• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۳ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5979 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۳ بهمن

فراموشي ملي؛ سقوط از قله‌هاي تمدن به دره‌هاي خودويرانگري

سيدمحي‌الدين حسيني‌مقدم

ميلان كوندرا در رمان خنده و فراموشي مي‌نويسد: «نخستين گام براي از ميان برداشتن يك ملت، پاك كردن حافظه آن است.» اين جمله، تلنگري است كه ما را به انديشيدن درباره حال و گذشته‌مان فرامي‌خواند. آيا ما، فرزندان همان تمدن بزرگ ايراني هستيم كه روزگاري مهد فرهنگ، هنر، دانش و اخلاق بود؟ آيا ما وارثان كوروش، فردوسي، خيام و حافظ به‌ درستي مي‌دانيم كه چه بوديم، چه داريم و چه مي‌توانيم باشيم؟ يا در هياهوي روزمرّگي و سقوط ارزش‌ها، حافظه تاريخي‌مان را پاك كرده‌ايم و چشم‌بسته به راهي مي‌رويم كه سرانجامش چيزي جز ويراني نيست؟

از تمدن تا ويراني؛ چرا اين‌طور شديم؟

ما ملتي هستيم كه روزگاري ستون‌هاي فرهنگ و تمدن جهاني را بنا نهاديم. اما امروز در آينه جامعه، تصويري مخدوش از خود مي‌بينيم. اين تصوير،
نه تنها نمايشگر مشكلات اقتصادي، فساد و نابرابري است، بلكه بازتابي از فرسايش فرهنگي و اخلاقي ما نيز هست.

نگاهي به اطراف بيندازيد؛ از توهين‌ها و ناسزا گفتن‌ها در ورزشگاه‌ها گرفته تا رواج كم‌فروشي و تقلب در بازار، از پارتي‌بازي‌ها و ويژه‌خواري‌ها تا بي‌مسووليتي‌هاي اجتماعي. اينها نشانه‌هاي جامعه‌اي است كه گويي بذرهاي بي‌اعتمادي و خودويرانگري را در دل خود كاشته است.

چه شد كه اين‌گونه شديم؟ پاسخ را شايد بتوان در فراموشي ريشه‌هاي خود جست‌وجو كرد. وقتي حافظه ملي يك ملت تضعيف شود، ارزش‌هايش كمرنگ مي‌شود، اخلاقياتش فرو مي‌ريزد و فرهنگش به حاشيه مي‌رود.

نظريه‌ها چه مي‌گويند؟

براساس نظريه‌هاي اجتماعي و تاريخي، فرهنگ يك ملت، همانند يك درخت است؛ اگر ريشه‌هاي آن در خاك مستحكم باشد، در برابر توفان‌ها مقاوم مي‌ماند. اما اگر اين ريشه‌ها ضعيف شوند، هر باد كوچكي مي‌تواند درخت را از جا بكند.

نظريه تخريب حافظه جمعي، كه كوندرا به آن اشاره دارد، به ما گوشزد مي‌كند: زماني كه تاريخ، زبان و ارزش‌هاي يك ملت تحريف يا تضعيف شوند، هويت آن ملت از بين مي‌رود. در چنين وضعيتي، بيگانگان يا حتي خود ما، فرهنگ جعلي ديگري را جايگزين فرهنگ اصيل خود مي‌كنيم. نتيجه؟ فراموشي تدريجي آنچه بوديم و گم شدن در مسيري كه پايانش سقوط است.

از سوي ديگر، نظريه انحطاط اخلاقي در جوامع، بيان مي‌كند كه ضعف در نهادهاي اجتماعي، فساد سيستماتيك و نابرابري، نه تنها اقتصاد و سياست، بلكه اخلاقيات و فرهنگ عمومي را نيز تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. اين همان چيزي است كه امروز در جامعه ما به‌وضوح ديده مي‌شود.

چرا با خودمان چنين مي‌كنيم؟

اما شايد مهم‌ترين پرسش اين باشد: چرا اين‌گونه با خودمان رفتار مي‌كنيم؟ چرا هر كس، به ‌محض رسيدن به قدرت يا منافع شخصي، سهم خود را از اين سرزمين جدا مي‌كند؟ چرا به‌ جاي ساختن، در حال تخريب هستيم؟

پاسخ ساده نيست؛ اما شايد بخشي از آن را بتوان در حس نااميدي و بي‌اعتمادي جمعي يافت. وقتي مردم به اين باور برسند كه تلاش فردي‌شان بي‌فايده است، به‌جاي اصلاح، به تخريب روي مي‌آورند. وقتي عدالت اجتماعي كمرنگ شود، حس تعلق به جامعه از بين مي‌رود و افراد تنها به منافع شخصي خود فكر مي‌كنند.

راه بازگشت چيست؟

با وجود همه اينها، هنوز مي‌توان اميدوار بود. تاريخ نشان داده است كه ملت‌هاي بزرگ، حتي در بدترين شرايط، توانسته‌اند خود را بازسازي كنند و از دل خاكستر برخيزند. اما اين بازگشت، نيازمند يك انقلاب فرهنگي و اخلاقي است.

1- احياي حافظه تاريخي و فرهنگي: بايد دوباره به ريشه‌هاي خود بازگرديم. تاريخ، ادبيات و فرهنگ ما، گنجينه‌اي است كه مي‌تواند هويت ما را تقويت كند.

2- تقويت ارزش‌هاي اخلاقي: جامعه‌اي كه اخلاق را فراموش كند، به سرعت به سوي انحطاط مي‌رود. آموزش اخلاق در خانواده، مدرسه و جامعه، گامي اساسي براي بازسازي فرهنگي است.

3- مبارزه با فساد و نابرابري: بدون عدالت اجتماعي، هيچ جامعه‌اي نمي‌تواند پايدار بماند. مبارزه با رانت‌خواري و پارتي‌بازي، بازگرداندن اعتماد به مردم و تقويت شايسته‌سالاري، از ملزومات اين مسير است.

4- ترويج حس مسووليت اجتماعي: بايد بياموزيم كه هركس سهمي در ساختن يا تخريب اين سرزمين دارد. تغيير از خود ما آغاز مي‌شود؛ از رفتارهاي كوچك روزمره تا تصميمات بزرگ اجتماعي.

ايران مي‌تواند دوباره بدرخشد

ما فرزندان همان تمدني هستيم كه روزگاري، چراغ راه بشريت بود. هنوز هم مي‌توانيم بازگرديم، اگر به ياد آوريم كه چه بوديم و چه مي‌توانيم باشيم. اين سرزمين، با تمام زخم‌هايش، هنوز ظرفيت آن را دارد كه دوباره به قله‌هاي تمدن بازگردد. اما اين بازگشت، تنها زماني ممكن است كه ما، به عنوان يك ملت، تصميم بگيريم دست از فراموشي‌برداريم و به ساختن آينده‌اي بهتر متعهد شويم.

فراموش نكنيم: ايران، خانه ماست و هيچ ‌كس خانه خود را ويران نمي‌كند.

كارشناس‌ارشد مطالعات فرهنگي و رسانه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون