• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5959 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ دي

هنرمندان و همكاران فريدون شهبازيان از او و اهميتش در موسيقي ايران به «اعتماد» گفتند

صحنه تا ابد از غياب «او» پُر شد

اين موسيقيدان، آهنگساز و رهبر شناخته ‌شده اركستر 22 دي در 82 سالگي از دنيا رفت

سيمين سليماني

فريدون شهبازيان از آن دسته هنرمنداني بود كه حضورش در آثار موسيقايي وابسته به يك وظيفه خاص نمي‌شد؛ او به گواه همكارانش در هر حوزه‌اي از موسيقي كار را به خوبي اجرا مي‌كرد. خالق آثار ماندگار و خاطره‌انگيزي كه دوستانش، «حمايت» از هنرمندان از جمله نسل جوان را از ويژگي‌هاي مهم او برمي‌شمارند. درگذشت فريدون شهبازيان جامعه موسيقي ايران را شوكه كرد، چراكه او در هنرش جدي بود و يك وزنه مهم در موسيقي تلقي مي‌شد؛ ميرعليرضا ميرعلي‌نقي در يادداشتي كه 23 دي‌ماه در همين روزنامه منتشر شده، تعبيري جالب از اين هنرمند فقيد داشت؛ اينكه او «به اندازه جاذبه‌هاي انكارناپذيرش، هم هواداران فراواني داشت و هم مخالفان بسياري كه البته آنها هم نمي‌توانستند مقام بالاي هنري او را انكار كنند.» سراغ دوستان و همكاران اين هنرمند فقيد رفتيم كه در ادامه خواهيد خواند.

 

آقاي اهتمام موسيقي ايران

محمدعلي چاووشي، شاعر، فرهنگ‌پژوه و ناشر موسيقي است كه با فريدون شهبازيان دوستي ديرينه و همكاري‌هاي زيادي داشته است، او درباره جايگاه هنري اين هنرمند فقيد در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد گفت: «فريدون شهبازيان در چارچوب يك تعريف ثابت و تك‌ساحتي نمي‌گنجد، او مجموعه‌اي از توان، دانش، استعداد و خلاقيت در چارچوب يك تن واحد بود كه بروز و ظهور اين حد از دانايي، توانايي و خلاقيت در يك نفر را كمتر مي‌توان ديد و يافت. فريدون شهبازيان فردي آكادميسين و در عين حال نوازنده‌اي چيره‌دست و حرفه‌اي بود، آنچنانكه در آغاز جواني به عنوان نوازنده حرفه‌اي در فهرست انتخاب بزرگي چون روح‌الله خالقي قرار مي‌گيرد. او يك تنظيم‌كننده و ارنجمانيست بود و كارهاي ماندگار فراواني از خود در حافظه شنيداري فرهنگ و هنر موسيقي ايران به جاي گذاشت. يكي از ويژگي‌هاي آقاي شهبازيان كه ايشان را از ديگران متمايز مي‌كرد، اين بود كه ايشان صاحب يك برند خودبنياد و سبك و كارويژه تاريخي مشخصي در موسيقي ايران هستند. شهبازيان به سبب چندين توانايي و خلاقيت ويژه‌اي كه در آفرينش آثار داشت از تاثيرگذاري چند بعدي در گستره‌اي وسيع از هنرها برخوردار بود. او به عنوان ديد‌بان صدا افزون بر توان‌ها و هنرهاي موسيقايي ديگر يك كارويژه تاريخي خاص هم در تاريخ موسيقي ايران به ارمغان آورد و آن عبارت است از ديدباني و نظارت ويژه بر ضبط درست صداي ساز و آواز؛ ايشان گوش بسيار بيدار و حساسي داشت تا حدي كه اگر در اركستر 100 نفره، ساز نوازنده‌اي از ريتم خارج مي‌شد، ايشان در لحظه درمي‌يافت و اين حساسيت را تنها براي آثار آفريده خودش نمي‌خواست و با سخاوت اين موهبت را به همه مي‌بخشيد. از اين جهت است كه من آقاي شهبازيان را «آقاي اهتمام موسيقي ايران» مي‌دانم، زيرا بر اصلاح كار همه، با روي گشاده اهتمام مي‌كرد و سعي مدام او بر اين بود كه شعر خواننده و ساز نوازنده در نهايت درستي و دقت، اجرا و ضبط شوند. اين كارويژه تاريخي به نام نامي فريدون شهبازيان در تاريخ موسيقي ايران ثبت شده است. شهبازيان در ساماندهي به حنجره‌ها، ادوات تحرير، ايست‌ها، تاكيدها و نوانس‌ها و بيان درست واژگان و كلمات و نيز تكيه‌ها و تاكيدهاي‌سازي نقشي بي‌بديل داشت.»

