• ۱۴۰۳ شنبه ۱۳ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5971 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۳ بهمن

نگاهي به فيلم «صياد» به كارگرداني جواد افشار

اگر داستان وجود مي‌داشت...

ابراهيم عمران

براي نسل جديد؛ فرماندهان جنگ چهره‌هاي ناشناخته‌اي هستند. چه كه دغدغه اين نسل اصولا «شناخت» نيست! براي نسل ما كه متولدين ابتداي جنگ هستيم هم به نوع ديگري اين عدم شناخت وجود دارد. مي‌ماند نسل ماقبل جنگ كه آنان نيز به واسطه بودن در آن فضاي ملتهب؛ اين شناخت با نوعي زندگي توامان همراه بود. ساختن و پرداختن فيلم درباره اين فرماندهان تا حد زيادي سخت و شاذ است. از طرفي انگ پرداخت يك سويه، شايد زده شود و از سويي هم شايد عدم مطالعه كافي بر اساس نبود اسناد متقن؛ اين شائبه را تقويت كند كه بر راه صواب و ثواب گام برداشته نشود به نوعي.  فيلم «صياد» در اين راه گام برداشته است. مناسبات سياسي سال‌هاي ابتدايي استقرار نظام جديد و جريانات سياسي انتهاي دهه پنجاه؛ في‌نفسه فضاي ملتهبي را در خود مي‌پروراند. حال اگر در مديوم سينما اين فضا قرار بر بازنمايي آن دوران باشد؛ شمشير دولبه‌اي است كه بريدن يا نبريدن آن محل بحث فراوان.‌ فيلم صياد چهره‌اي آرام و منطقي از شخصيت نظامي و فردي ايشان ارايه مي‌دهد. بر سياق ارتشي بودن تابع دستورات است. نظم و انضباط را درك مي‌كند. تلاقي‌اش با دوران يكه‌تازي سياسي «بني‌صدر» نيز از جمله نكات كليدي اين اثر تلقي مي‌شود.  هر چند به باورم انتخاب «هومن برق‌نورد» با گريم دم‌دستي‌اش براي اين نقش كمي جاي پرسش دارد. آن هم پرداختن به وجوهي از شخصيت بني‌صدر كه تقريبا همگان آگاه بدان هستند. كليت فيلم حول محور اختلافات صيادشيرازي با بني‌صدر و تيم پيرامونش مي‌گذرد. فيلم آگاهانه يا غير آن تلاشي براي داستان‌سرايي و خلق موقعيت‌هاي احساسي ندارد. خرده پيرنگ خانواده نيز جاني ندارد تا درامي از آن بيرون‌ آيد. به واسطه بازي «علي سرابي و مارال بني‌آدم» كه زن و شوهر بازيگر در اين اثر هستند؛ برخي پلان‌هاي احساسي با تم عاشقانه كه خط قرمز سينماي ماست؛ رخ مي‌نمايد. ولي آنچنان نيست كه مخاطب به وجد ‌آيد كه اين برگ برنده كه به مدد محرميت به وجود آمده؛ با نبود تم داستاني دلپذير از دست رفت.  اصولا فيلم‌هايي از اين دست كه به نوعي بيوگرافي محسوب مي‌شود؛ اگر داستاني درخور نداشته باشد؛ نوعي پس‌زدگي به وجود خواهد آمد. حيف شخصيت استوار و منطقي شهيد صياد كه اين اثر با كمي بي‌دقتي نتوانست بهره لازم از آن را ببرد. صحنه‌هاي جنگي آن نيز چنگي به دل نمي‌زند. شايد اين نيز از حربه‌هاي كارگردان و تيم سازنده باشد كه قصد آن ندارد تا گل درشتي اين صحنه‌ها را به تصوير آورد. نوع گفتمان صيادشيرازي كه يادآور شخصيت بروجردي در فيلم «غريب» است؛ مي‌توانست در اين فضاي كنوني كشور مورد توجه قرار گيرد.  آزادمنشي صياد و نگره فكري‌اش جز در چند ديالوگ جايي در فيلم پيدا نمي‌كند. شايد در سكانس‌هايي وجه مستند قوي‌تر باشد به سويه داستان‌گويي فيلم. خيلي دم‌دستي از برخي سكانس‌ها مي‌گذرد فيلم. به‌طور مثال پلاني كه به سرباز مي‌گويد سرش بالا باشد هنگام احترام يا در سكانسي كه مشغول آموزش سربازان است نوعي مانيفست رفتاري‌اش را بازگو مي‌كند كه به‌طور خيلي تعجب‌آوري از آنها مي‌گذرد. با وجود بودن نام‌هايي چون بني‌صدر و محسن رضايي و رحيم صفوي و باقري؛ اين فيلم مي‌توانست حول محوريت صيادشيرازي؛ داستان‌هاي جانداري را خلق كند كه آن هم با برخي تك‌گويي‌ها ي گذرا هدر مي‌رود. آنچه با همه ايرادهاي ساختاري به فيلم، نكته مثبت آن بود؛ بازي علي سرابي در نقش صياد بود كه به باورم كار شده و نشان از مطالعه اين بازيگر در باره ايشان داشت. نوع تكلم و حركات بدنش نيز قابل قبول بود. موسيقي كار نيز جاي تامل داشت. ولي افسوس كه پيرنگ اصلي در نبود خرده‌پيرنگ‌ها به محاق رفت. كاري كه مي‌توانست وجوه گوناگون فرماندهان جنگ را نشان دهد و گوشه‌اي از آن دوران پرهياهو را به تصوير در آورد؛ با نداشتن داستان هدر مي‌رود... .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون