپوليس كه در حال مذاكره با اين باشگاه بود، اعلام كرده «ترسيده» و به ايران نميآيد. گويا تماسهايي از داخل ايران با اين مربي ايتاليايي گرفته شده و او احساس كرده خطري در كشور ما او را تهديد ميكند. اين موردي است كه مديران پرسپوليس هم آن را تاييد كردهاند.
اين نخستينبار نيست كه چنين اتفاقي در كشور رخ داده است. بنابراين شايد بهتر باشد در اين نوبت با دقت به ريشههاي چنين اتفاقي بپردازيم تا شايد مقصر يا مقصران احتمالي شناسايي شوند.
هواداران؛ متهمان پيشفرض
مثل هميشه و همانطور كه در ساير مسائل كشور ميبينيم، اولين انگشت اتهام به سوي هواداران يا همان مردم دراز ميشود. عدهاي ميگويند هواداران تيمهاي رقيب با حمله به صفحه آن مربي يا بازيكن خارجي و ارسال پيامهاي تهديدآميز و درج كامنتهاي منفي او را از آمدن به ايران منصرف ميكنند.با اين حال همه ميدانند اين رفتارهاي احساسي ولو به شكل فراگير تاثير چنداني در تصميمات مربيان و بازيكنان خارجي ندارد. كما اينكه آنها خودشان حرفهاي هستند و فضاي هواداري را درك ميكنند.
بنابراين اگر چند هزار كامنت در پيجهاي فيفا و ايافسي توسط هواداران احساسي تيمها براي گزارش تخلف تيم رقيب كه يك به يك به كريخواني شبيه است و هرازگاهي در فضاي مجازي ميبينيم را فاكتور بگيريم، ميرسيم به ردپاي دلالان و بعضي از كاركنان مرتبط با باشگاهها.
سمپاشي چهرههاي رسمي و غيررسمي
در چند سال گذشته ردپاي برخي مديران و ايجنتها و مشاورهاي فوتبالي، آنهايي كه سمتهاي رسمي يا نيمه رسمي در فوتبال دارند در راپورت دادن به بازيكنان و مربيان خارجي ديده شده بود. اين افراد سودجو آنقدر وقيح شدند كه به صورت شخصي براي مربيان و بازيكنان خارجي ايميل ميزنند يا تماس ميگيرند و با بدگويي از كشورمان راه حضور چهرههاي بينالمللي در ايران را ميبندند. مثلا مديرعامل پرسپوليس همين چند روز پيش روي آنتن زنده گفت از ايران با ماتزاري يكي از گزينههاي نيمكت اين تيم تماس گرفتند و آنقدر بدگويي كردند تا اين سرمربي مشهور ايتاليايي قيد حضور در تهران را بزند! بدون شك اين تماس از جانب هواداران ممكن نبوده و آن كسي كه تماس گرفته حتما سمت رسمي يا نيمه رسمي در فوتبال ايران داشته كه حرفش شنيده شده. هدف اين افراد هم مشخص است: دور كردن مربيان يا بازيكنان بزرگ به خاطر اينكه بتوانند گزينههاي خود را به فوتبال ما بكشانند و پول هنگفتي به جيب بزنند يا در بهترين حالت از تيمهاي رقيب انتقام بگيرند.
ماتزاري داستان خبرنگار ايتاليايي را شنيده!
بسيار بعيد است كه مربي حرفهاي از خير يك قرارداد خوب به خاطر كامنت يا دايركت تعدادي هوادار بگذرد (با اين فرض كه قرارداد خوب به او پيشنهاد شده باشد) .
همانطور كه ذكر شد به هر حال اين افراد فضاي هواداري را زياد تجربه كردند و ميدانند وقتي پاي هواداري وسط باشد چه اتفاقات عجيبي ممكن است رخ بدهد. آن چيزي كه احتمالا مربيان خارجي را واقعا ميترساند اخبار رسمي منتشر شده از ايران (به عنوان مثال بازداشت خبرنگار ايتاليايي در ايران بعد از بازداشت يك ايراني در ايتاليا) در كنار پيامهايي است كه افراد رسمي يا شبه رسمي ارسال ميكنند. تركيب اين پيامها با اخبار منتشر شده از ايران حتما در ترديد آن شخص تاثيرگذار است. به اينها ميشود مجموعهاي از ساير ديتاها را هم افزود؛ اخباري كه از كيفيت زمينها و امكانات ايران منتشر ميشود مثلا استوري خوسلو ستاره پيشين رئال مادريد از زمين قلعهحسنخان كه بازتاب بسيار وسيعي داشت. همينطور داستانهايي پيرامون كيفيت اينترنت و... .
با هواداران نه، با راپورتچيها برخورد كنيد!
جلوي هواداران را كه نميشود گرفت و البته تاثير چنداني هم ندارند. برخي مسائل مثل بازداشت خبرنگار هموطن ماتزاري هم داستاني جدا از فوتبال دارد كه به نهادهاي ديگر مربوط ميشود. اما ميشود سرچشمه يكي از اين سمپاشيها را مسدود كرد. سخت نيست جلوگيري از اقدامات دلالان و مديران و چهرههاي شبهرسمي كه كارشان شده ترساندن خارجيها از آمدن به ايران. هواداران سوال ميكنند تا كي بايد شاهد اين باشيم كه به خاطر منافع شخصي عدهاي آبروي ايران و ايراني در مجامع بينالمللي برود؟ آيا عدم پيگيريها به مفهوم تاييد اين رفتارهاست؟ وقتي نظارتي روي اين بدرفتاريها نميشود اين شائبه به وجود نميآيد كه دلالهاي ثروتمند به بدنههاي بالاتر از فوتبال و ورزش نفوذ كردهاند!