• ۱۴۰۳ شنبه ۲۰ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5977 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۰ بهمن

ويژگي‌هاي «نقد علمي» در حوزه علوم انساني

سيد حسين حسيني

يكي از هدف‌هاي منتخب ما در دوره دوم فعاليت‌هاي شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني (به عنوان يكي از مراكز مرتبط و درگير با مساله تحول علوم انساني)، توليد و گسترش «مقالات پژوهشي نقد» بود تا زمينه تنظيم و تحرير اين نوع مقالات در قلمرو علوم انساني فراهم شود ولي بنا نبود هر آنچه گروه‌هاي اين شورا تحويل مي‌دهند در مجله علمي «پژوهشنامه انتقادي متون» چاپ شود. از اين رو آن دست مقالاتي كه در تراز پژوهشنامه نبود به عنوان «يادداشت انتقادي» در نقدنامه‌هاي گروه‌ها قرار مي‌گرفت. بدين‌ ترتيب فضاي كاري ديگري گشوده شد با عنوان يادداشت‌هاي انتقادي كه در اين باره در نوشته «خصوصيات يك يادداشت انتقادي علمي»، ويژگي‌هاي آن را برشمردم (ر.ك: حسيني، سيد حسين، 1397، يادداشت علمي چيست؟؛ خلق ايده‌هاي جديد، خبرگزاري مهر، كد خبر 4496650).
 يادداشت انتقادي علمي، نه مقاله پژوهشي مرسوم در مجلات علمي است و نه مقاله پژوهشي نقد و نه مقاله علمي ترويجي و نه الزاما يادداشت‌هاي سياسي اجتماعي كه در جرايد و روزنامه‌ها نوشته مي‌شود، بلكه در ساختار يادداشت‌هاي انتقادي علمي، دست نويسنده باز و مبسوط است و مي‌تواند از هر زاويه و بدون هر گونه محدوديت يا الزام به دستورالعمل خاصي (مانند ضوابط سخت و خشك مجلات علمي پژوهشي) و صرفا بر اساس تشخيص خود، نگاه انتقادي‌اش را به مساله‌اي، به تبيين و توصيف و تحليل بگذارد. بدين‌سان در آن سال‌ها سياست شورا بر آن شد كه بخشي از توليدات علمي گروه‌ها را در نقدنامه‌هاي خاص گروه‌ها قرار داده و بدين صورت آنها را چاپ كرديم. بي‌شك اين دست كارها و محصولات علمي، براي هدف فراگيري جريان نقد در جامعه علمي بسيار لازم بود و همچنان ضروري به نظر مي‌رسد.
مناسب است در اينجا اجمالا به اين پرسش مهم اشاره شود كه نقد يك كتاب و اثر علمي در قلمرو علوم انساني به چه معناست؟ نخست آنكه نقد علمي در مقابل كارهاي ژورناليستي و انتقادهاي سياسي-اجتماعي دسته‌بندي مي‌شود و از اين رو نه مرور كتاب است و نه صرفا بيان نقاط ضعف يك اثر و نه از سوي ديگر فقط تمجيد و تعريف و معرفي كتاب (و به همين دليل هم به نظر نگارنده، جلسات عمومي معرفي كتاب با حضور مولف را نمي‌توان جلسه رسمي نقد علمي ناميد). از طرفي كارهاي تبليغي و ذوقي و سليقه‌اي كه بدون الگوي مشخص يا بدون مبناي علمي متعيني صورت مي‌گيرد، نقد علمي قلمداد نمي‌شوند. بنابراين «نقد علمي» شامل دو بخش نقد شكلي و نقد محتوايي است كه هر يك، داراي مولفه‌هاي خاصي است. اين امكان وجود دارد كه بر سر چيستي و چگونگي مولفه‌ها با يكديگر اختلاف‌هايي داشته باشيم (كه چنين تفاوت‌هايي هم وجود دارد)، ولي در هر حال نقد علمي نمي‌تواند فاقد الگو باشد. به عنوان نمونه، «الگوي تركيبي - ساختاري» كه در كتاب «الگوي نقد» گزارش شده است، در نقد شكلي، چهار مولفه و در نقد محتوايي، حدود بيست و سه مولفه را در بر مي‌گيرد مانند: انسجام منطقي، اعتبار منابع، تجزيه و تحليل مسائل، نگاه انتقادي، روزآمدي، نوآوري، عدول از مباني، نسبت‌سنجي با مباني ديني، جامعيت، انطباق، كاربردي بودن و غيره (ر.ك: حسيني، سيد حسين، 1401، الگوي نقد، تهران، انتشارات نقد فرهنگ). طي سال‌هاي گذشته تمامي اين مولفه‌ها را در سلسله «كارگاه‌هاي متد نقد» كه ويژه اعضاي هيات علمي دانشگاه‌هاي كشور برگزار شده است، بارها و بارها به بحث و تبادل علمي گذاشته‌ام و نتيجه آنكه اين الگو توانسته به خوبي كارايي و كارآمدي خود را نشان دهد (ر.ك: همان) .
 اين دست مولفه‌ها، معيارهايي است كه نقد را از حالت ذوقي و سليقه‌اي بودن خارج كرده و آن را در قالب الگوي علمي قابل گفت‌وگو و ديالوگ مي‌سازد. تاكيد بر قيد «علمي» به معناي مقابله نگاه‌هاي فردي و ذوقي و كشش‌هاي نفساني است و از آنجا كه مي‌تواند به الگو، قابليت گفت‌وگوي متقابل ببخشد، لذا بر اساس چنين مولفه‌هايي تا حدودي مطمئن مي‌شويم فعاليتي علمي در امر نقد يك اثر علمي انجام گرفته است نه اينكه (در برابر چنين بينشي)، خام‌انديشانه اعلام كنيم: اين كتاب خوب است چون من مي‌پسندم! يا آن كتاب، كتابي اصيل و معتبر و موسس است چون متعلق به فردي است كه در جناح فكري يا سياسي ما قرار دارد! ترديدي نيست كه اين نحوه برخوردها هر چه هست، اما علمي نيست و ما رااز مسير ارائه الگوي علمي نقد باز مي‌دارد. توضيحات بيشتر را در اين منابع ملاحظه فرماييد: 1.كتاب الگوي نقد، 2.يادداشت چگونه يك مقاله نقد بنويسيم؟ و 3.مقدمه كتاب دوجلدي نقد در تراز جهاني (رك: هم او، 1399، روش-مساله-نقد، تهران، انتشارات نقد فرهنگ) .
به هر روي نبايد كار علمي را با بازي‌هاي سياسي و تنگ‌نظري آلوده كرد يا ملاك‌هاي غيرعلمي را در امور علمي دخالت داد يا تصور كرد با شيوه‌هاي حذفي و گزينشي مي‌توان در عرصه وسيع علوم انساني كاري پيش برد و البته ترديدي نيست كه بدون نقدِ گذشته و حال و بدون نقد پيشينيان و معاصران، طبيعتا نمي‌توان ديدگاه و مكتب جديدي وضع كرد يا از تحول علوم انساني سخن راند؛ رويه فلسفه‌ورزي از كانت و هگل و ويتگنشتاين و هايدگر تا صدرا و سينا و فارابي و خواجه نصير و غيره و غيره همين امر را به ما ديكته مي‌كند.
شواهد و نمونه‌هاي زنده و آشكار دخالت سياسيون و عوارض سياست‌بازي در امور علمي متاسفانه بسيار زياد است، اما به دلايلي چند از طرح و بسط آنها درمي‌گذريم؛ شايد در وقتي ديگر! آنچه باقي مي‌ماند تاكيد بر فلسفه اصلي چنين مراكز و شوراهايي علمي در امر تحول علوم انساني است كه در ادامه از آن سخن خواهيم گفت.
استاديار فلسفه و روش‌شناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون