• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3318 -
  • ۱۳۹۴ دوشنبه ۲۶ مرداد

نگاهي به بيانيه نوستالژيك وابستگي 28 و گزارشي خنثي

نابودي زيرساخت‌ها يا مدرنيزاسيون تحميلي

 

 

مصطفي ميرزاييان/ معماري تجسم روح، فرهنگ و احساس است. نما يا سرپناه و تزيين و مكتب و... هم كه باشد فراز و فرود تاريخي ملتي را بازتاب مي‌دهد از لابه‌لاي خاك و خشت و چوب و سنگ و... از اين‌رو ارزشمند است و نگهباني و پاسداري‌اش ضروري. « تحول داخلي در ايران براساس الگوي وابستگي به خارج طراحي شده است». اين سخن يكي از صد‌ها مستشار، تحليلگر و برنامه‌ريز مدرنيزاسيون در تهران است كه تا ماه‌هاي نخست پيروزي انقلاب در تهران مي‌زيست. (گذر جامعه سنتي. دانيل لرنر)

توسعه يا وابستگي و تقليد

در تاريخ تحولات اجتماعي ايران هر كجا رهبران و شاهان با تاريخ و باور مورد قبول مردم هم‌سخن و همراه شدند، تمدن و تحول گسترده و درون‌زا شكل گرفت. هر كجا شاهان و رهبران و روشنفكران از مردم فاصله گرفتند و مقلد بي‌چون و چراي فرامين بيروني شدند جز نابودي زيرساخت‌ها، ارزش‌ها و داشته‌هاي ملي نتيجه‌اي نداشت. مدرنيزاسيون در معماري همچون ديگر هنر‌هاي تجسمي نه به انتخاب مردم بلكه اراده شاهان شيفته مظاهر سطحي غرب وارد ايران شد. شاهاني كه در پيرامون‌شان گروهي فرنگ‌رفته و تحصيلكرده ديده مي‌شود كه در واقع نقش اجرايي و اجتماعي‌سازي تقليد و وابستگي بازي را بر عهده گرفته‌اند. دو گروه، شاهان و درباريان و افراد متمول و تحصيلكرده اغلب نه در كنار تاريخ و داشته‌هاي خود و مردم، بلكه در تقابل با سنت‌ها و داشته‌هاي‌شان عمل مي‌كنند. از اين‌رو قهر ملت با حكومت و روشنفكران، قهري است تاريخي، بنيادي و ديرپا. معماري ايراني كه همچون هر ملتي‌زاده تلاش، باور و محيط اقليمي و زندگي است، توسط شاهان قاجار و روشنفكران وابسته، از مكاتب معماري اكسپرسيونيستي و مدرن و فرامين شركت‌ها و دولت‌هاي استعمار‌گر تغيير رنگ و فرم مي‌دهد؛ تغييري كه به محتوايي درخور و شايسته منتهي نمي‌شود. با آسان شدن ارتباطات، سفر فرزندان و وابستگان به دربار به اروپا و امريكا گسترده‌تر مي‌شود و نسلي تازه از درباريان و وابستگان قاجار تربيت مي‌شود كه سكان‌دار جريان وابستگي به غرب مي‌شود. همچنان كه شكل و شمايل سنتي شاهان از لباس‌هاي بلند و محاسن كشيده و خنجر و شمشير به كمر بسته، به كت‌وشلوار و كراوات و دامن و بي‌حجابي استحاله مي‌شود اندك‌اندك هرآنچه رنگ و بوي ملي و بومي دارد را از جمله معماري كهنه و سنتي مي‌بيند. از اين‌رو ديدن مظاهر تمدني غرب را كشفي تازه مي‌يابد. بي‌سبب نيست كه يكي از بانيان معماري مدرن و مدرنيزاسيون وارطان هوانسيان، تغيير در معماري از معماري سنتي با دروني و اندروني به باز شدن پنجره‌ها به روي همسايه‌ها و... را به كشف حجاب رضاخان تشبيه مي‌كند؛ كشف حجابي كه نه در سطح فرهنگي توانست دروني شود و نه در شكل معماري‌اش فايده‌اي جز تشديد نزاع و گرفتاري براي جامعه و مردم نداشت. مدرنيزاسيون بر پايتخت و شهر‌هاي بزرگ تحميل مي‌شود. معماراني كه يا اغلب يهودي‌اند يا ارمني يا از نوادگان فلان قجر و شاه تا آنجا كه مي‌توانند موسسات، كاخ‌ها، ساختمان‌ها، شركت‌ها، مدارس، بناهاي عمومي، ساختمان‌هاي اداري و... را براساس الگو‌هاي غربي كه با ثروت ملي در آنجا تردد كرده‌اند و درس خوانده‌اند با الگو‌برداري از معماري بيروني و غربي مي‌سازند كه هم اينك در جاي‌جاي خيابان‌ها و كوچه‌هاي پايتخت ديده مي‌شود و شوربختانه برخي مديران شهري و... دانسته و ندانسته به گسترش و بازنمايي آن پرداخته‌اند.

