نگاهي تطبيقي ميان جشنواره تئاتر فجر و چند جشنواره بينالمللي
فرصتِ تئاتر ايران براي كسب اعتبار جهاني
آيا مسوولان و قانونگذاران تمايلي به توسعه اين جشنواره دارند يا ميخواهند
در پوشش عنوان «بينالمللي» در حد يك رويداد ملي باقي بماند؟
سارا حدادي
جشنواره تئاتر فجر، به عنوان يكي از مهمترين رويدادهاي فرهنگي ايران، از زمان تاسيس تاكنون فراز و فرودهاي بسياري را تجربه كرده است. اين جشنواره با هدف معرفي تئاتر ايران و ايجاد تعاملات فرهنگي با ديگر كشورها شكل گرفت، اما در مقايسه با جشنوارههاي معتبر منطقهاي همچون جشنوارههاي هايفست ارمنستان، جشنواره بينالمللي تئاتر دمشق، جشنواره تئاتر كارتاژ در تونس، جشنواره تئاتر بصره، جشنواره بينالمللي تئاتر بغداد، جشنواره بينالمللي تئاتر بيروت و جشنواره بينالمللي تئاتر شرمالشيخ در مصر، با چالشهاي متعددي مواجه است كه مانع از تبديل آن به يك رويداد تاثيرگذار در عرصه جهاني شدهاند.
جشنواره تئاتر فجر ميتواند نقش مهمي در توسعه تئاتر ملي و بينالمللي ايفا كند، تئاتر به عنوان يكي از موثرترين ابزارهاي انتقال مفاهيم فرهنگي و اجتماعي، قابليت آن را دارد كه نهتنها فرهنگ ايران را به جهانيان معرفي كند، بلكه به عنوان پلي براي تعاملات فرهنگي ميان ملتها عمل كند؛ در بسياري از كشورهاي منطقه، جشنوارههاي تئاتر به عنوان فضايي براي نمايش آثار برجسته و ايجاد گفتوگوهاي فرهنگي ميان هنرمندان و مخاطبان از سراسر جهان شناخته ميشوند. براي مثال جشنواره بينالمللي تئاتر دمشق و جشنواره تئاتر بيروت، با دعوت از گروههاي تئاتري اروپايي، آسيايي و آفريقايي توانستهاند به عنوان مراكزي براي تبادل فرهنگي عمل كنند. در مقابل، جشنواره تئاتر فجر عمدتا در فضاي داخلي باقي مانده و كمتر از ظرفيتهاي بينالمللي بهره برده است. اين جشنواره ميتواند با افزايش تعاملات فرهنگي و دعوت از گروههاي تئاتري معتبر جهاني، نهتنها تئاتر ايران را به جهانيان معرفي كند، بلكه زمينهساز تعاملات گستردهتر فرهنگي و هنري باشد.
جشنوارههايي مانند جشنواره تئاتر كارتاژ در تونس، با بيش از 50 سال سابقه توانستهاند با دعوت از گروههاي تئاتري از اروپا، آفريقا و خاورميانه، به عنوان يك رويداد فرهنگي مهم در سطح جهاني شناخته شوند. اين جشنوارهها با ايجاد فضايي براي نمايش آثار برجسته و تعاملات فرهنگي توانستهاند به عنوان محفلي براي رشد و توسعه تئاتر ملي و بينالمللي عمل كنند. جشنواره تئاتر فجر نيز ميتواند با ارائه فرصتهايي براي هنرمندان جوان و تجربهاندوزي آنها، به عنوان بستري براي كشف استعدادهاي جديد و ارتقاي كيفيت تئاتر ايران عمل كند. با اين حال، براي دستيابي به اين هدف، نيازمند تغييراتي در ساختار مديريتي و نحوه برگزاري جشنواره است.
جشنوارههاي معتبر منطقهاي مانند جشنواره هايفست ارمنستان، با تاكيد بر نمايشهاي تجربي و همكاري با اتحاديههاي تئاتري اروپا توانستهاند بستري براي اجراي آثار بينالمللي فراهم كنند، اين جشنوارهها با ايجاد تعاملات گسترده با جشنوارههاي اروپايي و دعوت از هنرمندان شناخته شده جهاني توانستهاند به عنوان رويدادهايي تاثيرگذار در عرصه تئاتر جهاني شناخته شوند. جشنواره تئاتر فجر نيز ميتواند با انعقاد تفاهمنامههاي همكاري با جشنوارههاي معتبر اروپايي و دعوت از گروههاي تئاتري بينالمللي، به جايگاهي مشابه دست يابد.
يكي از اهداف اصلي جشنوارههاي معتبر جهاني، جذب گردشگران فرهنگي و ايجاد رونق اقتصادي در شهرهاي ميزبان است، جشنوارههايي مانند جشنواره تئاتر شرمالشيخ در مصر و جشنواره تئاتر كارتاژ در تونس، با ارائه تسهيلات ويژه براي گردشگران، از جمله بستههاي ويژه سفر، تخفيفهاي هتل و برنامههاي جانبي فرهنگي توانستهاند اقتصاد محلي را تقويت كنند. براي مثال در جشنواره تئاتر شرمالشيخ، گردشگران از تخفيفهاي ويژه در هتلها و رستورانها بهرهمند ميشوند و برنامههاي جانبي مانند تورهاي فرهنگي و نمايشگاههاي هنري نيز براي آنها تدارك ديده ميشود. در مقابل، جشنواره تئاتر فجر هنوز برنامهاي مشخص براي جذب گردشگران فرهنگي ندارد. اضافه كردن تسهيلاتي مانند حملونقل ويژه دانشجويان، بليتهاي تركيبي براي چندين اجرا و همكاري با هتلها ميتواند تاثير مثبتي بر جذب مخاطبان داخلي و خارجي داشته باشد.
در كشورهايي مانند تركيه و امارات، در حين برگزاري جشنوارههاي فرهنگي، تسهيلات ويژهاي براي حملونقل دانشجويان و گردشگران در نظر گرفته ميشود كه اين امر به افزايش مشاركت و استقبال از جشنواره كمك ميكند. ايران نيز ميتواند با الگوبرداري از اين تجربيات، به جذب گردشگران فرهنگي و تقويت اقتصاد محلي كمك كند. تعامل با صنايع مرتبط مانند هتلها و حملونقل ميتواند به موفقيت جشنواره تئاتر فجر كمك كند. براي مثال، همكاري با هتلها براي ارائه تخفيفهاي ويژه به شركتكنندگان جشنواره و هماهنگي با شركتهاي حملونقل براي ارائه خدمات ويژه به گردشگران، ميتواند تجربه بهتري براي مخاطبان ايجاد كند. اين امر نهتنها به افزايش مشاركت مخاطبان كمك ميكند، بلكه به تقويت اقتصاد محلي نيز منجر ميشود.
توسعه و تقويت حضور جشنواره تئاتر فجر در بستر بينالمللي ميتواند نقش موثري در گسترش صنعت گردشگري ايران ايفا كند. با توجه به پتانسيلهاي بالاي ايران به عنوان يك كشور چهار فصل با مناظر طبيعي و تاريخي متنوع، جذب گردشگران فرهنگي ميتواند به رونق اقتصادي و توسعه صنعت گردشگري كمك كند. اين جشنواره، با ارائه تجربهاي منحصربهفرد به بازديدكنندگان داخلي و خارجي، ميتواند ايران را به عنوان مقصدي جذاب براي گردشگران هنر و فرهنگ معرفي كند. ارتباط موثر با بخشهاي دولتي و خصوصي در حوزه گردشگري و ميراث فرهنگي ميتواند راهحلي موثر براي جذب سرمايهگذاريها و تسهيل برنامههاي ويژه گردشگري باشد. همكاري با سازمانهاي گردشگري و استفاده از ظرفيتهاي موجود براي فراهم كردن تسهيلات ويژه به گردشگران همچون تورهاي فرهنگي و بازديد از جاذبههاي تاريخي ميتواند تاثير چشمگيري در تقويت صنعت گردشگري ايران داشته باشد.
