به بهانه معرفي كتاب «درآمدي بر شناخت دين و فرهنگ زردشتي» نوشته جويا جهانبخش
بامسما
محسن آزموده
در سالهاي اخير ميل و گرايش به شناخت ايران باستان و فرهنگ آن بسيار زياد شده و اين موضوع را در برگزاري جشنها و روي آوردن به آثاري مثل شاهنامه و نامگذاري فرزندان ميتوان دريافت. اما علت توجه من به فرهنگ و دين زردشتي قصه ديگري دارد. از مدتها قبل ميخواستم متون مقدس اديان را بهطور منظم و دقيق بخوانم. منظورم مطالعه تا سر حد امكان روشمند و دقيق است، يعني همراه با توجه جدي به ترجمهها و تفسيرها و مطالعات قرآني از جنبههاي مختلف تاريخي و كلامي و زباني و ... در همين حيص و بيص بودم كه فكر كردم چرا از كتاب مقدس (عهد عتيق و عهد جديد) شروع نكنم، به خصوص حالا كه ترجمههاي خوبي از آنها به زبان فارسي منتشر شده، مثل ترجمههاي آقاي پيروز سيار. اما هنوز به قول معروف «استارت» نزده بودم كه ديدم دوستي اوستا ميخواند، حسابي به فكر فرو رفتم. من كه پارسال با جمعي خوانش شاهنامه را به پايان رسانده بودم، از اين كتاب مقدس ايرانيان باستان خيلي كم ميدانستم. خيلي شرمنده شدم. با خودم گفتم چه حيف، بهتر است خوانش متنهاي مقدس را با اوستا آغاز كنم كه به يك معنا به من ايراني و فارسي زبان نزديكتر از تورات و انجيل است. خلاصه به قول بزرگان عزم را جزم كردم و ترجمههاي معتبر فارسي اوستا مخصوصا دو ترجمه زندهياد پورداود و استاد جليل دوستخواه را تهيه كردم.
همان آغاز كار فهميدم كه نه، كار خيلي سخت و دشواري است و بدون مطالعات قبلي كار از پيش نميرود. دريافتم بهرغم مطالعات جسته و گريخته پيشين، انگار هيچ از فرهنگ ايران باستان نميدانم و بايد درباره اديان ايران باستان و به ويژه فرهنگ زردشتي بسيار بخوانم. بنابراين دست به دامان برخي استادان از جمله دكتر سيد احمدرضا قائممقامي، استاد برجسته فرهنگ و زبانهاي باستاني دانشگاه تهران شدم و از ايشان راهنمايي خواستم. در اين پرس و جوها با آثاري چون كتاب كوچك و راهگشاي اوستا، نوشته استاد محمدتقي راشد محصل و آثار تاليفي و ترجمهاي ارزشمند دو استاد بزرگ، سركار خانم دكتر ژاله آموزگار و مرحوم دكتر احمد تفضلي و نوشتههاي خانم دكتر كتايون مزداپور آشنا شدم و برخي كتابهاي پژوهشگران بزرگ غيرايراني در زمينه فرهنگ زردشتي را مثل خانم پروفسور مري بويس و شائول شاكد و گراردو نيولي خواندم و تورق كردم. قصد من در اين يادداشت معرفي كتاب خوب و خواندني «درآمدي بر شناخت دين و فرهنگ زردشتي» نوشته آقاي جويا جهانبخش است و آنچه تاكنون نوشتم، مقدمه بود و ميدانم كه به قول علما و فضلا بيشتر شدن مقدمه بر ذيالمقدمه امري مذموم و مكروه است. اما چاره نداشتم. بايد مينوشتم كه بدانيد در زمينه فرهنگ زردشتي چقدر ناشي و تازهكارم و از قضا با همين پايه و مايه اندك چرا اصرار دارم كه كتاب آقاي جهانبخش كه انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي آن را در دو جلد منتشر كرده، اثري بسيار خواندني و ارزشمند است. با اين كتاب در كانال تلگرامي دكتر قائممقامي آشنا شدم. ايشان ضمن معرفي كتاب، آن را ستوده و نقد كرده بود. من پيشتر با برخي مقالات و نوشتههاي آقاي جهانبخش آشنايي داشتم و ايشان را به عنوان پژوهشگري در حوزه ادبيات و فرهنگ اسلامي ميشناختم. نوشته دكتر قائممقامي و كمك ايشان براي ارتباط گرفتن با آقاي جهانبخش باعث شد نه فقط با اين پژوهشگر فرهيخته و بسيار كتابخوان و دقيق آشنا شوم، بلكه اگر ايشان لايق بداند، دوستي آموزگار و مهربان و ظريف و طناز هم بيابم.
بله، آقاي جهانبخش لطف كرد و كتاب مفصل و دو جلدي «درآمدي بر شناخت دين و فرهنگ زردشتي» را براي من ارسال كرد و من از همان زمان تا حالا، شبي ده-پانزده صفحه از آن ميخوانم و تاكنون بسيار از آن آموختهام و ياد ميگيرم. كتاب به راستي مثل يك دايرهالمعارف با كتابشناسيهاي بسيار مفصل است. از دو بخش يا پاره يا جلد، تشكيل شده، در پاره نخست، زردشت در تاريخ و در سنت داستاني و به عنوان دينآور معرفي ميشود و پس از معرفي دين و سنت زردشتي و اوستا و ميراث مكتوب زردشتي، گزارشي كلي و پر استناد، همراه با معرفي منبع از عقيده و شريعت زردشتي ارايه ميدهد و در پايان نيز درباره موضوعات بحثبرانگيزي مثل يگانهپرستي يا دوگانهپرستي در دين زردشتي و آتش و معناي آتشپرستي و جايگاه دين زردشت در ايران پيش از اسلام بحث ميشود. پاره يا جلد دوم كتاب به مباحث جديدتري چون دين زردشت از چشمانداز اسلام، دين زردشت و مسلمانان، تاثير دين زردشت در فرهنگ و ادب و انديشه ايران پس از اسلام، جامعه زردشتي و سرگذشت آن، دين زردشت در عصر تجدد، بدعتهاي نوظهور و تبديل دين به فلسفه و ميراث زردشتي و بازيگريهاي باستانپرستي افراطي اختصاص دارد. كتاب چنانكه نوشتم، براي يك خواننده تازهكار و مبتدي به خصوص ايراني و مسلمان مثل من بسيار مفيد و خواندني است و تقريبا به همه سوالها و مسائلم ميپردازد. البته آشكار است كه آقاي جهانبخش به عنوان يك پژوهشگر مسلمان سوگيريهايي نسبت به زردشتيهاي امروز و خوانشهاي متاخر از دين و فرهنگ زردشتي دارد و گاه از آنها انتقادهاي تندي ميكند. به عبارت ديگر كتاب از منظر يك مسلمان معتقد نوشته شده و اين ويژگي شايد به مذاق برخي زردشتيها يا حتي پژوهشگران بيطرف خوش نيايد. اما همين خصلت براي يكي مثل من كه از دل فرهنگ ايراني و اسلامي كنوني برآمده، بسيار روشنگر است و نشانگر دغدغهها و پرسشها و مسائل مشترك و مشابه. ديگر ويژگي كتاب كه مربوط به همه آثار آقاي جهانبخش است، شيوه نگارش و رسمالخط او است. منظورم مخصوصا استفاده از نشانههاي فتحه و ضمه و كسره و سكون و تشديد در خط فارسي است كه چندان مرسوم نيست و شايد در ابتدا براي خواننده عجيب به نظر برسد، اما به مرور عادت ميكند و اتفاقا اين حسن را دارد كه موجب ميشود با تلفظ دقيق و درست كلمهها (بهزعم نويسنده) آشنا شود. خلاصه آنكه كتاب «درآمدي بر شناخت دين و فرهنگ زردشتي» نوشته جويا جهانبخش به راستي اسم بامسمايي دارد و مطالعه آن براي همه ايرانيان مسلماني كه ميخواهند با آيين زردشتي از جنبههاي مختلف آشنا شوند، بسيار روشنگر و آموزنده است، به خصوص كه در كتاب منابع و كتابهاي فراواني معرفي شده و با مطالعه آن با صدها كتاب و مقاله فارسي در زمينه دين و فرهنگ زردشتي آشنا ميشويم.