شركت‌ها و موسسات معماري و ساختماني فرمانفرمايان‌ها و فلان شاهزاده مدرن‌شده سرآغازي است براي مدرنيزاسيون وارداتي كه سودش به جيب شركت‌هاي خارجي و دودش در در چشم تاريخ فرهنگ و مردمي مي‌رود كه فرزندان و نسل جوان‌شان مي‌پنداشتند مدرنيزاسيون رفاه و آرامش به همراه مي‌آورد. مدير موسساتي كه بعد از انقلاب و گريختن به خارج با طرح ادعاي غرامت از دسترنج همين مردم از پول‌هاي بلوكه‌شده‌شان غرامت دوري از وطني كه با رانت شاهانه در رفاه و تجمل لميده بودند و سنت‌ها و باور‌هايش را نابود مي‌كردند. مدرنيزاسيون وارداتي اگر نمايندگان سياسي و شاهانش را از دست مي‌دهد ولي در فرآيندي معنا‌دار كم و بيش مظاهرش را تا امروز بازتوليد مي‌كند. مدرنيزاسيون نه‌تنها به تاريخ و مردمش وفادار نيست بلكه در گام نخست از تفكر بانيان اصلي‌اش هم عبور مي‌كند. رضاشاه به دليل خو و خصلت فردي‌اش در فرداي آغاز مدرنيزاسيون تحميلي مي‌پندارد مي‌تواند با كشفيات تازه در معماري شاهان ديروز نماد‌هايي از ايران باستان را بر يال و كوپال خود بياويزد لذا همچون همه نو شدن‌ها دستوري مي‌گويد نماد‌ها و معماري‌هاي ايران باستان را ترويج دهند اگرچه موفق به ساخت چند نمونه معماري ايراني و تلفيقي مي‌شود اما از آنجا كه معماران درونزا معنا و مفهوم فرم و بناي ايراني را نيافته‌اند آنچه مي‌سازند التقاطي و تركيبي و مشتركي است از نماد‌هاي ايراني قديم و نماد‌هاي معماري غربي نوعي هچل‌هفتي معماري است كه نسل جوان و روشنفكر شيفته غرب به سادگي از آن به سوي معماري كاملا غربي عبور مي‌كند تا جايي كه كپي برابر اصل را بر هر توجه و افتخار به سنت‌هاي معماري ديروز ترجيح مي‌دهد. معماري نو و مدرنيزاسيون وارداتي به پسر و روشنفكراني مي‌رسد كه بايد براي تكميل كردن حلقه وابستگي در سطح وسيع‌تر اقدام به ساخت شهرك‌ها و بنا‌هايي كند. شهرك‌هاي مدرن اينجا و آنجاي دياري كه قارچ‌گونه از زمين و تاريخي كه تاريخ و توان باز‌سازي دروني دارد با تيرآهن و بسياري مصالح و موادي كه از امريكا و... وارد مي‌شود سر مي‌زند. ساخت شهرك اكباتان يك نمونه از اين وابستگي (مدرنيزاسيون خنده‌دار) است.

و بعد از انقلاب

وابستگي به مظاهر و دستاورد‌هاي غربي تا شكست و سرنگوني شاه دوم پهلوي كه در دهه‌هاي 30 و40 از هر اقدامي در غربي‌سازي كشور و ملكش دريغ نكرده بود و به تغيير مظاهري عريان از باور و ارزش‌ها و فرهنگي رسيد ادامه يافت. تغييري كه ديگر تغيير خشت به آجر، آجر به سيمان و بلوك، چوب به آهن محله و كوي برزن به شهرك و آپارتمان و مجتمع و... نبود، تغيير ماهيتي بود كه مردم قرن‌ها حتي قبل از ورود اسلام به ايران تا بعد از آن برايش احترام قايل بودند. مدرنيزاسيون نه براي مردم و فرهنگ احترامي مي‌گذاشت نه براي رضاشاهي كه سنتي‌تر بود و ايراني‌تر. اين خوي ذاتي جريان غربي است كه از همه‌چيز عبور كند و به زمان و مكان و تاريخ و سنت و جغرافيا پشيزي ارزش قايل نشود. گذر مدرنيزاسيون اجباري و مقلدانه از قاجار تا دهه 50 از فرم و معماري و هنر به باور‌هاي ديني و اجتماعي مردم چنان شد كه جامعه را دوقطبي (سنتي و متجدد) ساخت. جنگي بيهوده كه تنها سودش در جيب جريان غربي و سرمايه‌داري رفت و مي‌رود. روشنفكر هنرمند و معمار شيفته غرب ديروز كه هم شانه با اراده شاهان و درباريان در روند تقليد و تكرار از غرب ايفاي نقش مي‌كند با تغييرات نسلي و... بعد از پيروزي انقلاب هركجا كه توانست فيلش ياد هندوستان افتاد در شكوه‌اي نوستالژيك اقدام به برپايي يادمان ديروزي مي‌كند كه چه‌بسا در فكر بازتوليد دوباره‌اش در شكلي تازه است. بينال‌هاي داخلي و خارجي نمايشگاه‌ها و رشد ساختمان‌ها و فرم‌هايي در معماري و پوشش و... نمونه‌اي از اين يادآوري و تلاش است. يادآوري و بازنمايي مدرنيزاسيوني كه گاه با حمايت پيدا و خاموش سرمايه‌ها و نيروي داخلي دولتي و غيردولتي و ملي نيز همراه مي‌شود. مشاهده اين استمرار تقليد ديروز در اشكال مختلف در هنر‌هاي تجسمي از جمله معماري و ريخت شهري و... به آساني ميسر است. چيزي كه مهم است عدم نقد و توجه از سوي هنرمندان رسانه‌هاي مستقل صاحب تحليل و متولياني است كه وظيفه ذاتي خود را در نقد و اصلاح فرم و محتواي هنر‌هاي تجسمي و از جمله معماري فراموش كرده است. اگر شاهان فرنگ رفته و مدرن شده و روشنفكراني كه با يك حلقه و دوست و آشنا رفيق گرمابه و گلستان درباريان و سرمايه‌داري تجاري و دلال‌اند در بازپروري اندام جسماني و روحاني فرهنگ وارداتي جهاني مي‌كوشيدند امروزه شاهد تكاپو و دست‌و‌پازدن روشنفكر و هنرمندان و... هستيم كه بدون هرگونه نسبت سببي و نسبي و خوني با شاهان و سلسله فرادستان شيفته غرب، در مقام نيروي بي‌مزد و مواجب بازتوليد وابستگي فرهنگي و هنري را بر عهده گرفته است. شوربختانه در سال‌هاي اخير زير سايه دعوا‌هاي جناحي، سياسي و... شاهد نوعي رجعت خاموش به ديروزي هستيم كه در كليه مظاهر هنري و تجسمي ملموس و مشهود مي‌شود. تلاش جرياني كه در فقدان نقد و ارايه الگوي هنر و معماري پساانقلاب، طلبكارانه اقدام ديروز و امروز خود را مدرن، توسعه‌يافته نشان مي‌دهد.

دوسالانه معماري و نيز، وابستگي پلتفرم 28 تهران و...

هنر و تمدن و تجربه غرب برگرفته از تاريخ، تلاش و زمينه‌هاي فرهنگي همان ديار است. اينكه رهبران و هنرمند ساير ملل بخواهد ادامه و بازتوليد تجربه و تاريخ آنجا شود درواقع نوعي وابستگي و مفت‌خواري و ادامه همان روند مدرنيزاسيون دوره شاهان بي‌فكر و تلاشي است در اشكالي نو و تازه. در پلتفرم 28 كه تكرار بينال و نيز و بخشي از جريان برنامه‌دار مدرنيزه معطوف به تقليد است مي‌تواند سرآغاز بينال دوسالانه‌اي در فرداي تهران و ايران باشد كه بازگشت به تقليد و مدرنيزاسيون گذشته با نگاهي نو و امروزي را باز با افسوس به ياد مي‌آورد. پلتفرم و رسانه‌اي كه به‌جاي نقد منصفانه به بازپخش خنثي آن مي‌پردازد، مدعي است مقطع وابستگي به غرب و تلاش شاهان تا پهلوي دوم و دست و پا زدن‌هاي روشنفكران هنرمند نه‌تنها وابستگي و تن‌پروري فكري و اجتماعي است بلكه نوعي توسعه‌يافتگي است كه بعد از انقلاب از حركت شتابان باز ايستاد. با چنين شعار و نمايشي لاجرم هر عقل سليمي بازتوليد و استمرارش را مطلوب و نقدش را مترود ارزيابي خواهد كرد. اين برنامه كه مدعي است با حمايت برخي سازمان‌هاي دولتي برپا شده است براي اثبات ادعاي خود تصاويري از ابنيه و ساختمان‌هاي دوره قاجار و پهلوي و بعد از انقلاب نشان مي‌دهد. تصاوير دستچين و گزينش‌شده كه همه هنر و تاريخ و معماري اين سرزمين را نشان نمي‌دهد جز نماد‌هايي از معماري تقليدي و تحميلي و دستوري و اجراشده توسط انديشه و عمل كساني كه اقلب تعليم‌يافته مكاتب هنري فرانسه و ايتاليا و امريكا محسوب مي‌شوند. وابستگي معنا‌دار برخي اعضاي آن جريان به اديان و... جاي بررسي بيشتري دارد. متاسفانه در تاييد فضاي ذهني قابل نقد كه نه تاريخ مدرنيزاسيون وابسته و نه تاريخ سنت‌ها و داشته‌ها را خوب ارزيابي مي‌كند شبكه خبر‌گزاري كه انتشار برخي نقد‌ها به هنر وارداتي نقدي يك‌سويه و تند و... را ارزيابي مي‌كند بدون هرگونه نقد برنامه 28 را باز در حد يك پروپاگانداي رايگان رسانه‌اي و شبه تبليغاتي معرفي مي‌كند.

در بازپخش بينال و نيز امثال آن‌كه اين روز‌ها اغلب به تقليد و تكرار برنامه‌هاي خارجي متمايل شده‌ايم تا توليد داخلي و ملي اروپا توسعه‌يافته نه استعمار‌گر و رضاخان و پهلوي دوم عوامل ورود توسعه‌يافتگي معرفي مي‌شود. در اين ميان مردم و ايرانيان شيفته غرب و مظاهر تمدني‌اش. ايرانياني كه به شهادت تاريخ كه رخ داد انقلاب 57 مخالف سرسخت شاهان پهلوي و برنامه‌هاي‌شان بوده‌اند. گويا نوعي همكاري خاموش و نانوشته شده براي بسط اين برنامه و پيام‌هاي مادي و معنوي‌اش در جريان است. نهاد‌ها و دستگاه‌هايي كه حتي تا چند سال گذشته قبل از مرگ برخي اساتيد و برنامه‌ريزان نو‌سازي معماري در دوره پهلوي را در مقام مشاور و... هنري و معماري به كار گمارده است.

منولوگ يا گفت‌وگوي روشنگرانه

هر فعاليت هنري موجب رشد مي‌شود اما روشنفكر و نسل جواني كه امروز مي‌تواند ده‌ها نقد و اعتراض مستند بر اوضاع امروز داشته باشد نبايد فراموش كند برخي تصميمات و مدرنيزاسيون‌ها در دوره پهلوي نه درون‌زا بود نه منطقي و نه دلسوزانه. از طرفي با نو شدن جهان خود و هم نسل‌شان مي‌توانند تحول و د‌گرگوني لازم را بومي‌و‌ملي و نه مقلدانه جست‌وجو كند تا اگر پلتفرمي برپا داشت و امروزش و ديروزش را نقد كرد مردم و سنت‌ها در مقابل‌شان به تعارض و تقابل تحريك، ترقيب و تشويق نشود.

بر متوليان و مسوولاني است كه در موضع مدير دولتي با امكانات عمومي از موضع خاموش، خنثي، باز و گاه تاييد‌گر بي‌شناخت و شعاري برخي برنامه‌ها به نقد پويا و فعال براي رسيدن به انتخاب‌هاي درست و كم‌هزينه در نو شدگي اقدام كنند. وزارت مسكن و شهر‌سازي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت آموزش‌ و پرورش و علوم و فناوري در بخش دانشگاهي بيشترين مسووليت را در اين موضوع دارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون