• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5959 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ دي

«اعتماد» با كمك محسن صفايي فراهاني يك پرونده تاريخي را بازخواني مي‌كند

ناگفته‌هاي ديدار دوستانه ايران و امريكا در لس‌آنجلس

از فشار تندروها به خاتمي براي لغو بازي تا انتظار رفع تنش ميان ايران و غرب

گروه ورزش

26 دي 1378 تيم ملي ايران در يك بازي دوستانه در شهر لس‌آنجلس به مصاف امريكا رفت. عده‌اي معتقدند برگزاري آن مسابقه براي كمك به رفع تنش‌ها ميان دو كشور بوده است كه البته نتيجه آن چندان موفقيت‌آميز نبود. به بهانه سالروز آن ديدار و بحث‌هايي كه امروز در مورد مذاكره ايران و غرب و رفع تنش‌ها مطرح مي‌شود حواشي عجيب و تاريخي آن بازي را مرور مي‌كنيم.

به گزارش روزنامه اعتماد، بعد از تقابل ايران و امريكا در جام جهاني 1998 فرانسه كه به برتري ملي‌پوشان كشورمان در بازي موسوم به بازي قرن انجاميد، برخي از نزديكان فدراسيون‌هاي دو كشور با هدف افزايش ارتباط ميان دو كشور يا آنطور كه برخي سياسيون مي‌گفتند كاهش تنش در روابط ديپلماتيك پيشنهاد دادند يك ديدار دوستانه ميان دو تيم در شهر لس‌آنجلس امريكا كه آن زمان به دليل حضور ايرانيان زياد به «تهران‌جلس» معروف شده بود برگزار شود. مهرداد مسعودي مسوول روابط عمومي فدراسيون فوتبال كانادا نقش زيادي در برگزاري اين ديدار داشت.

دليل اينكه احساس مي‌شد برگزاري اين ديدار مي‌تواند تاثيري در روابط دو كشور داشته باشد اين بود كه بيل كلينتون رييس‌جمهور وقت امريكا بعد از برگزاري ديدار ايران و تيم ملي كشورش در جام جهاني گفته بود: «اميدوارم اين رويداد قدمي رو به جلو براي پايان دادن به بيزاري باشد.»

بعد از جواب مثبت طرف امريكايي مذاكره با طرف ايراني آغاز شد. محسن صفايي فراهاني رييس وقت فدراسيون فوتبال كه زودتر از همه در جريان اين رويداد قرار گرفت در گفت‌وگو با سالنامه سال 1400 «اعتماد» تعريف كرد: «نظر دولت وقت اين بود كه ارتباط فرهنگي با امريكا مي‌تواند حفظ شود اين مساله ربطي به مسائل سياسي ندارد. در آن زمان مثلا تيم كشتي امريكا مي‌آمد ايران و ايراني‌ها مي‌رفتند آنجا. امريكايي‌ها از تيم ملي فوتبال ايران دعوت كردند در آن كشور بازي كنيم. من بلافاصله اين دعوت را براي رييس‌جمهور وقت فرستادم. نوشتم فدراسيون فوتبال امريكا از تيم ملي دعوت كرده كه برويم در امريكا بازي كنيم. ايشان موضوع را ارجاع داد به يك كميته چهار نفره شامل سه وزير امور خارجه، ارشاد و من. مسووليت كميته هم به وزارت امور خارجه داده شد. جلسات برگزار شد و در نهايت نتيجه اين شد كه تيم ملي ايران به امريكا برود براي بازي دوستانه. ما توافق كرديم با فدراسيون فوتبال امريكا و جدا از مسائل مالي كه بسيار هم موثر بوده شروطي هم گذاشتيم.»

يكي از بندهايي كه صفايي فراهاني در قرارداد با طرف امريكايي گنجانده بود مربوط مي‌شد به نحوه گرفتن ويزا براي بازيكنان تيم ملي. صفايي فراهاني از امريكايي‌ها قول گرفته بود با بازيكنان تيم ملي ايران در فرودگاه همانند مسافران كشورهاي اروپاي غربي رفتار شود. به اين معنا كه ويزا در همان فرودگاه و بدون انگشت‌نگاري و بازجويي صادر شود. صفايي‌فراهاني تعريف مي‌كند وقتي وزارت امور خارجه امريكا متوجه ‌شد كه فدراسيون فوتبال كشورش چنين قراردادي را امضا كرده فشار زيادي وارد كرد تا اين بند از قرارداد برداشته شود: «رييس فدراسيون فوتبال امريكا تماس گرفت و گفت اين بند را ‌برداريد، گفتم نمي‌شود! همه بندهاي قرارداد با هم ديده مي‌شود! هرچه اصرار كرد زير بار نرفتم. يك نشستي در ژاپن بود و آنجا آقاي دكتر خبيري شركت كردند به عنوان نايب‌رييس فدراسيون. رييس فدراسيون فوتبال ژاپن خيلي به ايشان اصرار كرد و از آنجا با من تماس گرفتند كه اجازه بدهيد اين بند حذف شود. من جواب دادم ترجيح مي‌دهيم بازي كنسل شود ولي اين بند را حذف نمي‌كنم. حتي امريكا گفت ما سه روز اقامت براي شما در آلمان مي‌گيريم. آنجا براي شما بازي دوستانه با يك تيم دسته اولي آلمان تدارك مي‌بينيم. هتل و رفت‌وآمد هم با ما. شما آنجا از طريق سفارت امريكا در آلمان اقدام كنيد و ويزا بگيريد. گفتم تحت هيچ شرايطي ما چنين كاري نخواهيم كرد. ما نه از هواپيما پياده مي‌شويم و نه مي‌رويم در فرانكفورت و نه براي ويزا اقدام مي‌كنيم. بالاخره امريكايي‌ها پذيرفتند كه آن شرط باقي بماند!»

در آن مقطع كم‌كم خبر برگزاري اين ديدار دوستانه به رسانه‌ها راه پيدا كرد و مثل هميشه دلواپسان و مخالفان وارد گود شدند تا جلوي سفر تيم ملي به ايالات متحده را بگيرند. صفايي‌فراهاني در اين رابطه به سالنامه «اعتماد» گفته بود: «قبل از رفتن تيم به امريكا، نماينده ايران در سازمان ملل متوجه شده بود كه تيم ملي ايران دارد مي‌رود امريكا. ايشان تماس گرفت و گفت شما نياييد اينجا. گفتم ما از دولت اجازه گرفتيم، قرارداد هم با امريكايي‌ها بستيم و يك ميليون دلار هم غرامت تعيين كرديم كه هر كدام از دو تيم بازي را كنسل كرد، پرداخت كند. شما اگر مي‌خواهيد بحثي داشته باشيد با دولت حرف بزنيد. در نهايت ايشان قانع نشد و بلند شد آمد ايران. حضوري با من بحث مفصلي را مطرح كرد. بعد در يك جلسه در وزارت امور خارجه به همراه معاون وزير سه نفره جلسه‌اي برگزار كرديم. من گفتم به هيچ‌وجه قرارداد را فسخ نمي‌كنم. اگر دولت نظرش را عوض كرده شما مي‌توانيد با رييس‌جمهور حرف بزنيد و ايشان دستور بدهند نرويد! من ولي آمادگي اخذ چنين تصميمي را ندارم. تيم ملي آماده است. تداركاتش انجام شده و راس آن تاريخ هم مي‌رود. ايشان خيلي تلاش كرد و به مقامات خيلي بالاتر متوسل شد. در نهايت آقاي رييس‌جمهور به من زنگ زد و گفت نمي‌شود اين بازي را به يك شكلي كنسل كرد؟ گفتم نه! من نمي‌توانم و اگر شما نمي‌خواهيد بازي برگزار شود بايد شما و وزارت امور خارجه ورود كنيد.»

به هر ترتيب تيم ملي ايران راهي آلمان شد تا از آنجا به ايالات متحده برود. روايتي در اينجا نقل شده كه بسيار عجيب است. طبق ادعاي بي‌بي‌سي فارسي در گزارشي كه سال‌ها بعد منتشر كرد يك گروه اسلامگراي تندروي غير ايراني در تماسي با مقامات ايراني تهديد كرده بودند كه در صورت پرواز هواپيماي ايران به سمت امريكا آن را هدف قرار خواهند داد. البته صفايي‌فراهاني در گفت‌وگو با سالنامه «اعتماد» نسبت به اين موضوع ابراز بي‌اطلاعي كرد.

تيم ملي ايران براي سفر به امريكاي شمالي ابتدا راهي آلمان شد. در اين كشور فردي به نام توم مرديت كه از سوي فدراسيون فوتبال امريكا مامور شده بود كاروان تيم ملي ايران را راهنمايي كند به ملي‌پوشان پيوست. مرديت وظيفه داشت سفر به شيكاگو را براي كاروان ايراني تسهيل كند اما او در فرانكفورت متوجه ‌شد كه بليت سفر ملي‌پوشان به ايران تهيه نشده و او بايد خودش اين كار را بكند! مرديت تعريف مي‌كند كه يكي از بازيكنان تيم ملي ايران كه در بوندسليگا شاغل بوده آمده و به او گفته من بايد بروم كليد خانه‌ام را تحويل صاحبخانه بدهم و پول پيشم را بگيرم! من هم به او گفتم چه غلطي بايد بكنم؟ اگر مي‌خواهي برو ولي امضا بده كه اگر جا ماندي مسووليت با خودت است!

خلاصه تيم ملي ايران راهي شيكاگو شد. در فرودگاه پليس و ماموران امنيتي با استامپ و دوربين ثبت چهره سراغ كاروان تيم ملي ايران آمدند. در همين لحظه صفايي فراهاني مي‌گويد ما برمي‌گرديم چون شما قرارداد را زير پا گذاشتيد! اما مرديت نامه‌اي به ماموران از طرف وزارت امور خارجه نشان مي‌دهد كه بازيكنان تيم ملي ايران مي‌توانند بدون انگشت‌نگاري و بازجويي از گيت عبور كنند.

بعد از اسكان بازيكنان در هتل مشكلات ديگري از راه رسيدند. يكي اينكه طبق گفته صفايي فراهاني عده‌اي از ايران مدام با هتل تماس مي‌گرفتند و فحاشي مي‌كردند كه چرا به امريكا رفتيد! صفايي تعريف كرده: «از بدو ورود تا برگشت به ايران يك‌سره مزاحمين تلفني با هتل تماس مي‌گرفتند و هرچه لياقت خودشان بود به ما مي‌گفتند. مي‌گفتند شما براي چه آمديد با امريكايي‌ها بازي مي‌كنيد؟ ما هرچه مي‌گفتيم ما با ملت امريكا مشكلي نداريم، تيم كشتي امريكا آمده ايران، تيم كشتي ايران آمده امريكا ، چه فرقي بين فوتبال و كشتي هست؟ گوش‌شان بدهكار نبود. بعد كه بازي انجام شد فرقش را فهميدم. استدلال آنها اين بود كه در بازي فوتبال هزاران نفر مي‌آيند و بدترين شعارها را عليه دولت و كشور ايران مي‌دهند و شما باعث مي‌شويد آبروي ايران برود.»

جدا از اين حضور پرشمار ايراني‌ها در اطراف هتل باعث بند آمدن خيابان‌ها و به هم ريختن نظم شهر شده بود به شكلي كه پليس از صفايي‌فراهاني مي‌خواهد از جماعت بخواهد متفرق شوند. همچنين مجبور مي‌شوند براي راه نيفتادن كاروان دنبال اتوبوس ملي‌پوشان و پديد نيامدن مشكلات امنيتي با كمك اف‌بي‌آي عمليات فريب طراحي كنند؛ به اين شكل كه ابتدا يك يا دو اتوبوس خالي از هتل خارج شود و همه ماشين‌ها دنبال آنها بروند و بعد بازيكنان از طريق در آشپزخانه و با يك اتوبوس ديگر به استاديوم بروند. استقبال ايراني‌ها از آن بازي به حدي بود كه استابلر دبيركل فدراسيون فوتبال امريكا به صفايي گفته بود ما احساس مي‌كنيم مهمان هستيم و شما ميزبان! البته اين استقبال زياد و خريد بيش از 80 درصد بليت‌هاي استاديوم رزبول توسط ايراني‌ها باعث نگراني صفايي‌فراهاني شده بود. اينكه مبادا ايرانيان لس‌آنجلس بيايند و در ورزشگاه عليه جمهوري اسلامي شعار بدهند. با اين حال شرايط به گونه‌اي ديگر پيش رفت. رييس پيشين فدراسيون فوتبال تعريف مي‌كند: «روز بازي رفتيم در استاديوم و واقعا مي‌گويم آنچه من نديدم همان چيزي بود كه مقامات مي‌گفتند. البته ما قبلش در اروپا زياد بازي كرده بوديم و هميشه من مي‌گفتم كه مشكل خاصي پيش نيامده ولي اينها مي‌گفتند اروپا با امريكا فرق دارد. مي‌گفتند ايرانيان مقيم امريكا مي‌آيند و جمهوري اسلامي را به اصطلاح آن چيزي كه خودشان مي‌گفتند لجن‌مال مي‌كنند و شما عاملش هستيد. كساني هم كه فحش مي‌دادند همين را مي‌گفتند. مي‌گفتند ما حاضريم يك ميليون دلار به امريكا غرامت بدهيم، يك ميليون دلار هم به شما بدهيم و شما بازي نكنيد و برگرديد. در نهايت بازي برگزار شد. اول از همه فكر نمي‌كردم ايراني‌هاي مقيم امريكا آن‌طور از تيم ملي استقبال كنند. همين الان هم كه تعريف مي‌كنم تحت تاثير قرار گرفتم. مثلا يك خانمي قبل از بازي آمد و ديدم يك ساك كوچك دستش است. گفت يك هديه كوچك براي‌تان آوردم. محافظ‌هاي امريكايي نمي‌گذاشتند كسي به ما نزديك شود. مي‌ترسيدند مواد منفجره‌اي، چيزي همراه‌شان باشد. آن خانم سنش بالا بود و من گفتم اجازه بدهيد ببينم ايشان چه مي‌خواهد. آمد و گفت من دادم اينجا سوره ياس را روي پارچه نوشته‌اند. من اين پارچه را شكافتم و خواهشم اين است كه تيم ملي وقتي مي‌خواهد وارد زمين شود شما اين را بگيريد و بچه‌ها از ميان اين سوره ياس وارد زمين شوند. اين شايد خيلي ساده بيايد ولي حاكي از وطن‌پرستي و ميهن‌دوستي ايرانيان در هر كجاي دنياست و تفاوت ديدگاه نيروهاي حكومتي و مردم عادي را دارد!»

