• ۱۴۰۳ جمعه ۱۲ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5970 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۱ بهمن

كسي مي‌داند در باشگاه استقلال چه خبر است؟

كجايي منصورخان كه اين تيم پدر ندارد!

روزبه دلاور

 

به گزارش «اعتماد» وضعيت اين فصل استقلال به قدري نابه‌سامان بوده كه حتي بسياري از هواداران پرسپوليس هم در فضاي مجازي با ابراز همدردي با هواداران استقلال خواهان پايان اين وضعيت هستند! 
عجيب است اما واقعيت دارد چون در هر خانواده فوتبالدوست ايراني هم استقلالي داريم و هم پرسپوليسي و وقتي حال يكي از اين دو تيم خوب نباشد به ‌طور حتم حال لذت بردن از فوتبال خوش نيست و فضاي منزل هم از كري‌خواني‌ها در مي‌آيد و در كل حال و هواي اهل خانواده هم عوض مي‌شود! براي همين است كه از قديم تا حالا هميشه همه كارشناسان و اهالي فن روي يك نكته در خصوص ليگ ايران تفاهم داشتند و دارند كه هر وقت وضعيت سرخابي‌ها خوب باشد وضع فوتبال ايران هم خوب است و در صورت ناكامي اين دو تيم يا يكي از اين دو تيم بيش از نيمي از جذابيت فوتبال ايران هم از بين مي‌رود. 
با عبور از اين مقدمه‌چيني مي‌خواهيم برسيم به اوضاع عجيب و غريب در استقلال كه با فسخ قرارداد موسيمانه عجيب‌تر هم شد! با اين پرسش شروع مي‌كنيم كه در اين تيم چه مي‌گذرد؟ 
بهتر است براي رسيدن به پاسخ اين سوال يك فلش‌بك به اول فصل بزنيم. استقلال فصل را با جواد نكونام شروع كرد و اين اميدواري در نزد هواداران به وجود آمد كه با ثبات در كادر فني و ترميم نقاط ضعف و تقويت بعضي از خطوط فصل رويايي در انتظار خواهند داشت! اتفاقا شواهد و قرائن هم اين‌طور نشان مي‌داد چون تقريبا اسكواد فصل پيش حفظ شده بود و هلدينگ خليج‌فارس سكان مديريتي اين باشگاه را برعهده گرفته و آن طرف رقيب سنتي چند مهره اصلي‌اش را از دست داده بود و سرمربي پرسپوليس هم جدا شده بود. وقتي اين پازل را كنار هم مي‌چيديم و با توجه به از دست رفتن قهرماني در دقايق پاياني فصل پيش يك اميد عجيب در دل هواداران به وجود آمده بود كه امسال تيم‌شان نه فقط در ليگ برتر بلكه در آسيا هم يكه‌تازي خواهد كرد. اما با گذشت چهار، پنج هفته و كسب نتايج ضعيف و رسيدن اختلاف كادر فني و مديريت به اوج، زخم كهنه اين تيم هم سر باز كرد!
زخمي كه چند سالي است هرازگاهي سر باز مي‌كند و مرهم آن پدر دلسوز مي‌خواهد؛ يكي مثل زنده‌ياد منصور پورحيدري كه با چنگ و دندان اين تيم را حفظ مي‌كرد و به معناي واقعي براي استقلالي‌ها يك پدر بود اما با كوچ ابدي او، آبي‌ها هم يتيم شدند. برگرديم به ادامه مطلب! 
اختلاف نكونام و مديريت وقت سرانجام به جدايي اين مربي پر سر و صدا ختم شد و شروع اين وضعيت افتضاح هم از همان جا بود.
انواع و اقسام بي‌تدبيري، منفعت‌طلبي و گروكشي در اين باشگاه باعث شد پاي دلال‌ها به اين تيم باز شود و عملا نقش تصميم‌گيرنده را داشته باشند! ابتدا سهراب بختياري‌زاده سرمربي آبي‌ها شد و سپس با كلي سروصدا پيتسو موسيمانه جانشين او شد. 
براي اثبات اينكه استقلال محل عبور و مرور دلال‌ها شده نيازي به كارشناسي پليسي نيست! همين كه بازيكني اول فصل از اين تيم جدا مي‌شود اما بعد از چند هفته برمي‌گردد، اينكه بازيكني در ميانه نيم‌فصل اول بيرون مي‌شود و دوباره در نيم‌فصل بازگردانده مي‌شود، اينكه بازيكن خارجي در اواسط نيم‌فصل نخست جذب شده و بعد از سه، چهار هفته چمدان‌هايش را به دستش مي‌دهند و مي‌گويند بفرماييد بيرون و... گواهي بر اين ادعا است كه فرمان از كنترل مديران آبي خارج شده و به دست ايجنت‌ها افتاده است. چطور مي‌شود بازيكناني مثل صالح حرداني و آرمين سهرابيان ابتداي فصل از اين تيم بروند اما چند هفته بعد برگردند؟ يا اگر به مسعود جوما اعتقاد نداشتيد چرا اين مهاجم را جذب كرديد كه حالا او را مي‌خواهيد كنار بگذاريد؟ ديده بوديم مربي بعد از چند بازي نتيجه نگرفتن برود ولي كجاي دنيا بعد از سه، چهار بازي بازيكن را كنار مي‌گذارند؟
به همين دليل است كه درباره حضور و بعد رفتن موسيمانه هم ذهنيت روشني نمي‌شود داشت. به نظر مي‌رسد اين مربي آفريقايي هم براي سپري كردن تعطيلات كريسمس در تهران مدتي را به گشت و گذار پرداخت و حالا قرار است با يك كيف پر از دلار كشورمان را ترك كند. موسيمانه فقط 14 بازي هدايت استقلال را برعهده داشت و با كسب ميانگين امتياز 1.14 يكي از ضعيف‌ترين آمارهای ممكن را به ثبت رساند. البته همان‌طور كه اشاره كرديم ظاهرا كسب نتيجه براي اين مربي در اولويت اول نبوده چرا كه با نگاهي به كارنامه‌اش مي‌شود فهميد كه در خاورميانه به فكر كسب درآمد بوده تا نتيجه. او در سه باشگاه ابها و الاهلي عربستان و الوحده امارات مجموعا 32 بازي به مربيگري پرداخته و عمر مربيگري‌اش در اين نقطه از جغرافيا طولاني‌مدت نشد!
مربي كه در ابتداي حضورش در تهران با مصاحبه‌هاي رنگارنگ وعده كسب ستاره سوم را به هواداران مي‌داد اما در عمل ديديم كه در نيم‌فصل به جاي اضافه كردن بر فشار تمريني شاگردانش آنها را 8 روز به تعطيلات فرستاد تا خودش به اتفاق خانواده به تهرانگردي و برف‌بازي در جاده چالوس مشغول باشد!
در نهايت هم وقتي برف تهران را ديد و متوجه شد زمان پول درآوردن رسيده است با نوتيس‌هاي به‌موقع و به بهانه عدم پيگيري باشگاه به خاطر باز كردن حساب به امارات سفر كرد و وقتي برگشت نامه فسخ قرارداد را برای مديرعامل فرستاد. در حالي كه مطمئن است مثل باقي مربيان و بازيكنان خارجي پولش را كامل دريافت مي‌كند و به ريش ما هم مي‌خندد!
از اين موضوع هم كه بگذريم تكليف استقلال پساموسيمانه چه مي‌شود؟ قرار است سهراب بختياري‌زاده براي دومين بار در اين فصل به عنوان سرمربي موقت روي نيمكت اين تيم بنشيند تا يك ركورد ديگر به نام استقلال ثبت شود! از چهره‌هاي ديگري نظير مجيد نامجومطلق،  رضا عنايتي و مهدي پاشازاده هم به عنوان گزينه‌هاي داخلي استقلال نام برده مي‌شود. حال سوال اينجاست كه آيا دلال‌ها اجازه مي‌دهند تا مديران اين تيم يك سرمربي بزرگ خارجي جذب كنند؟
هواداران استقلال از خودشان مي‌پرسند كه در استقلال يك بزرگ‌تر نيست تا باز هم اين تيم را بسازد؟ طي دو روز گذشته تاجرنيا، نماينده هلدينگ در باشگاه استقلال واكنشي غيرمنطقي به جدايي موسيمانه نشان داد و به صورت تلويحي اعلام كرد «بهتر شد كه رفت». اين پيامي منفي به جامعه هواداري استقلال مي‌فرستد به اين معنا كه مديران باشگاه هنوز درك درستي از فوتبال و شرايط باشگاه‌داري ندارند. 
با اين وضعيت هيچ اميدي به درست شدن استقلال حتي با حضور مديران جديد هم نيست. اين تيم كه در يك سال گذشته دو مالك متفاوت، دوبار تغيير مديريت مالك، سه بار تغيير مديرعامل، سه سرمربي به خودش ديده و انبوهي از رفت و آمد بازيكنان را تجربه كرده که اگر مي‌خواهد به روند گذشته نه چندان دور خود برگردد بايد هرچه زودتر دست دلال‌ها را كوتاه كند و با يك برنامه‌ريزي كوتاه‌مدت فصل بحراني را پشت سر گذاشته و با يك مديريت اصولي به فكر موفقيت در فصل بعد باشد. 
اينكه دوجين بازيكن بخرند و بعد كنارش بگذارند و دوباره همان بازيكن را جذب كنند، نشانه خوبي نيست! اينكه مربي را بركنار كنند و فردي را بياورند كه به جاي كار دنبال غرامت گرفتن است، اصلا قابل قبول نيست. به‌ طور حتم هواداران اين تيم همه اين مسائل را رصد مي‌كنند و اين اتفاقات بدبيني و نارضايتي در بخشي از جامعه ورزش‌دوست را به همراه خواهد داشت. در انتها باز هم ياد بزرگاني چون مرحوم ناصر حجازي و منصور پورحيدري را گرامي مي‌داريم‌؛ چرا كه چشم و زبان هواداران اين تيم بودند و به جاي سهم‌خواهي در شرايط بحراني به داد اين تيم مي‌رسيدند نه مثل بعضي از پيشكسوتان بدون اسم و رسم و تازه به دوران رسيده كه هر بار نقش ستون پنجم را بازي كرده و باعث ايجاد حواشي بيشتر مي‌شوند!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون