زمانهاي كه بيل زدن شجاعت ميخواهد!
چكار بايد كرد؟ آيا در فضاي تيره و تاري كه به دست خويش ساختهايم از داشتهها و سرمايههاي اجتماعي خود عبور كنيم و تهي شدن را بپذيريم؟ ايران به فرهنگ خود زنده است و اگر ناملايمات روزگار و تظاهر مخرب فرصتطلبان اين فرهنگ و ادب و پشتكار و سادهزيستي و مردمنوازي را به تير جفا گرفتار كرده است، آيا ما هم بترسيم و از محافظت از ارزشها پرهيز كنيم؟ اگر دروغ سكه رايج زمان شود صداقت همچنان يك ارزش متعالي است، اگر ستم زياد شده، عدالت هنوز يك آرمان بزرگ است، اگر اشرافيت به خلق و خوي برخي مسوولان تبديل شده سادگي صادقانه همچنان جذاب و اميدآفرين است، اگر ميان حكومت و مردم فاصله افتاده همنشيني با يتيمان و فقيران اخلاقي انساني است. فقط در يك صورت به بيل زدن آقاي رييسجمهور انتقاد وارد است كه جلسه مهمي براي تصميمي را ترك كرده و به اين كار مشغول شده باشد و كسي كه معترض اوست بايد از اين موضوع اطلاع موثق داشته باشد. اگر چنين نيست ما چه حقي داريم كه يك شهروند را از كاري كه دوست دارد پرهيز دهيم و نيتخواني كنيم و اتهام پوپوليسم به او بزنيم؟ چنانچه آقاي پزشكيان بدون اتلاف وقتي كه متعلق به مردم است در زمان شخصي متعلق به خود آجري روي آجر ميگذارد قابل ستايش است همانگونه كه امير مومنان هنگام فراغت از حكومت درخت ميكاشت و از خواب خود ميزد كه به محرومان برسد. در اين فقره وسعت منفيبافيها واقعا مايه نگراني است و چه بسا روزي فرا برسد كه افراد، خائف از برداشتهاي غلط از كار نيك امتناع كنند و جامعه ما از ثواب و نوعدوستي و خيري و سازندگي و دستگيري از افتادگان خالي شود. احتمالا آقاي پزشكيان ميداند كه برخي با پز روشنفكرانه چنين مجالي را براي حمله به او از دست نميدهند ولي نميشود از ترس طاعنان كه اغلب از عزم رييسجمهور براي ساختن و مرافقت و رفع مشكلات و آرامسازي جامعه شاكياند و اهداف صادقانه ندارند از خير و خوبي پرهيز كرد. در روايت است كه اعرابي از حضور در نماز جماعت امتناع ميكرد روزي امام صادق (ع) سراغش را گرفت، گفتند از ترس ريا به جماعت نميشود، امام فرمود: بگوييد براي ديده شدن به مسجد بيايد كه خود دعوت به خير و عبادت است (قريب به مضمون). گناه اصلي آقاي پزشكيان كه تا آخر از ديد مخالفان آرامش جامعه و اصلاح كژيها بخشيده نخواهد شد اميدآفريني و تلاش براي جلوگيري از انفجار نارضايتيهاست. صدر اميدواران به هرج و مرج و ازدياد تضادهاي دروني و افزايش كينهها و وحشت از وفاق داخلي در آلباني و پاريس و لندن و واشنگتن نشستهاند كه شبانهروز در تنور بديها و نفرتها ميدمند و عدهاي هم دانسته يا نادانسته در داخل به اين فكرهاي مخرب دامن ميزنند. اما راه استوار و تاريخساز جامعه از نيكي و دوستي و صفا و صميميت و خيرخواهي و كار براي مردم ميگذرد. هر خانهاي كه ساخته ميشود و كاستي و عيبي كه برطرف ميشود آجري بر آجر استحكام جامعه گذاشته ميشود و فعلا آقاي پزشكيان تلاش ميكند نماد اين معناي فاخر شود.