آقاماشاءالله قناتي به لفظ محمد چرمشير
اسدالله امرايي
همين موقع آقاماشاءالله قناتي نشسته بود لب حوض خونه داشته ماهيهاي حوض رو نگاه ميكرده. يه ماهي مرده بود و يكيشون هم داشته، يهوريهور، پيليپيلي ميخورده تو آب حوض. آقاماشاءالله قناتي رفته بود تو كار پشك انداختن كه ماهيه رو ولش كنه تا خودش بميره يا درش بياره بندازه بيرون كه نگاهش افتاده به سر چينه ديوار و ديده گربه سياهسفيده نشسته و داره بروبر نگاهش ميكنه...
«اول خيابون قنات» اولين نوولايي است كه به قلم محمد چرمشير در نشر چشمه منتشر شده. اين داستان كه به ظاهر تكگويي بيپايانيك راوي است، از زبان چند ده شخصيت متفاوت و به شيوهاي غريب بازگفته ميشود. داستان هر لحظه در خاطر كسي و از منظر شخصيتي طرح ميشود. انگار ارواحي بالاي سر شهري در حال پچپچ زير گوش همديگر هستند و قصه زندگي آدمهاي روي زمين را به اطلاع هم ميرسانند و در اين بين گاه واقعهاي را تغيير ميدهند يا رخدادي را كم و زياد ميكنند يا حتي اصل حادثهاي را زير سوال ميبرند. «اول خيابون قنات» داستاني است كه كسي براي ديگري تعريف كرده و او هم براي بعدي و همينطور گشته و گشته تا حالا كه تمام شهر از آن خبر دارند. اما اگر از يكيشان بپرسي قضيه چيست يا نميداند يا خودش را به ندانستن ميزند. «اول خيابون قنات» جهاني آبستن خبر و كلمه و رخداد و اطلاعات است كه سالها از موعد وضع حملش گذشته است. انگار كه جنين در شكم داستان پيري كهنسال شده و آگاه از همه چيز، اما چون هنوز به دنيا نيامده سخن گفتن نميداند. تنها ميتواند شنيدههايش را پشت سر هم قطار كند و اميدوار باشد تا خوانندهاي بينا، در قامت قابلهاي كاردان يا خوابگزاري قابل، رويايش را كه «حادث شدن» است، تعبير كند و او را به دنيا بياورد. ... همين كه در رو باز كرده بوده، به خودش لفظ اومده، اين يارو هر كي هست زندهست، خواسته به لفظ خودش بخنده، افتاده به مكافات كه اصلا چرا اين لفظ رو اومده. يهو يادش افتاده مردهها هر كاري بكنن ديگه در خونه رو نميزنن. اين بوده كه يه دل سير خنديده بوده.محمد چرمشير، نمايشنامهنويس و استاد نمايشنامهنويسي و روزنامهنگار است و بيش از صد نمايشنامه نوشته. برخي نمايشنامههايش به زبانهاي انگليسي، آلماني و فرانسوي ترجمه و در آلمان، انگلستان، فرانسه، سوئد، ايتاليا، امريكا و ارمنستان اجرا شدهاند. همچنين هنرمندان تئاتري شاخصي در ايران متنهاي او را كارگرداني كرده و به روي صحنه بردهاند. چرمشير سالها در دانشگاه مشغول تدريس بوده و پس از آن هم براي جوانان علاقهمند نمايشنامهنويسي و تئاتر كلاسهاي آموزشي زيادي برپا كرده است و هميشه سعي كرده ارتباط خود را با گروههاي جوان حفظ كند و متنهايي نيز براي تجربههاي جوان در صحنه بنويسد.چرمشير در حال حاضر در موسسههاي مختلف مباني نمايشنامهنويسي را تدريس ميكند. او كه چندان اعتقادي به تدريس نمايشنامهنويسي از روي متد و تكنيكهاي موجود ندارد براي اداره كلاسهاي خود شيوه كارگاهي را برگزيده است.