يكي از نقاط ضعف جشنواره تئاتر فجر، كمبود پوشش رسانهاي بينالمللي است؛ جشنوارههايي مانند جشنواره بينالمللي تئاتر بيروت و جشنواره تئاتر بغداد، از شبكههاي خبري جهاني براي پوشش اجراهاي خود استفاده ميكنند و حتي برخي اجراها را به صورت زنده در پلتفرمهاي ديجيتال پخش ميكنند. در دنياي امروز، حضور در رسانههاي ديجيتال و شبكههاي اجتماعي عاملي تعيينكننده در موفقيت رويدادهاي فرهنگي است. جشنواره تئاتر فجر ميتواند با ايجاد پخش آنلاين، همكاري با رسانههاي بينالمللي و تقويت استراتژيهاي ديجيتال، بازتاب گستردهتري پيدا كند.
استفاده از شبكههاي اجتماعي و پخش آنلاين اجراها ميتواند به افزايش مخاطبان جشنواره تئاتر فجر كمك كند. براي مثال جشنوارههايي مانند جشنواره تئاتر شرمالشيخ و جشنواره تئاتر كارتاژ، از پلتفرمهاي ديجيتال براي پخش زنده اجراها و جذب مخاطبان جهاني استفاده ميكنند. اين امر نهتنها به افزايش مشاركت مخاطبان كمك ميكند، بلكه به معرفي تئاتر ايران به جهانيان نيز منجر ميشود.
بيشك طي سالهايي كه جشنواره تئاتر فجر برگزار شده، نتواستهايم از هنرمندان بينالمللي كه به ايران آمدهاند، نهايت استفاده را ببريم. بسياري از اين هنرمندان ميتوانستند به عنوان مبلغان خوبي براي ايران و جشنواره تئاتر فجر در خارج از مرزها عمل كنند، اما متاسفانه اين فرصتها به شكل بهينه بهرهبرداري نشده است. براي تبليغ و معرفي بهتر اين جشنواره، يكي از راهحلهاي بازاريابي ميتواند طراحي كمپينهاي تبليغاتي گسترده باشد كه شامل همكاري با اين هنرمندان در شبكههاي اجتماعي، مصاحبهها و گزارشهاي رسانهاي باشد. ايجاد محتواهايي از تجربيات اين هنرمندان در ايران و جشنواره تئاتر فجر ميتواند تصوير مثبت و جذابي از جشنواره در سطح بينالمللي بسازد. همچنين ميتوان از اين هنرمندان براي برگزاري كارگاهها، مستندها يا پخش زنده اجراها در پلتفرمهاي ديجيتال استفاده كرد تا از ظرفيت حضور آنها در ايران بهرهبرداري بهتري داشته باشيم و جشنواره تئاتر فجر را در ميان مخاطبان جهاني معرفي كنيم.
با حذف بازار تئاتر از دل جشنواره تئاتر فجر، يك فرصت مهم را از دست دادهايم كه ميتوانست به توسعه و معرفي گروههاي تئاتري ايران و كمپانيهاي تئاتري كمك كند. بازار تئاتر كه سالها قبل به عنوان يك بخش جداييناپذير از جشنواره برگزار ميشد، فضايي براي معرفي فعاليتهاي گذشته و پيشروي گروهها و كمپانيهاي تئاتري بود. اين بازار ميتوانست بستري براي جذب سرمايهگذاران داخلي و خارجي ايجاد كند، به شرطي كه بخش دولتي و دبيرخانه جشنواره همكاريهاي لازم را انجام بدهند و ارگانها و شركتهاي دولتي و خصوصي را براي مشاركت در اين بخش دعوت كنند. علاوه بر اين، در چنين بازاري ميتوانست بخشهاي ديگري مانند نمايشنامهنويسي، مجلات فرهنگي با تمركز بر تئاتر و همكاري با بازار نشر و كتاب نيز معرفي شوند كه ميتواند به ارتقاي كيفيت و تنوع توليدات فرهنگي و تئاتري كمك كند. اين فرصت ميتواند زمينهساز همكاريهاي بينالمللي و جذب توجه به تئاتر ايران در سطح جهاني شود.
حذف بخش تبليغات و اقلام تبليغاتي و ماركتينگ از جشنواره تئاتر فجر آسيب جدي به گسترش و فراگيري اين رويداد وارد كرده است. اين بخش ميتوانست مشاركت بيشتر اهالي فرهنگ و هنر در عرصه تئاتر را جذب و به توليد و خلق ايدههاي نوين در زمينه تبليغات تئاتر كمك كند. با توجه به ظهور هوش مصنوعي و دنياي ديجيتال، كيفيت آثار تبليغاتي اعم از اقلام تبليغاتي و تيزرها بهطور چشمگيري افزايش يافته است. حذف اين بخش به معناي از دست دادن فرصتي براي نوآوري در تبليغات جشنواره و ديده شدن بهتر آن در سطح بينالمللي است. هرقدر كه بخش ماركتينگ و تبليغات تئاتر طي سال به واسطه رقابت در جشنواره جديتر گرفته شود، ميتواند منجر به ديده شدن بهتر و كارآمدتر جشنواره تئاتر فجر در سطح جهاني شود، همانطور كه در جشنوارههاي سينمايي در ايران و ديگر كشورها به درستي انجام ميشود.
بايد پاسخ اين سوالات را پيدا كرد؛ آيا جشنواره بينالمللي تئاتر فجر از رسانههاي خارجي براي پوشش رسانهاي دعوت ميكند؟ آيا عكاسان بينالمللي براي عكاسي از پروژههاي تئاتر حاضر در جشنواره اقدام ميكنند و تمايل نشان ميدهند؟ تا چه اندازه دبيرخانه جشنواره در بخش رسانهاي با روزنامهها و خبرگزاريهاي خارجي براي پوشش رسانهاي جشنواره ارتباط برقرار ميكند تا اين رويداد را در سطح بينالمللي معرفي كند؟ اين پرسشها نشاندهنده اهميت توجه به استراتژيهاي رسانهاي در جشنواره تئاتر فجر هستند. اگر دبيرخانه جشنواره در اين زمينه فعالتر عمل كرده و ارتباطات گستردهتري با رسانهها و عكاسان بينالمللي برقرار كند، ميتواند بازتاب گستردهتري در سطح جهاني داشته باشد و موجب شناخته شدن بيشتر تئاتر ايران در عرصه بينالمللي شود.
اين موضوع همچنين ميتواند به گسترش تبليغات در عرصه دولتي بسط يابد. تئاترها و اجراهاي تئاتر در ايران از بسترهاي تبليغاتي متنوعي در طول سال استفاده ميكنند، از جمله تبليغات محيطي، بيلبوردها، اينستاليشن آرت مرتبط با تئاتر و مبلمان شهري. سوال اينجاست كه چرا اين موضوع با اين اهميت در بازه زماني جشنواره توسط بانيان آن فراموش ميشود و از ظرفيتهاي تبليغاتي موجود به درستي بهرهبرداري نميشود؟ توجه به اين بخش ميتواند به تقويت حضور و اعتبار جشنواره تئاتر فجر كمك كند و فضايي براي رقابتهاي خلاقانه در عرصه تبليغات فراهم آورد.
جشنواره تئاتر فجر، با توجه به تنوع و غناي آثار ايراني ميتواند به تئاتر ملي، تئاتر روحوضي و تئاتر ايراني توجه ويژهاي داشته باشد، اين بخش ميتواند فرصتي بينظير براي معرفي و معرفي آثار شاخص ايراني به كشورهاي مختلف باشد. با تاكيد بر تئاتر ملي، ايراني و روحوضي، جشنواره تئاتر فجر قادر خواهد بود كه درك عميقتري از فرهنگ و تاريخ ايران را به جهانيان ارائه بدهد. معرفي آثار اين بخش به جشنوارههاي معتبر اروپايي، نهتنها ميتواند موجب معرفي سبكهاي خاص تئاتر ايراني به جهانيان شود، بلكه بستري براي تبادل فرهنگي و گسترش تعاملات هنري فراهم خواهد كرد. همچنين جشنواره تئاتر فجر ميتواند اهداف و رويكردهاي خود را با تمركز بر تئاتر تجربي، كلاسيك، معاصر يا خياباني تنظيم كرده و از گروههاي تئاتري مستقل حمايت كند. اين جشنواره ميتواند علاوه بر جذب گروههاي دولتي، به همكاري و همافزايي با گروههاي مستقل توجه كند تا در جهت ارتقاي كيفي آثار و تنوع آنها گام بردارد. به اين ترتيب، جشنواره تئاتر فجر ميتواند به محلي براي شكوفايي و معرفي استعدادهاي نوظهور در عرصه تئاتر تبديل شود.
جشنواره تئاتر فجر با وجود پتانسيل بالايي كه دارد، براي تبديل شدن به يك رويداد معتبر جهاني نيازمند تغييرات اساسي در ساختار مديريتي، نحوه تبليغات و تعاملات بينالمللي است. ايجاد يك نهاد مستقل براي مديريت جشنواره، انعقاد تفاهمنامههاي همكاري با جشنوارههاي معتبر اروپايي، جذب سرمايهگذاري خصوصي و بهرهگيري از تكنولوژيهاي نوين ميتواند به رشد اين رويداد كمك كند. همچنين مشورت با جوانان، افزايش تعاملات بينالمللي و ايجاد برنامههايي براي جذب مخاطبان خارجي ميتواند جشنواره تئاتر فجر را به يك رويداد معتبر جهاني تبديل كند. با توجه به تاثيرات فرهنگي، هنري و اقتصادي كه جشنوارههاي تئاتر ميتوانند داشته باشند، ارتقاي جشنواره تئاتر فجر نهتنها به نفع تئاتر ايران، بلكه به نفع فرهنگ و اقتصاد كشور خواهد بود.
در نهايت، سوال اين است كه آيا مديران، مسوولان و قانونگذاران تمايل دارند جشنواره بينالمللي تئاتر فجر گسترش يابد يا تنها با يدك كشيدن نام «بينالملل» ميخواهند آن را در حد يك رويداد ملي نگه دارند؟ گروههاي شركتكننده در بخش خارجي اين جشنواره سال به سال ضعيفتر ميشوند و درجه كيفي كارگردانان به وضوح كاهش مييابد، گويي مسوولان به دعوت از گروههاي تئاتري درجه چندم از كشورهاي عربي و چند كشور اروپايي ضعيف بسنده كردهاند. در حالي كه كشورهايي نظير لهستان، آلمان، فرانسه، روسيه، مكزيك، انگلستان و ديگر كشورهاي برجسته در عرصه تئاتر جهاني ميتوانند به عنوان شريكهاي اصلي جشنواره تئاتر فجر معرفي شوند. اگر مسوولان به دنبال ارتقاي كيفيت و تاثيرگذاري جهاني جشنواره هستند، بايد تلاشهاي بيشتري براي جذب گروههاي معتبر از كشورهاي مختلف و تقويت جنبههاي بينالمللي اين رويداد انجام بدهند. در غير اين صورت، جشنواره تئاتر فجر ممكن است در دام يك رويداد محلي گرفتار شود و از رسيدن به جايگاه معتبر جهاني باز بماند.