در آن بازي تيم ملي ايران مقابل ايالات متحده به تساوي يك- يك رسيد. بعد از آن بازي هواداران به‌شدت بازيكنان تيم ملي را تشويق كردند و بازيكنان دو تيم پيراهن‌های‌شان را با هم عوض كردند. صفايي‌فراهاني در مورد شرايط بعد از بازي و ازدحام تماشاچيان گفت: «فاصله محل اقامت ما تا استاديوم رزبال يك ساعت و ربع بود. وقتي بازي تمام شد و تيم عازم هتل شد پليس به همكاران‌شان كه در اتوبوس تيم ملي بودند گفتند اتوبوس را ببريد در اتوبان‌هاي دورتر و مسير را عوض كنيد. پليس به من گفت تمام ايراني‌هايي كه آمده بودند استاديوم دنبال اتوبوس شما راه افتاده‌اند و اتوبان‌ها بسته شده. وقتي به هتل برگشتيم تا ساعت‌ها مردم ايستادند و تيم ملي‌شان را تشويق كردند. نهايتا پليس از من خواست بروم با بلندگوي پليس از مردم خواهش كنم متفرق شوند چون خانه‌هاي اطراف هتل شاكي شدند. امروز بايد حداقل تفاوت نگاه يك مسوول با مردم را بدانيم كه چقدر تفاوت دارند. پيرمردي آمد و به من به تعداد بازيكنان انگشتر عقيق داد. گفت من اينها را از كربلا با خودم آورده بودم. مي‌خواستم بدهم به دوستان اما حالا كه تيم ملي اينجاست مي‌دهم به شما. اين نوشته را اگر بازيكنان تيم ملي آن زمان بخوانند حتما يادشان مي‌آيد. مي‌خواهم بگويم آن بازي چقدر در روحيه مردم آنجا تاثير گذاشت ولي از آن طرف چقدر تلاش مي‌شد بازي انجام نشود!»

طبق گفته افرادي كه برگزاري آن بازي را تدارك ديدند قرار بود اين مسابقه ديدار برگشتي هم در تهران داشته باشد كه هرگز به انجام نرسيد. جدا از برگزار نشدن اين بازي مشخص شد يك مسابقه فوتبال هرگز نمي‌تواند تاثيري در روابط سياسي دو كشور داشته باشد. استابلر بعدها گفته بود ما ساده بوديم كه تصور مي‌كرديم مي‌توانيم از طريق ورزش قدم مثبتي براي دو كشور ‌برداريم اما مساله اين است كه وقتي مقامات بالادستي راضي نيستند تو نبايد خودت را درگير كني!

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون