ادامه از صفحه اول
فرصتي براي بازگشت عقلانيت
رفتارهاي خودسرانه اغلب از ناآگاهي عمومي و ضعف در آموزش فرهنگي سرچشمه ميگيرد. همچنين رسانهها و نهادهاي نظارتي بايد در تقويت شفافيت و پاسخگويي نقش موثري ايفا كنند. شفافيت و مطالبهگري عمومي ميتوانند فرهنگ مصونيت افراد خاص و برخوردهاي گزينشي را پايان دهند. جامعهاي كه نخبگان و شايستگان خود را به حاشيه براند، جايگاهش در عرصههاي داخلي و خارجي تضعيف ميشود. براي پيشگيري از اين سرنوشت، تغيير فرهنگ عمومي و تقويت شايستهسالاري در ساختار تصميمگيري ضروري است. بايد فضايي ايجاد شود كه در آن «بلندي قامت» ارزش باشد و جايگزين رفتارهاي سطحي، هيجاني و خردگريز شود. كنشهاي خودنمايانه و غيرمسوولانه افراد كوچكانديش، نهتنها چهرهاي مخدوش از ملت ايران ارايه ميكند، بلكه با برهم زدن انسجام و نظام تصميمگيري، عظمت واقعي اين ملت را در معرض تهديد قرار ميدهد. بايد دوباره عظمت ملت و ارزشهاي واقعي جامعه احيا شود و جاي خود را به رفتارهاي سطحي و فرصتطلبانه ندهد. آينده متعلق به كساني است كه با بينش و تعهد، مصالح كلان را در اولويت قرار ميدهند و در مسير سازندگي گام برميدارند. اگر اين تحول از امروز آغاز نشود، فردا مجالي براي بازگشت نخواهد بود. جامعهاي كه قانون در آن بياثر شود، پيش از تهديدهاي خارجي، قرباني تناقضات و چالشهاي داخلي خود خواهد شد.
هفتاد ميليارد تنها براي يك شهر
اگر دلش را داريد تا پايان اين نوشته را بخوانيد! براي برگزاري يك كنسرت احتياج به گردش مالي در آيتمهايي مانند رزرو هتل، تهيه غذا براي اعضاي گروه، كرايه سالن، نصب تابلو، تبليغات بيلبوردي، بازاريابي، صدابرداري، نصب تلويزيون و اسپانسرهاست كه به صورت ميانگين حداقل هزينه آن براي صد سانس چيزي حدود ۲۵ ميليارد تومان ميشود و جمع اين رقم با آن ۴۵ ميليارد تومان نتيجهاش گردش مالي هفتاد ميلياردي توماني در طول يكسال است! باز هم اگر تحمل آن را داريد با من ادامه دهيد كه اين رقم زماني جالب ميشود كه بدانيم متوسط دستمزد دريافتي كارگران يك واحد صنعتي در بابل تقريبا ده ميليون تومان در ماه و صد و بيست ميليون تومان در سال است. به زبان ديگر اين گردش مالي حداقل هفتاد ميلياردي كه به دلايل فراقانوني و عدم اجراي كنسرت از بابل دريغ شده برابر است با حقوق يكسال تقريبا ۶۰۰ كارگر و اگر بخواهيم كارخانهاي داشته باشيم كه تعداد كارگران مشغول در آن ۵۰ نفر باشند! يعني براي رسيدن به چنين عددي نياز به احداث ۱۲ كارخانه متوسط در بابل است تا گردش مالي حقوق كارگرانش حدود ۷۰ ميليارد تومان شود. اگر حداقل هزينه لازم براي زمين، احداث و تجهيز كارخانه توليدي كه بتواند ۵۰ نيروي توليد داشته باشد حدود ۲۰۰ ميليارد تومان در نظر بگيريم براي احداث ۱۲ كارخانه حداقل به سرمايه تقريبي ۲۴۰۰ ميليارد تومان نيازمنديم. همانطور كه مرور كرديم، ميتوان گفت رونق و برگزاري كنسرت موسيقي در بابل ميتوانست به اندازه ۱۲ كارخانه متوسط صنعتي به كسب و كار و ايجاد اشتغال براي جوانان شهرستان كمك كند. جالب است بدانيد بودجه دولت در كميته برنامهريزي شهرستان اگر كامل اختصاص پيدا كند حدود سيصد ميليارد تومان است ولي در همين يك مورد اقدام فراقانوني حدود هفتاد ميليارد تومان گردش مالي مستقيم از بابل دريغ ميشود. آن هم در يك فرآيند سليقهاي! البته لازم به توضيح نيست كه برگزاري كنسرت در يك شهر ميتواند كمك به صنعت بومگردي، مراكز خريد، حمل و نقل، باربري، هتلها، رستورانها و حتي سوپرماركتها باشد. بله دوستان اگر اينبار با اين جمله مواجه شديد كه اقدامات فراقانوني و سليقهاي به كشور خسارت وارد ميكند براي درك بهتر آن يادتان باشد كه ما در اين نوشته تنها به يك اقدام و تنها به آثار اقتصادي آن در يك شهرستان اشاره كرده و حتي به آثار فرهنگي و اجتماعي آن نپرداختيم! حال بياييد با هم دوباره اين جمله را بخوانيم: «اقدامات فراقانوني و سليقهاي به كشور خسارت وارد ميكند.» و به اين بينديشيم كه خسارت اقدامات فراقانوني در ابعاد اقتصادي، سياسي و اجتماعي در همه ايران به چه اندازه ميتواند باشد؟