كمربند خود را محكم ببنديد
محسن آزموده
هميشه ميكوشم نسبت به همه چيز خوشبين باشم و از آيه يأس خواندن و به قول معروف «سياهنمايي» بپرهيزم. فكر ميكنم منفينگري و اگر نه سياه ديدن، دستكم خاكستري ديدن دنيا نتيجه بالا رفتن سن و سال و ميانسالي است. بنابراين سعي ميكنم با آدمهاي كم سن و سالتر صحبت كنم و از منظر آنها عالم و آدم را نگاه كنم. با خودم ميگويم دنيا هميشه همين بوده، اينقدر هم كه من فكر ميكنم يا اطرافيان ميانسالم ميگويند، تاريك و نااميدكننده نيست. اما با عرض شرمندگي بايد بنويسم كه فقط من نيستم كه اين طورم. شاهدم كتاب ابرتهديد، نوشته نوريل روبيني ترجمه وحيد موسوي داور است كه انتشارات دكسا آن را منتشر كرده و فرهاد نيلي هم مقدمهاي كوتاه بر آن نوشته.
نويسنده اين كتاب، يك روزنامهنگار خاورميانهاي ميانسال يا يك چپ راديكال منتقد سرمايهداري نيست. نوريل روبيني ، يك اقتصاددان امريكايي-ايراني زاده تركيه است كه همين حالا 66 سال سن دارد و در مدرسه كسب و كار استرن در دانشگاه نيويورك استاد است و مديرعامل شركت مشاوره مديريت روبيني مكر و آسوشييتس. او در اين كتاب تصويري ترسناك از وضعيت كنوني و آينده جهان ترسيم ميكند و آن را در معرض 10 روند خطرناك ميداند كه آنها را ابرتهديد (Megathreat) خوانده. اين ابرتهديد عبارتند از: 1- بحران بدهيها، 2- ناكارآمدي دولتها و بخش خصوصي، 3- مشكلات جمعيت شناختي مانند پيري جمعيت و مهاجرتهاي گسترده، 4- وسوسه كسب پول آسان و سرمايهگذاريهاي پرخطر، 5- ركودهاي تورمي، 6- بيثباتي مالي در سطح ملي و بينالمللي، 7- كاهش سرعت جهانيسازي و تقويت نيروهايي كه جهانيزدايي را ترويج ميكنند، 8- خطرات هوش مصنوعي، 9- احتمال تشديد جنگ سرد به خصوص بين امريكا و چين، 10- نابودي محيطزيست كه زندگي در كرهزمين را غيرممكن خواهد كرد.
تازه روبيني اين كتاب را سه سال پيش (2022) نوشته، يعني دوران اوج كوويد 19 و شروع جنگ اوكراين. در همين سه سال جهان شاهد دهها اتفاق مهم و بعضا وحشتناك بوده، از جمله جنگ غزه و كشت و كشتارهاي وسيع آن و سقوط دولت بشار اسد در سوريه و تحولات بزرگ در خاورميانه و همچنين به قدرت رسيدن ترامپ در امريكا. همين حالا كه اين سطرها را مينويسم، خطر بحراني شدن جنگ سرد بين امريكا و چين تشديد شده و خروج امريكا از پيمانها و توافقنامههاي زيست محيطي، نگرانيها درباره آينده زمين را افزايش داده. با آمدن ترامپ نه فقط اختلافها بين امريكا و چين كه بين ايالاتمتحده و متحدين سنتياش يعني اروپاييها و كانادا هم پررنگ شده و وضعيت عجيب و غربي پديد آمده.
البته ميدانم به عنوان يك ساكن معمولي در خاورميانه ممكن است در برابر اين اظهارات پوزخندي بزنيد و بگوييد، اين چيزها براي ما خاطره است! اما موضوع جديتر از اين است كه بخواهيم قضيه را به شوخي برگزار كنيم. بسياري از ما ممكن است بگوييم، بيخيال، اينها همه اغراق ميكنند، دنيا هميشه همين بوده و همين هم خواهد بود. در خود غرب هم آنطور كه دكتر نيلي در مقدمه كوتاه و جذابش نوشته، تا پيش از بروز بحران مالي جهاني در سال 2008، روبيني را اقتصاددان نحس و بدبين خطاب ميكردند، اما بعد ديدند كه اين تو بميري از آن تو بميريها نيست. خصوصا كه روبيني معتقد است آنچه در 75 سال گذشته رخ داده، اصلا يك قاعده نيست، بلكه استثناست.
حالا با فرض همه اين حرفها باز ممكن است بگوييد، قبول، همه حرفها قبول. اما من و ما چه كار ميتوانيم بكنيم؟ كاري از دست ما بر نميآيد. تصميمات كلان را كه ما نميگيريم. اينكه مرزهاي كشورها را ببنديم يا باز كنيم، اينكه به پيمانهاي زيست محيطي وفادار باشيم يا نباشيم، اينكه چطور از هوش مصنوعي هر روز پيش رونده استفاده كنيم، اينكه جمعيت جهان پير ميشود، اينكه... اينها كه دست من و ما نيست! تصميمگيرندگان ديگران هستند، سياستمداران بزرگ و رهبران اقتصادي هستند كه ميتوانند كاري كنند. تازه اگر دقيق شويم، آنها هم نميتوانند. مساله يك كلاف پيچ در پيچ است و آنها هم مثل ما -شايد بيشتر- ناگزيرند و نميتوانند كاري از پيش ببرند.
در برابر اين برهان به ظاهر قاطع چند نكته ميتوان گفت؛ اول اينكه بشر چارهساز است و بايد كاري بكند. اگر قرار بود از اول دست روي دست بگذاريم، الان بايد همچنان در غار زندگي ميكرديم و براي ارتباط با يكديگر از حنجره و دود بهره ميگرفتيم. بايد با هرگونه فكر جبرگرا و قضا و قدري مقابله كرد. ثانيا اينكه همهچيز را به «آنها» محول كنيم، نوعي خود كمبيني و شانه از زير بار مسووليت خالي كردن است و درنهايت اينكه فرض كنيد از هر يك از ما در مقياسهاي جهاني كاري بر نيايد. براي شخص خودمان چه؟ آيا نبايد آنچه در اطرافمان ميگذرد را به دقت رصد كرد و براي تهديد آماده بود؟ روبيني هم در انتهاي كتاب همين را ميگويد: «ما ديگر هيچ بهانهاي نداريم. تاخير يعني تسليم. دكمه چرت ممكن است به فاجعه ختم شود. ابرتهديدها به سوي ما ميآيند. پيامدهاي آنها زندگي ما را به لرزه درخواهد آورد و نظم جهاني را طوري دگرگون خواهد كرد كه هيچ كس تاكنون تجربه نكرده. كمربند خود را محكم ببنديد. اين سفري پر دستانداز در شبي بسيار تاريك خواهد بود.»