چاووشي ادامه داد: «رسم و عادتي كه از موسيقي آوازي عصر قاجار و پيش از قاجار به عنوان كار و عمل باقي مانده بود و در آن تلفيق شعر كاملا در محاق قرار داشت و تلفيق درست و متناسب وزن و سيلاب‌هاي شعر معطوف به ريتم ملودي و روند و حركت نت‌ها و سرضرب‌ها و گردش نغمگي ترانه، منحل مي‌شد و كلمه و جمله در بيان خواننده جويده و نامفهوم بيان مي‌شد. به ناچار براي پر كردن فضاهاي ملودي، عبارات نامفهوم و بي‌ربطي مثل ‌اي جانم، ‌اي حبيبم و... به وفور به كار برده مي‌شد، اما شهبازيان در اولين آثاري كه نظارت ضبط و اجراي آنها را به عهده داشت در ويراستن و اصلاح اين رسم نادرست حساسيت نشان داد و سماجت و دقت او در اين كار پس از چندي تبديل به يك روند و رسم رايج شد، مي‌بينيم كه در شناسنامه آثار و آلبوم‌هاي پس از دهه 50 عنوان جديدي به نام نظارت بر ضبط به چشم مي‌آيد و در گذر زمان اين ضرورت تبديل به امري توافق‌ شده و بيناذهني در حرفه توليد و نشر موسيقي ايران شد و اين عنوان را موسيقي ايران از فريدون شهبازيان دارد.»

او درباره ويژگي‌هاي فريدون شهبازيان هم عنوان كرد: «فريدون شهبازيان فراتر از امر خلاقه هنر به عنوان يك انسان ايراني ويژگي‌هاي مثبت بسياري داشت. من در تجربه دوستي و ارتباط 40 ساله خود با ايشان دو، سه مورد را يادآور مي‌شوم؛ اول، نوعي سادگي و صميميتي كه نشانگر تداوم كودكي در خوي و خصلت‌هاي شهبازيان ديده مي‌شد و دوم صفتي در تضاد با اين روح كودك‌وارگي كه فريدون داشت نوعي شكوه و اتوريته در سخن و سلوك اجتماعي خود بروز مي‌داد و داشت. داشتن و ديدن اين دو ويژگي توامان را من در كمتر كسي ديده‌ام، اما به راستي در فريدون شهبازيان اين دو ويژگي همزمان و توامان بروز و ظهور داشت. فريدون هم از شوخ‌مايگي و سرخوشي كودكانه و هم از يك شكوه كاريزماتيك از آن دست كه گروه افراد نخبه و ليدر برخوردارند، بهره‌مند بود. اگر بپذيريم كه همه مهارت‌ها، تربيت‌ها و آموزش‌هاي انسان در تقويم هفت ساله اول عمر او انجام مي‌گيرد، فريدون شهبازيان از اين بخت بلند برخوردار بود كه در خانواده‌اي خوب از طبقه متوسط شهرنشين مدرن و متجدد، اما ريشه‌دار و معطوف به اصالت‌هاي فرهنگي سنت، هفت سالگي خود را طي كرد. مي‌دانيد كه پدر فريدون هم از هنرمندان اصيل روزگار خود بوده است و مادرش نيز زني باسواد، باورمند و باايمان بوده؛ بودن در سايه چنين پدر و مادري او را براي بزرگي و نقش‌آفريني تاثيرگذار در جامعه هنر آماده كرده بود. همان‌طور كه گفتم آقاي شهبازيان علاوه ‌بر اينكه فردي آكادميك بود، روش سينه به سينه نياكاني آموزش موسيقي ايراني را هم درك كرده بود و باور داشت. براي مثال در مستندسازهاي مقامي زاگرس ايران، مي‌توان ديد كه همچون يك ژورناليست حرفه‌اي و يك محقق ادبيات عامه و پژوهشگر فرهنگ فولك، شهر به شهر و روستا به روستا در پي كشف و ضبط يك نغمه و يك نغمه‌گر اصيل و عتيق، شوقمندانه مي‌گشت و در مقابل، او در اثري رمانتيك و زيبا مانند «گل گلدون من» بيان و آفرينش ديگري دارد يا در موسيقي معطوف به سينما مانند كار حماسي و تراژيك «هيوا»، «ناخدا خورشيد» و... سرشت و ساختار متفاوت ديگري از فريدون شهبازيان مي‌بينيم و مي‌شنويم.»

مدير استوديو بل در ادامه گفت: «استوديو بل جغرافياي نوستالژيك خاطره‌هاي معاصر موسيقي ايران است كه در گستره زماني فراتر از 60 سال فعال بوده كه فريدون شهبازيان را طي اين زمان در گونه‌ها و گرايش‌هاي مختلف موسيقي به خود ديده است. او سخاوتمندانه در جست‌وجوي مهرباني و ياري به نسل جوان بود. آقاي شهبازيان يكي از معدود افراد ويرايشگر موسيقي ايراني هستند و اين ويژگي، لطف عامي بود كه شامل همه افراد مي‌شد نه فقط آثار خودشان كه با دقت و وسواس خاصي مي‌ساختند و ضبط و ميكس و تدوين مي‌كردند. در ويراستاري آثار ديگران هم اهتمام داشت.»

چاووشي گفت: «آقاي شهبازيان به دكلماسيون آواز ايران غنا بخشيد. دكلماسيون آواز يعني كشف موسيقي دروني واژگان شعرها، متناسب با مفهومي كه كلمه، واژه يا جمله در شعر منتقل مي‌كند. در آثاري همچون «كاشفان فروتن شوكران» از شاملو و رباعيات خيام كه استاد شجريان خوانده، نقش فريدون در ارتقاي دكلماسيون آواز و حتي در نريشن شاملو، شگفت است و اين كارويژه فريدون در حوزه آهنگسازي، رهبري و مديريت است. درست است كه آقاي شهبازيان اتوريته را دوست داشت، اما بروكرات نبود. با اتوريته ذاتي خودش كه خيلي هم در كارش به آن معطوف بود هيچ‌ وقت خواري و زبوني را نپذيرفت چه در روزگاري كه در اين كشور هيچ كاري به او ندادند و چه زماني كه در تيتراژ آثار ديداري و شنيداري، نامش به عنوان آقاي اهتمام تكرار مي‌شد. اين اتوريته خاص و همكاري با تيم‌هاي مديريتي مختلف چه قبل از انقلاب با هوشنگ ابتهاج و مهندس قطبي چه بعد از انقلاب با گرايش‌هاي مختلف، شهبازيان نشان مي‌دهد كه توانايي‌هاي او امكان انكار نداشته است.

وقتي كه يك تينيجر بوده در زمان زنده‌ياد خالقي به عنوان عضو گروه رسمي صدا و سيماي آن روزگار و بعد به عنوان رهبر اركستر در راديو انتخاب مي‌شود و بعد از انقلاب هم مديران با نگرش‌هاي مختلف نتوانستند، ايشان را ناديده بگيرند. خود آقاي شهبازيان هم كارها را سامان مي‌بخشيد كه اگر اين روحيه نبود موسيقي پاپ كه بالغ بر بيست سال ورودش به صدا و سيما ممنوع بود، زنده نمي‌شد. يكي از كساني كه ديوار سكوت را شكست و جرياني از جوانان نوازنده، سازنده و خواننده را در موسيقي پاپ به ميدان آورد، آقاي شهبازيان بود. به هر صورت يكي از اقدامات او بازگشت موسيقي پاپ به رسانه در دهه ۷۰ بود كه آرزو مي‌كنم پر رهرو باشد، اما تا اطلاع ثانوي فرهنگ، هنر و موسيقي ايران از فقدان وجود يك هنرمند خلاق و بسياردان در قامت فريدون شهبازيان رنج خواهد برد.»

