ابتكار كريدور خليجفارس-درياي سياه فرصتي مناسب براي حضور در منطقه قفقاز جنوبي
پوريا انگشتبافت
در سال ۲۰۱۶ ميلادي، ايران ابتكار كريدور خليجفارس- درياي سياه را ارايه كرد كه علاوه بر خود ايران، ارمنستان، جمهوري آذربايجان، گرجستان، بلغارستان و يونان را نيز شامل ميشود. اين كريدور چندوجهي از خليجفارس و جنوب ايران آغاز ميشود، سپس به سمت شمال كشور و منطقه قفقاز رفته و به استان سيونيك ارمنستان يا جنوب آذربايجان ادامه مييابد و از آنجا به بنادر پوتي و باتومي در جمهوري خودمختار آجريا گرجستان در درياي سياه ميرسد. از آنجا كشتيهاي رو-رو از درياي سياه عبور كرده و به بنادر بلغارستان (بورگاس و وارنا) ميروند. در نهايت محمولهها مجددا از طريق جاده به يونان و فراتر از آن به اتحاديه اروپا انتقال مييابند. تقريبا اين كريدور در سالهاي گذشته فعال نبوده است و كمتر از آن خبري در رسانههاي مختلف نشر داده شده. اما روندهاي اخير منطقه به گونهاي رقم خورده كه اهميت اين كريدور براي ايران و حتي ارمنستان داراي اهميتي بيش از گذشته باشد. در دورهاي كه ايران توسط كريدورهاي مختلف دور زده ميشود و در مسيرهاي تجاري و بازرگاني مهم منطقهاي توسط بازيگران رقيب به حاشيه رانده شده است، ميتواند داراي يك نقش محوري در كريدور مهم خليجفارس-درياي سياه شود. ايران كليديترين كشور اين كريدور است و حتي ميتواند اين كريدور را به هند و قاره آفريقا متصل كند و آن را بخشي از كريدور شمال به جنوب به حساب آورد. در شرايط كنوني ژئوپليتيك منطقه كه تركيه در قفقاز جنوبي و سوريه پس از سقوط دولت بشار اسد داراي نفوذ است و سعي دارد فعل و انفعالهاي ايران در معادلات منطقه را تحت تاثير قرار دهد، اين كريدور توانايي پررنگ كردن حضور و نفوذ ايران در منطقه قفقاز را دارد. علاوه بر آن ديگر بازيگر منطقه يعني جمهوري ارمنستان كه زير فشار جمهوري آذربايجان و تركيه براي ايجاد كريدور زنگزور است فضاي تنفس و موازنهسازي را ميدهد. در اين يادداشت كوتاه سعي داريم تا فرصتهايي كه اين كريدور براي ايران در شرايط و فضاي كنوني منطقه را ميدهد، مورد ارزيابي قرار دهيم.
تقريبا بر كسي پوشيده نيست كه يكي از مهمترين مسيرهاي حمل و نقل بين ايران و كشورهاي اروپايي تركيه است و ايران طي ساليان گذشته وابستگي نسبتا زيادي به تركيه در اين خصوص داشته است. به دليل موقعيت جغرافيايي، محوري و ژئوپليتيكي تركيه در حاشيه اتحاديه اروپا، اين كشور براي مدت طولاني به عنوان يك گزينه مناسب براي شركتهاي حمل و نقل ايراني كه با اتحاديه اروپا تجارت ميكنند، بوده است. بايد اين نكته را در نظر داشت كه كشور تركيه از مهمترين رقباي منطقهاي ماست كه داراي رقابتهاي ژئوپليتيكي با كشورمان در مناطق مختلف ازجمله: آسياي مركزي، قفقاز و جنوب غرب آسياست. اين وابستگي ترانزيتي علاوه بر سود بسيار براي تركيه ميتواند تبديل به يك اهرم فشار سياسي شود. از اينرو ايران نياز دارد كه كريدورهاي مختلفي براي ارتباط خود با ساير مناطق داشته باشد. يكي از اهداف تركيه در سرمايهگذاري در كريدور مياني اتصال خود به كشورهاي قفقاز و آسياي مركزي و سپس چين است كه عملا ايران در اين كريدور جايي ندارد. ايران ميتواند با عملياتي كردن كريدور خليجفارس-درياي سياه دست به موازنه كريدوري و سپس خروج از به حاشيه رفتن خود از مسيرهاي تجاري بزند و وابستگي خود را به مسيرهاي تركيه كمتر كند. همچنين در صورت تحقق راهاندازي اين كريدور هزينههاي حمل ونقل و زمان تجارت بين ايران، كشورهاي پيرامون آن و اتحاديه اروپا به ميزان قابل توجهي كاهش پيدا ميكند. از ديگر نكات داراي اهميت براي ايران در عملياتي كردن اين كريدور، تقويت حضور ايران در منطقه قفقاز جنوبي است. ايران ميتواند با ارايه نقش محوري خود در اين كريدور به تثبيت جايگاه خود در منطقه دست بزند. همچنين اين كريدور توانايي آن را دارد در شرايطي كه جنگ روسيه و اوكراين در ساليان گذشته منجر به مسدود شدن بعضي از كريدورها در شرق اروپا كه كانون اتصال به حوزه قفقاز و آسياي مياني شده است را براي اتصال هند به اروپا از طريق ايران جايگزين كند. كارشناسان معتقدند بعد از وقوع جنگ روسيه و اوكراين و محدود شدن مقصد انتهايي كريدور شمال-جنوب به روسيه و مناطق شرقي قاره اروپا براي هنديها، آنها تمايل خود را به استفاده از كريدور خليجفارس-درياي سياه و اتصال به اروپا از طريق ايران و ارمنستان نشان دادند كه نشستهاي سهجانبه ايران، هند و ارمنستان حاكي از همين مساله است. با عملياتي كردن اين كريدور ايران به عنوان نقطه كانوني اتصال چهار حوضه دريايي كليدي شامل خليجفارس، درياي عمان، درياي خزر و درياي سياه مطرح ميشود كه ميتواند منافع اقتصادي و سياسي خود را با ذينفعان اين چهار حوضه دريايي گره بزند. از ديگر نكات مهم اين كريدور ميتوان به تقويت زيرساختهاي كشور و اتصال شبكه زيرساختي ايران با كشورهاي ارمنستان و گرجستان اشاره كرد كه فرصت بسيار مناسبي براي شركتهاي ايراني در بازار اين كشورها را ارايه ميدهد. در نگاه كلانتر و بلندمدتتر اين ابتكار ميتواند متصلكننده كشورهاي حاشيه جنوب خليجفارس به اروپا باشد و با امتداد اين كريدور و اضافه كردن كريدور دريايي خليجفارس به اقيانوس هند و سپس قاره آفريقا، ايران متصلكننده منطقه شرق آفريقا به شرق اروپا نيز شود. در پايان ميتوان گفت كه ابتكار كريدور خليجفارس- درياي سياه باعث افزايش وزن ژئوپليتيكي ايران در منطقه خواهد شد و همچنين بستر و فرصتهاي تجاري و اقتصادي فراواني را نصيب كشور خواهد كرد.
دانشآموخته ايرانشناسي معاصر
از دانشگاه تهران