نگاه رسانههاي جهان به سكانداري 72 ساعته ترامپ
دو روي سكه «پرزيدنت»
حديث روشني
دونالد ترامپ، رييسجمهور منتخب روز سهشنبه در نشستي با مايك جانسون، رييس مجلس نمايندگان و همچنين جان ثون، رهبر اكثريت سنا در كاخ سفيد ديدار كرد. ديداري سهگانه كه در قابش اولويتهاي ترامپ در زمينه مرزها، انرژي و ماليات و نحوه اجرايي شدنشان لحاظ شد. اين در حالي است كه خود ترامپ اذعان دارد كه اهميتي نميدهد كه رهبران جمهوريخواه چگونه برنامههاي قانونياش را به انجام برسانند، فقط مهم است كه اين كار سريعا انجام شود. به ادعاي رسانههاي امريكايي آنچه در خلال اين جلسه مطرح شده، اين است كه جمهوريخواهان نسبت به حجم بالاي اولويتها نگران شدهاند و ميخواستند ترامپ در باب برنامههايش شفافسازي كند. همزمان وال استريت ژورنال طي يادداشتي در اين زمينه آورده است كه اين ديدار پس از يكسري اقدامات اجرايي سريع در روز نخست رياستجمهوري دونالد ترامپ صورت گرفت؛ اقدامات اجرايي كه در ميانشان عفو محكومان حمله 6 ژانويه به كنگره برجسته بود. در ميان چهرههايي كه مشمول عفو قرار گرفتند، رهبران گروههاي راستگرا نيز بودند كه به جرم توطئه براي شورش و ديگر جرايم مرتبط با حمله به كنگره محكوم شدند. گفتني است همزمان ترامپ تغييراتي در سياستهاي مهاجرتي و انرژي ايالات متحده را كليد زد. به ادعاي نشريات امريكايي اگرچه ترامپ در روز دوشنبه زمان كمي را در كاخ سفيد گذراند، اما در ميان مراسم و جشنهاي تحليف، او دهها دستور اجرايي امضا كرد كه شامل تلاش براي پايان دادن به حق شهروندي از طريق تولد و تعليق پناهندگي، خروج از سازمان جهاني بهداشت و لغو سياستهاي اقليمي و خروج از پيمان پاريس بود، بركناري برايان هوك و همچنين لغو محافظت فيزيكي جان بولتون كه در دولت او در سمت مشاور امنيت ملي خدمت ميكرد، بخشهاي ديگري از فرامينش است. گفتني است علاوه بر برايان هوك تعدادي ديگر نيز در ليست اخراج رييسجمهور جنجالي امريكا قرار داشت. به باور گروهي از ناظران، اما برخي فرمانهاي اجرايي جنجالي ترامپ اگر بهطور كامل اجرا شوند و در برابر چالشهاي قانوني مقاومت كنند، تاثيرات عميقي بر سراسر كشور و جهان خواهند گذاشت و تغييرات گستردهاي در سيستم مهاجرت ايالات متحده و اقتصاد جهاني ايجاد خواهد كرد. با اين همه فارغ از جدالهاي رييسجمهوري در كمپينهاي انتخاباتي، ترامپ فعلا به اهرم تعرفههاي جديد متوسل نشده، اما به خبرنگاران گفته كه قصد دارد از اول فوريه تعرفه ۲۵ درصدي بر واردات از كانادا و مكزيك وضع كند و به نظر ميرسيد كه در اين مورد نيز فعلا رويكرد قاطعانهاي ندارد. اين در حالي است كه در همان نشست ترامپ اشاره كرد كه ممكن است تعرفههايي روي صادرات چين و ساير كشورها اعمال كند. او تهديد كرده كه تعرفهاي حداقل ۱۰۰ درصدي بر كشورهاي عضو بريكس وضع خواهد كرد. رييسجمهور جنجالي امريكا همچنين احتمالا تعريف ممنوعيت سفر يا عمليات مهاجرتي در شهرهاي بزرگ ايالات متحده را رد نكرده است. به همين بهانه روزنامه اعتماد تلاش كرده تا نگاه رسانههاي جهان را به اولويتهاي رييسجمهوري جديد و همچنين تركشهاي سياستهاي جديدش بررسي كند.
نيويوركتايمز: ترامپ نماد دو اردوي انزواطلبان و مداخلهجويان است
نشريه نيويوركتايمز طي يادداشتي به قلم ديويد سنجر آورده است كه ترامپ از همان روزهاي ابتدايي آغاز به كار دولت خود نشان داد كه چگونه قصد دارد دوره دوم خود را از دوره اولش متمايز كند. اكنون پس از يك دوره چهار ساله كه با تبعيد سياسي رييسجمهوري آغاز شد و با بازگشت غيرمحتملش به پايان رسيد، ترامپ به وضوح نشان داد كه اينبار قصد ندارد در تبديل امريكا به كشوري بسيار محافظهكارتر در داخل و امپرياليستيتر در خارج محدود شود. رييسجمهور جنجالي امريكا در سخنراني ۲۹ دقيقهاي خود در مراسم تحليف هيچ زماني را صرف تجديدنظر كردن در آرمانهاي امريكايي خود نكرد. در عوض او با لحني تهاجمي صحبت كرد كه به عنوان هشداري براي مخاطبان داخلي و خارجي تلقي ميشد، با اين مضمون كه امريكا تحت رهبري دونالد ترامپ باتجربهتر، هيچگاه «نه» را به عنوان پاسخ نخواهد پذيرفت.او گفت كه در پايان دولت دوم خود جهان از سخاوت امريكايي متعجب خواهد شد. ترامپ اما پس از اينكه اعلام كرد كه چين بر كانال پاناما كه به دست امريكاييها ساخته شده، كنترل دارد، همزمان وعده داد كه ما آن را پس خواهيم گرفت. در ادامه يادداشت نيويوركتايمز آمده است كه فرمانهاي اجرايي آقاي ترامپ به منظور ارسال اين پيام بود كه اختلالات پرهرج و مرج كه دوره اول او را با چالشهايي مواجه كرده بود اينبار با اجراي سريعتر و منظمتر برنامهها رفع خواهد شد. به باور سنجر از منظر هر كسي كه دونالد ترامپ را در طول دوره اولش رصد كرده و ميشناسد، اين تركيب از جنبههاي محتوايي و نمايشي، با اشارهها به پايگاه حاميانش، آشنا به نظر ميرسد. اما اينبار به ادعاي دستياران ترامپ، بزرگترين تفاوت اين است كه ميداند چگونه اين كارها را بهطور موثر و به لحاظ نمادين انجام دهد. به ادعاي اين نشريه امريكايي چند ساعت پس از اداي سوگند ترامپ، پرتره ژنرال مارك ميلي، رييس پيشين ستاد مشترك، از ديوار خارج از دفتر سابقش برداشته شد. ژنرال ميلي همان كسي بود كه در برابر آقاي ترامپ ايستاد و بر استفاده از ارتش جهت سركوب اعتراضات «جان سياهان اهميت دارد»، مقاومت كرد. به نظر ميرسد كه اين يك يادآوري براي تمام كساني است كه همچنان در ساختمان كاخ سفيد باقي ماندهاند. ديويد سنجر در ادامه يادداشت خود در نيويوركتايمز آورده است كه اما در مورد سياست خارجي، سخنراني ترامپ پيامي براي بازگشت به يك امريكاي قدرتمند است؛ پيامي كه در قابش حفظ نظم بينالمللي مبتني بر قوانين يا تعريف دقيق شبكهاي از متحدان كه براي اكثر اسلاف رييسجمهوري باارزش بودند، توجهي نشد. به جاي آن، او كشوري را توصيف كرد كه به واسطه سلطه اقتصادي، ترس و در صورت نياز، با نيروي نظامي، قدرت خود را اعمال ميكند. نيويوركتايمز در اين راستا گزارش داد كه در دوره دوم اهداف ترامپ واضحتر و خودمحورتر است، هرچند كه مبهم نيز به نظر ميرسد. در حالي كه بسياري از پيروان آقاي ترامپ برنامه «اول امريكا» او را به نوعي زمينهچيني براي انزواطلبي امريكا قلمداد ميكنند، اما ديدگاه او هميشه رنگ و بوي تهاجميتري داشته، چراكه رييسجمهوري كه مصمم به بازپسگيري دفتري است كه معتقد است در سال ۲۰۲۰ از او دزديده شده است. حال آنكه اين سخنراني تمام تناقضات ذاتي در ديدگاه آقاي ترامپ درباره چگونگي اعمال قدرت امريكايي و اينكه او چگونه ميخواهد ديده شود را به نمايش گذاشت. هميشه يك كشمكش مداوم بين دونالد ترامپ كه ميخواهد نفوذ امريكا را گسترش دهد و جهان را به زانو درآورد و دونالد ترامپي كه ميگويد ميخواهد از جنگهاي غيرضروري دور بماند و براي تلاشهايش در پايان دادن به درگيريها در سراسر جهان جايزه صلح نوبل را كسب كند، وجود داشته است. اين دو غريزه متضاد در ذهن آقاي ترامپ در كنار هم قرار دارند. اين در حالي است كه به ادعاي نيويوركتايمز به نظر ميرسد اين تناقض در ميان اعضاي دولت دوم ترامپ نيز وجود دارد. كابينه پيشنهادي او از هر دو گروه تشكيل شده است. نئوكانهايي مانند ماركو روبيو كه وزير امور خارجه ترامپ خواهد بود و همچنين خواستار رويارويي امريكا با چين و انجام هر كاري براي جلوگيري از عبور ايران از گريز هستهاي است. در مقابل، افرادي مانند ديجي ونس، معاون رييسجمهور كه با ديده ترديد به مسائلي مانند اوكراين مينگرند و همچنين استدلال ميكنند كه امريكا نگرانيهاي ديگري دارد كه بايد به آنها رسيدگي كند و نبايد صرفا به حل و فصل درگيريهاي بين روسيه و جمهوريهاي سابق شوروي بپردازد.
يوروپين كانسروايتيو: اروپا به مستعمره امريكاي ترامپ تبديل شده است!
يوروپين كانسروايتيو نشريه اروپايي طي گزارشي به بررسي و واكاوي معناي اقدامات و اولويتهاي احتمالي ترامپ براي اروپا پرداخته است. اين نشريه گزارش خود را با يك سوال آغاز كرده است و آن اينكه بازگشت ترامپ چه معنايي براي اروپا خواهد داشت؟ در ادامه اين تحليل آمده در حالي كه طبقه حاكم در ايالات متحده تمام تلاش خود را براي عدم پيروزي ترامپ به كار گرفتند، اما در اين كار ناكام ماندهاند. در عين حال رسانهها و نخبگان سياسي راي دادن به ترامپ را به عنوان نشانهاي از نژادپرستي و فاشيسم قلمداد كردند، اما به نظر ميرسد كه بسياري از امريكاييها ديگر از اين توهينها نميترسند و ترامپ حتي توانسته است بخشي از آراي اقليتهاي قومي را به دست آورد كه از ليبراليسم خسته شدهاند. به ادعاي اين نشريه متاسفانه، اروپا به يك ضميمه از امپراتوري امريكايي تبديل شده است. هر چند كه اين يك تراژدي وحشتناكي است، اما ممكن است براي مليگرايان محافظهكار اروپايي زماني كه بروكراسي اتحاديه اروپا ديگر نتواند به حمايت بيچون و چراي واشنگتن تكيه كند، خوب تمام شود، چراكه اينبار برخلاف سال ۲۰۱۷ كه ترامپ براي اولينبار به كاخ سفيد وارد شد، او زماني به قدرت بازگشته كه نظم ليبرال تضعيف شده و بياعتبار. اكنون بروكراتهاي سابق قدرتمند اروپايي مانند تييري برتون، كميسر سابق اتحاديه اروپا، در مصاحبهها فرياد ميزنند كه اتحاديه اروپا انتخابات دموكراتيك اخير در روماني را سركوب كرده و اگر رايدهندگان به منافع بروكسل راي ندهند، دوباره اين كار را خواهد كرد. براي نجات دموكراسي، آنها بايد آن را نابود كنند: هر چند كه اين موضع يك مقام مطمئن از طبقه حاكم نيست. همزمان طبقه حاكم آلمان تمام تلاش خود را كرده است تا حزب آلترناتيو براي آلمان (AfD) را به عنوان جماعت نئونازي شيطاني جلوه دهد. با اين حال، با شكستهاي اين طبقه كه منجر به نابودي اقتصاد و ويراني جامعه آلمان با مهاجرت انبوه شده، AfD حمايت بيشتري به دست آورده است. رسانههاي آلماني كه بهطور وفادارانهاي در «راهپيمايي بزرگ» قدم ميزنند، سخنگويان AfD را مسدود ميكنند، اما به لطف ايلان ماسك، اطلاعات به راحتي مخابره ميشود. به ادعاي يوروپين كانسروايتيو اكنون كه اشتياق ماسك براي آزادي بيان و سلامت سياسي پايهاي تهديدي براي بسياري از سياستمداران راستگراي مليگرا در اروپا به شمار ميآيد؛ جاي تعجب نيست كه بروكراتهاي اتحاديه اروپا ميخواهند او و پلتفرم ايكس (توييتر) را ممنوع كند. اما احتمالا آنها موفق نخواهند شد، چراكه ماسك، دونالد ترامپ را در كنار خود دارد و اگر بروكسل سعي كند ماسك را ساكت كند، قطعا عواقبي به دنبال خواهد داشت! ديگر نشرياتي كه عواقب بازگشت ترامپ را مورد بررسي قرار دادهاند، مدعياند درست است كه دولت جديد ترامپ عواقب جدي براي اروپا، هم از نظر اقتصادي و هم نظامي خواهد داشت، اما به نظر ميرسد بزرگترين تاثير آن بر فرهنگ سياسي اروپا خواهد بود. اروپاييها قادر خواهند بود نه تنها اندازه واقعي شكستهاي طبقه حاكم خود را ببينند، بلكه متوجه شوند كه يك جايگزين واقعي ممكن است. ترامپ از چالشهاي دوره نخست رياستش درس گرفته و ديگر آن اشتباهات را تكرار نخواهد كرد. علاوه بر اين، از دست رفتن اعتماد مردم امريكا به رهبران و نهادهاي خود، زمينه را براي افزايش تمايلها به ترامپ افزايش داده است. اين نشريه اروپايي اما در بخشي ديگر از تحليل خود آورده كه اين يك موضوع كوچك است، اما حاكي واقعيتهاي بزرگي است. اين تغييرات كوچك، اما نمادين ميتوانند نشانهاي از تغييراتي بزرگتر در فرهنگ سياسي و اجتماعي باشند و نشاندهنده اين باشد كه افراد در قدرت ممكن است به چالشهاي جديد و انتقادات پاسخ دهند. اين در حالي است كه اين تغييرات اساسي نيز ممكن است مدتي طول بكشد تا به اروپا برسد، اما به هر حال به وقوع خواهد پيوست. «راهپيمايان بزرگ» بروكسل و ديگر پايتختهاي اروپايي به زودي متوقف نخواهند شد. اما اكنون به نظر ميرسد اميد واقعي وجود دارد كه آنها متوقف شوند. اين ممكن است آخرين شانس اروپا براي نجات خود از ويراني باشد كه رهبران پس از دهه ۱۹۶۰ خود به بار آوردهاند، چراكه هيچ كس نميتوانست تصور كند كه يك ميلياردر بيادب، نارنجيپوست از نيويورك قهرماني باشد كه اروپا به آن نياز دارد تا شجاعت خود را پيدا كند و «اروپا را دوباره بزرگ كند». اما با اين حال، به واسطه ايمان كاذب ايدئولوگهاي چپ و بروكراسيهايشان، پيشرفت تاريخ قابل پيشبيني متصور نيست.
الجزيره: ادعاي ترامپ بر كانال پاناما و خليج مكزيك ميتواند براي جهان پرهزينه باشد
وبسايت الجزيره اما طي گزارشي تحليلي به روياهاي ترامپ براي تصاحب قلمروهايي كه مدعي است روزگاري به امريكا تعلق داشته و اكنون نيز خواهان تصاحب آنهاست، پرداخته است. دونالد ترامپ در مراسم تحليف خود براي دوره دومش، آرزوهاي خود براي تصاحب كانال پاناما و تغيير نام خليج مكزيك را مجددا تكرار كرد. او قبلا درباره كانال و خليج مكزيك صحبت كرده بود. او در روز دوشنبه نشان داد كه به جديت در پي پيشبرد هر دو ايده است. اما مهمترين سوال پيشرو اكنون اين است كه ترامپ واقعا ميتواند كانال پاناما را تصاحب كند و همچنين نام خليج مكزيك را تغيير دهد؟ به گزارش الجزيره، ترامپ در خلال سخنراني تحليف خود آرزوهايش براي گسترش سرزميني امريكا را مجددا بيان كرد. او گفت كه ما نام خليج مكزيك را به خليج امريكا تغيير خواهيم داد و لحن بلندپروازانهاش با توقفهايي براي كنترل هيجانش همراه بود. ترامپ همچنين ساخت كانال پاناما، آبراه ساخته شده توسط انسان در تنگه پاناما كه اقيانوس آرام و اقيانوس اطلس را به هم متصل ميكند، به تئودور روزولت نسبت داد. گفتني است اين كانال عمدتا بين سالهاي ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۴ و تحت نظارت روزولت ساخته شد. او گفت كه اين كانال به روشي احمقانه به كشور پاناما داده شده است. اين در حالي است كه همان روز خوزه رائول مولينو، رييسجمهور پاناما، ادعاهاي ترامپ را رد كرد و گفت كه هيچ كشوري در جهان وجود ندارد كه در مديريت اين كانال دخالت كند. گفتني است مالكيت كانال در تاريخ 31 دسامبر 1999 طبق يك معاهده كه در سال 1977 توسط جيمي كارتر، رييسجمهور پيشين ايالات متحده و عمر توريخوس، رهبر پيشين پاناما به امضا رسيد، به پاناما واگذار شد. بر اساس اين معاهده، دولت ايالات متحده كنترل كانال را تا سال 2000 واگذار كرد. اين در حالي است اين معاهده همزمان كه به ايالات متحده اجازه ميدهد كه كانال را نگهداري و اداره كند، اما هيچ بندي ندارد كه به واشنگتن اجازه دهد مالكيت كانال را دوباره به دست آورد. در ادامه گزارش الجزيره در اين راستا آمده است كه ترامپ اما در اظهارات خود در خصوص كانال پاناما چين را تهديد كرد. اين در حالي است كه چين مالك كانال نيست. با اين حال، شركت CK Hutchison، يك شركت مستقر در هنگكنگ، از سال 1997 دو بندر كانال را كه در وروديهاي كاراييب و اقيانوس آرام قرار دارند، اداره كرده است. رييسجمهور پاناما پيش از اين نيز در بيانيهاي در ماه دسامبر گفت كه چين مالك كانال پاناما نيست و هر مترمربع از كانال پاناما و مناطق اطراف آن متعلق به پاناماست و بهطور مداوم نيز متعلق به پاناما خواهد بود. حال سوال اين است كه آيا ترامپ ميتواند كانال پاناما را تصاحب كند؟ در مقالهاي كه انديشكده آتلانتيك كانسيل مستقر در واشنگتن ديسي منتشر كرده، آمده است يكي از راههايي كه ترامپ ميتواند كانال را پس بگيرد، افزايش سرمايهگذاري ايالات متحده در آن و سرمايهگذاري در كسب وكارهايي است كه بهطور مستقيم و غيرمستقيم كانال را اداره ميكنند. اين در حالي است كه ترامپ هنوز مشخص نكرده كه چگونه قصد دارد كانال پاناما را تصاحب كند، اما او احتمال استفاده از نيروي نظامي يا اقتصادي براي گسترش قلمرو را رد نكرده است. او همچنين از زماني كه به عنوان رييسجمهور انتخاب شده، درباره تمايل به تصاحب گرينلند و كانادا نيز صحبت كرده است. ناظران اما بر اين باورند كه اگر ترامپ كانال پاناما را تصاحب كند، اين نقض منشور سازمان ملل خواهد بود. به گزارش الجزيره، درباره خليج مكزيك نيز بايد گفت كه ترامپ ميتواند بهطور فني نام خليج مكزيك را تغيير دهد، اما تغيير نام به تنهايي به اين معني نيست كه ساير كشورها يا سازمانها نيز از اين نام جديد استفاده خواهند كرد. هيچ قانون رسمي بينالمللي وجود ندارد كه تعيين كند يك فضاي دريايي مشترك يا سرزمين مورد منازعه بهطور جهاني چه نامي داشته باشد. بنابراين در حالي كه ترامپ بهطور نظري همچنين ميتواند نام خليج مكزيك را در اسناد رسمي ايالات متحده تغيير دهد، اما اين تغيير لزوما نياز به پذيرش بينالمللي ندارد و ممكن است تنها در سطح داخلي معتبر باشد. در مواردي مشابه نيز ژاپن و كره بر سر نام دريايي كه بين اين دو كشور قرار دارد، اختلافنظر دارند. توكيو آن را درياي ژاپن مينامد در حالي كه سئول بر نام درياي شرق تاكيد ميكند.