 

ابتكار عمل در حوزه تلفيق شعر و موسيقي

مهدي سالك‌اردستاني از پيشكسوتان صدابرداري كه از دوستان و همكاران فريدون شهبازيان است، درباره جايگاه هنري اين هنرمند فقيد به روزنامه اعتماد گفت: «آقاي شهبازيان به دليل سابقه‌اي كه از ۱7 سالگي در اركستر آقاي خالقي به عنوان «نوازنده ويولن» داشتند با موسيقي ايراني و بعد از آن در دانشكده با موسيقي كلاسيك آشنايي داشتند و مدتي هم رهبر اركستر سمفونيك راديو و تلويزيون بودند. به هر روي تمام مدل‌هاي موسيقي را كه در ايران رواج داشت به‌طور كامل مي‌شناختند و علاوه‌ بر اينها، مساله‌اي كه آقاي شهبازيان را يگانه مي‌كند، شناخت ايشان از ادبيات است. ايشان اشراف بر ادبيات داشتند به حدي كه بعضي از شاعران از ايشان نظر مي‌خواستند و درباره درست يا اشتباه خواندن شعرها نظرشان را مي‌پرسيدند.»

او درباره اهميت تسلط شهبازيان به ادبيات نيز بيان كرد: «هنر ايشان به يك بعد و حوزه خاص محدود نمي‌شود. از زوايه شناخت ادبيات به دليل اينكه بيشتر آثار موسيقايي ما با كلام است، افراد هم در اين حوزه بايد شناخت لازم را داشته باشند؛ مي‌توانم بگويم كه ايشان و آقاي ابتهاج در تلفيق شعر و موسيقي مبتكر بودند و اين مساله ناشي از شناخت آقاي شهبازيان از ادبيات بود يعني غير از تسلط بر حوزه موسيقي، در حوزه ادبيات هم شناخت لازم را داشتند.»

از اردستاني خواستم درباره توصيفش كه «ابتكار عمل فريدون شهبازيان در حوزه تلفيق شعر و موسيقي» بود، بيشتر توضيح دهد، او پاسخ داد: «در گذشته براي تنظيم آثار موسيقايي، ارجحيت با موسيقي بود كه به شكسته يا دو تكه شدن كلمات شعر هم توجهي نمي‌شد و موسيقي را پيش مي‌بردند. آقاي شهبازيان معتقد بود در موسيقي با كلام، شعر اهميت زيادي دارد و بايد موسيقي در خدمت شعر باشد نه بالعكس؛ ولي براي بسياري از خواننده‌ها شعر اهميتي نداشت و حتي بسياري اوقات، شعر فداي موسيقي مي‌شد. ادبيات كلاسيك ايران به لحاظ جهاني، از موسيقي ايراني بسيار مهم‌تر است يعني ارتفاع ادبيات فارسي از موسيقي ايراني بسيار بيشتر است به همين دليل در ادبيات چهره‌هاي جهاني فراواني داريم كه در موسيقي بسيار كم است؛ ضمن اينكه كسي كه شعر را مي‌خواند بايد آن را بفهمد، آقاي شهبازيان هم بر اين مساله اصرار و حساسيت فراواني داشتند. شكسته نشدن كلام، يكي از شاخصه‌هاي آثار آقاي شهبازيان بود كه به‌طور كامل رعايت مي‌شد. ايشان بر همه مدل‌هاي موسيقي اشراف داشتند حتي در مورد موسيقي كلاسيك مي‌دانم آقاي شهبازيان چهار فصل ويوالدي را اجرا كرده بودند و فايل آن را هم دارم ولي تا مدتي نمي‌دانستم.»

اين صدابردار پيشكسوت به خاطراتش با فريدون شهبازيان اشاره كرد و گفت: «حدود يك دهه پيش دو نفر از خوانندگان كلاسيك كه براي ضبط به استوديو مي‌آمدند، چون وقت آنها قبل از آقاي شهبازيان بود، حضورشان با حضور آقاي شهبازيان تلاقي مي‌كرد و اين دو خواننده شانس اين را پيدا كرده بودند كه ايرادهاي كارشان را به آقاي شهبازيان مي‌گفتند در حالي كه هر دو خواننده كلاسيك بودند اما از قدرت تحليل ايشان حيرت‌زده مي‌شدند.

من كارهاي آقاي شهبازيان را از حدود ۳۰ تا۴۰ سال پيش ضبط مي‌كردم و هر روزي كه با آقاي شهبازيان كار مي‌كرديم، خاطره‌انگيز بود. ايشان شخصيتي بسيار آرام، مهربان و دوست‌داشتني داشت و همه كساني كه با ايشان كار مي‌كردند از او خاطره خوب دارند. يادم مي‌آيد اخيرا كه آقاي شهبازيان براي ضبط جديدي از ترانه «گل گلدون من»، آن را براي خواننده‌اي ديگر به صورت الگو خواندند، به ايشان گفتم كه شما خيلي بهتر مي‌خوانيد ولي ايشان مخالف بودند و مي‌گفتند كه نفس ندارند ولي گفتم كه خودشان آن را بخوانند و به من فرصتي بدهند، در نهايت قطعه «گل گلدون» را به صورت الگو خواندند كه بعدا آن را به خواننده‌اي بدهند ولي بعدا آن را تنظيم كردم و هفته بعد به ايشان دادم كه خودشان هم بسيار خوش‌شان آمد و همان شد كه مي‌خواستم يعني آقاي شهبازيان اين اثر را براي خوانندگي به كسي نداد و با صداي خودشان ضبط شد كه بسيار هم زيباست؛ حتي در استوديو بل اثر «نيلوفرانه» با نظارت آقاي شهبازيان ضبط مي‌شد و آقاي شهبازيان به صورت الگو مي‌خواندند كه خواننده بتواند دقايق و ظرايف كار را درك كند، يادم مي‌آيد، آقاي افتخاري گفتند: «خودتان هم بخوانيد كه خوب است.» واقعا آقاي شهبازيان هم بسيار زيبا خواندند و متاسفم كه يك خروجي از صداي آقاي شهبازيان در كار نيلوفرانه نداريم. ايشان توانايي زيادي در خواندن داشتند ولي خودشان معتقد بودند كه خواننده نيستند در صورتي كه صداي‌شان بسيار زيبا بود. حتي در حوزه صدابرداري هم مي‌شد به نظرات ايشان فكر كرد، چون موسيقي خوب زياد گوش مي‌دادند، خوب مي‌فهميدند و صدا را هم مثل شعر به خوبي درك مي‌كردند؛ افسوس كه زمان مهلت نداد كه از ايشان كارهاي درخشان ديگري بشنويم.»

 

كم‌نظير در ساخت تصانيف

علي تحريري، نوازنده پيشكسوت، دوست و از همكاران نزديك فريدون شهبازيان نيز به روزنامه اعتماد گفت: «آقاي شهبازيان در ساخت آهنگ و موسيقي فيلم كارهايي بسيار زيبا و حرفه‌اي خلق كرده‌اند كه خوشحالم در بسياري از آنها بنده هم مشاركت داشته‌ام و سنتور برخي از آن آثار را نواخته‌ام. از ويژگي‌هاي اهتمام موسيقايي آقاي شهبازيان اين بود كه ايشان با موسيقي به گونه كم‌نظيري تصنيف‌سازي مي‌كردند؛ خلق آثار موسيقايي ايشان به لحاظ فني، تلفيق و اجرا هيچ ايرادي ندارد و مي‌توان گفت كه شعر يا معناي كلمه و جمله در آثار ايشان جايگاه مفهومي خود را حفظ مي‌كنند؛ ايشان در ساخت تصانيف ممكن است يگانه نباشند ولي واقعا كم‌نظير بودند. اثري از آقاي شهبازيان با عنوان «از من گريختي» به جا مانده كه هر بار بشنويم زنده است يا اثر «گل گلدون من» هم به همين شكل، گويي متعلق به امروز است و نسل‌هاي مختلف از شنيدن آن لذت مي‌برند.»

تحريري در خاطره‌اي از هنرمند فقيد فريدون شهبازيان گفت: «در ماه رمضان سال ۱۴۰۰ در استوديوي حوزه، موسيقي سريال «ياور» را ضبط مي‌كرديم و آقاي شهبازيان هم آنجا تشريف داشتند. من در حال نواختن سنتور بودم كه آقاي مهدي اردستاني از اتاق فرمان، ضبط را متوقف كردند و سپس متوجه شدم آقاي شهبازيان از روي پله‌ها افتاده و دچار سانحه شده بودند كه بعد ايشان را به بيمارستان جم بردم، با دخترشان تماس گرفتم كه آمدند و ايشان را با ويلچر منتقل كرديم. پزشكان تشخيص دادند كه لگن و مچ دست ايشان بر اثر ضربه مويه برداشته و بايد جراحي شود. بعد از مدتي ايشان را در بيمارستان ديگري بستري كردند و به همين دليل كار موسيقي آن فيلم نيمه‌كاره ماند كه آقاي شهبازيان از من خواستند كارها را به اتمام برسانم، من هم قبول كردم و به كمك صدابردار ارشد و باسابقه، آقاي اردستاني آثار را ضبط و ميكس كرديم و به همان شكلي كه آقاي شهبازيان گفته بودند، كارها را پيش برديم كه در نهايت سريال پخش شد و در پايان كار هم ايشان از بنده به عنوان دستيار آهنگساز تشكر كرده بودند و در تيتراژ سريال هم نام من را به عنوان دستيار آهنگساز لحاظ كردند، مي‌خواهم تاكيد كنم كه ايشان در همان وضعيت هم كار را پيش بردند و نسبت به تعهدشان دغدغه داشتند، واقعا متاسفيم كه اين هنرمند دغدغه‌مند را از دست داديم. دو سال پيش هم قرار بود كنسرتي را با ايشان روي صحنه ببريم و حتي قرارداد آن هم با امضاي آقاي شهبازيان در منزل ماست، بنا بود آقاي عقيلي كار را بخواند ولي متاسفانه اطرافيان شرايطي را رقم زدند كه اين كار هم انجام نشد.»

 

جاي خالي ايشان در دنياي هنر

پر كردني نيست

يكي از كارهاي به يادماندني كه همچنان حتي در نسل جديد هم طرفدار دارد و خاطره‌انگيز است، ترانه «گل گلدون» است؛ زمستان سال 1399 براي سالنامه نوروزي گفت‌وگويي داشتيم با سيمين غانم، خواننده اين ترانه ماندگار كه درباره آن توصيف جالبي داشت، ايشان در آن مصاحبه گفته بود: «ترانه گل گلدون برايم بسيار لطيف و دلنشين و دوست داشتني است و هميشه مثل برگ گل تازه. گاهي در كنسرت‌هايم سه بار آن را اجرا مي‌كنم. نه مخاطبان و نه خودم از اجراي آن خسته نمي‌شويم. به راستي بايد بگويم تصورش را نمي‌كردم روزي اينچنين در دل‌ها نفوذ كند و ماندگار شود. اين ترانه با پير و جوان و بچه‌ها همه و همه ارتباط برقرار كرده و من بر اين باورم كه حال و هواي متافيزيكي در اين ترانه نهفته است. ياد آقاي فرهاد شيباني ترانه‌سرا و استاد فريدون شهبازيان آهنگساز اين ترانه، هميشه زنده و برقرار باشد.»

با توجه به اينكه مخاطبان موسيقي «گل گلدون» ساخته آقاي شهبازيان را با صداي سيمين غانم مي‌شناسند و با آن زمزمه مي‌كنند، سراغ خواننده اين اثر هم رفتيم تا درباره اين هنرمند تازه درگذشته صحبت كنيم؛ سيمين غانم با ابراز تاسف از درگذشت آهنگساز فقيد، فريدون شهبازيان به روزنامه اعتماد گفت: «با نهايت تاسف، در ابتدا درگذشت اسطوره هنر استاد فريدون شهبازيان را به خانواده محترم آن مرحوم و جامعه فرهنگ و هنر تسليت عرض مي‌كنم. اين استاد عاليقدر قسمت اعظم عمر خود را صرف عالم هنر كرد. با متانت و هوشياري كه در ايشان سراغ داشتم، هميشه كارهاي با ارزش و با كيفيت ارايه داده‌اند.»

او درباره همكاري‌اش با فريدون شهبازيان نيز عنوان كرد: «همان‌طور كه مي‌دانيد آهنگ و تنظيم ترانه ماندگار و خاطره‌انگيز گل گلدون از ايشان است و شعر آن از آقاي فرهاد شيباني و اجراي آن هم از جانب من در سال ۵۵ صورت گرفته است. اين ترانه هميشه با طراوت و تازه است. افسوس كه جاي خالي چنين اساتيدي در دنياي هنر پر كردني نيست. روحش شاد و يادش هميشه گرامي باد.»

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون