درباره فيلم «لاكپشت» به كارگرداني بهمن كاميار
سينمايي كه از آن غافليد
مريم بحرالعلومي
لاك پشت، جانوري خزنده كه بدنش در يك پوشش استخواني به نام لاك قرار دارد و فقط سر، دستها، پاها و دمش از آن بيرون است. جانوري كه با وجود كند بودن در حركت و آرامشي كه در ظاهر دارد، به وقت شكار يا دفاع، داراي سرعت عملي شگفتانگيز است. در همين معناي ساده و ابتدايي از عنوان كارآمد فيلم؛ همهچيز مهياست تا شخصيت اصلي فيلم سينمايي «لاكپشت» با نقشآفريني بيبديل فرهاد اصلاني، مخاطب را به خود جذب كند. مخاطب فهيم سينمادوستي كه اين روزها بيش از هميشه به تماشاي آثار متفاوت در ژانرهاي گوناگون، رغبت مناسبي نشان داده است. شخصيت اصلي فيلم؛ پيروز ارجمند، روانپزشك ميانسالي است كه عشق به همسر جوان خود در ازدواج دومش و ترس از دست دادني در پسِ از دست دادنهاي پي در پي، او را به جنوني از جنس بيمارانش و كالبدي شبيه به لاكپشتهايي كه دارد، چنان نزديك كرده تا بتواند در لاك خود فرو رفته و هرجور ميخواهد به خيالپردازي بپردازد.
ديدارهاي خارج از رئاليسم او با فرزندش (نازنين بياتي)، خلوتي متفاوت برايش رقم زده تا كمتر احساس تنهايي داشته باشد؛ تنهايياي كه حتي در كابوسهاي شبانه خود از آن جهاني تاريك و ترسناك را ترسيم كرده است. فيلم به لحاظ ساختاري، منسجم و غافلگيركننده عمل ميكند تا ژانر خود را طي مسير تا پايانبندي پيدا كند. ژانري كه پرده اول نمود كاملي ندارد اما در پرده دوم با آگاهي و هوشمندانه رو به كامل شدن و شكلگيري است. اثر در شخصيتپردازي نيز موفق عمل كرده و براي نقطه عطف خود بهترين سكانس را ارايه ميكند. اجراي دقيق (صابر ابر) در شبهدوئلي با كاراكتر روانپزشك (فرهاد اصلاني) خيرهكننده و بيمارگونه به ثبت رسيده تا فيلم از نظر تكنيك به اوج خود برسد و در ادامه، همچون بيماران كاراكتر، بيمارگونه در ريتم و روايت به سر منزل مقصود برسد. كارگردان (بهمن كاميار) تكنيك را به شكلي در اختيار گرفته تا قدر لازم حسبرانگيز و در عين حال منطقي و مهندسي شده در جزييات عمل كند. فيلمبرداري، صدا و موسيقي كاملا در تجميع افكارند كه همگام و همراه با جنون فروخورده شخصيت اصلي در مسير فيلم پيش روند تا تماشاگران علاقهمند به ژانرهايي از قبيل سايكودرام (روانشناختي)، هرچه بيشتر با «لاك پشت» ارتباط بگيرند. پيچيدگيهاي مورد نظر فيلمساز در فيلمنامه رقم خورده و با بهرهگيري از هنر- فن تدوين، به سادگي و هنرمندانه بر پرده سينما نقش بسته است تا در گونه، سرانجام با فيلمي متفاوت از اكثريت آثار سينماي ايران در چند سال گذشته مواجه باشيم. عناصر سينمايي «لاكپشت» تماما در خدمت جزييات به كار گرفته شدهاند تا جايي كه حتي بازيگران فرعي فيلم همچون آذيتا حاجيان و هومن برقنورد نيز حضوري چشمگير دارند تا مخاطب در رويارويي با سينماي متولد شده از همآغوشي بيادعاي تكنيك، هنر و قصهپردازي، نهايتا با لذت از سالن نمايش خارج شود. سينمايي كه در حيطه ژانرهاي خاص و مهجور هنرهفتم در ايران به شمار ميرود و اما حرفهاي بسياري براي گفتن دارد. همان سينمايي كه بيشك از آن غافليد!