فرصتي نو براي ايران در عصر اينترنت ماهوارهاي
اينترنت ماهوارهاي خدمات سريعتر و گستردهتري ارائه ميدهد و قدرت را در دنياي ارتباطات بازتعريف كرده و مرزهاي سنتي را در هم ميشكند. اين تحول، با خروج اينترنت از انحصار حاكميت و ورود آن به قلمروی شركتهاي فناوري، تغييري پارادايمي در نظم جهاني است. همانطور كه جو بايدن از آن با عنوان «مجتمعهاي صنعتي فناوري» ياد كرد و آن را به دورهاي جديد مشابه «مجتمعهاي صنعتي نظامي» آيزنهاور در سال ۱۹۶۱ تشبيه نمود، اينترنت ماهوارهاي نيز مرحلهاي تازه از تمركز قدرت را رقم خواهد زد. برآوردها نشان ميدهد كه بيش از ۳۰ هزار كاربر ايراني هماكنون از خدمات استارلينك استفاده ميكنند و اين تعداد به سرعت رو به افزايش است. اينترنت ماهوارهاي در ايران، به ويژه در ميان اقشار مرفه، به ابزاري تبديل شده كه نه تنها محدوديتهاي فيلترينگ را بياثر ميسازد، بلكه دسترسي آزادانهتري به اطلاعات فراهم ميكند. با اين حال، هزينه بالاي اين خدمات آن را به يكي از گرانترين روشهاي اتصال به اينترنت تبديل كرده است. فيلترينگ طولانيمدت در ايران، تاثيرات عميقي بر روابط ميان دولت و مردم گذاشته است. اين محدوديتها، حس تحقير را در ميان كاربران تقويت كرده و شكاف اجتماعي را افزايش داده است. حتي رفع محدوديتهاي جزيي مانند بازگشايي گوگلپلي و واتساپ، بدون دسترسي به پلتفرمهاي مهمي چون اينستاگرام و تلگرام، چندان نتوانسته است انتظارات عمومي را برآورده كند. ظهور اينترنت ماهوارهاي را ميتوان از دو منظر نگريست: از يكسو آزادي اطلاعات را گسترش داده و دسترسي به اينترنت را براي مناطق محروم و فاقد زيرساخت ممكن ميسازد و فرصتي براي توسعه اقتصادي و كاهش فاصله ديجيتال به شمار ميرود و از سوي ديگر، اين فناوري ممكن است تهديدي براي نظم موجود و تعميق نابرابريها باشد و به بالكانيزه شدن اينترنت و شكستن مرزهاي سنتي منجر شود. در اين شرايط، رويكردهاي هوشمندانه و سياستهاي شفاف ميتواند اين تحول را از يك تهديد به فرصتي براي توسعه و اعتمادسازي تبديل كند. اكنون جهان در آستانه تحولي بنيادين در ارتباطات قرار گرفته است. اينترنت ماهوارهاي مفهومي تازه از آزادي، شفافيت و دسترسي ارائه ميدهد كه نيازمند سياستگذاريهاي جديد و آمادهسازي براي پيامدهاي آن است. شايد زمان آن رسيده كه سياستگذاران با تصميمات قاطع و دورانديشانه، اين فناوري را به ابزاري براي تقويت همزيستي اجتماعي و توسعه پايدار تبديل كنند. مقابله با اين انقلاب نهتنها امكانپذير نيست، بلكه تنها به تعميق بحرانها منجر خواهد شد. پس بهتر است از اين فرصت به عنوان سكويي براي پيشرفت و ارتباط بيشتر بهره برد. به نظر من، اين تحول نه يك تهديد، بلكه ابزاري براي توسعه و تقويت زيرساختهاي ارتباطي است. اينترنت ماهوارهاي، با ويژگيهاي منحصر به فرد خود، فرصتي براي ارتقاي دسترسي عمومي به اطلاعات و كاهش شكاف ديجيتال در سراسر كشور ايجاد ميكند. به جاي نگراني از ناتواني در كنترل اين فناوري، بايد آن را به بستري براي تقويت نوآوري، رشد اقتصادي و افزايش اعتماد عمومي تبديل كرد. با سياستگذاري هوشمندانه و بازنگري در مسيرهاي پيشين، اين فناوري ميتواند پلي باشد ميان حاكميت و جامعه و به جاي ايجاد موانع، زمينهساز تعامل و پيشرفت بيشتر شود. اكنون زمان آن رسيده است كه با نگاه مثبت و دورانديشانه به استقبال اين تغيير بزرگ برويم و آن را فرصتي براي پيشرفت و توسعه همهجانبه قلمداد كنيم.