برملا شدن راز ناپديد شدن يك پدر و پسر
راز ناپديد شدن يك پدر و پسر با دستگيري دوست قديمي آنها و اعتراف عجيبش به جنايتي خونين فاش شد. بهمن ماه امسال، ناپديد شدن جواني به همراه پسر 16سالهاش به پليس گزارش شد، به دنبال اعلام اين خبر، تحقيقات به دستور بازپرس جنايي آغاز شد و كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي پايتخت در تحقيقات خود دريافتند كه بهروز آخرينبار با يكي از دوستانش به نام ياسر در تماس بوده است، همچنين مشخص شد آنها با هم اختلاف مالي داشتهاند. با به دست آمدن اين سرنخ، كارآگاهان سراغ ياسر رفتند، اما مرد جوان مدعي شد از سرنوشت پدر و پسر بياطلاع است، با اين حال تحقيقات نشان داد بهروز و پسرش آخرينبار به خانه ياسر رفتهاند. در ادامه كارآگاهان با دريافت مجوز قضايي به بررسي خانه و خودروي ياسر پرداختند و با مشاهده لكههاي خون داخل خودرو و انجام آزمايشهاي دياناي دريافتند خون متعلق به پدر و پسر گمشده است؛ همچنين با يافتن ساعت و گوشي تلفن همراه بهروز در خانه ياسر، مرد جوان بازداشت و اينبار مجبور به اعتراف شد. متهم در تحقيقات گفت: «از 13 سال قبل بهروز را ميشناختم، مدتي بود او ادعا ميكرد با هيپنوتيزم ميتواند به اسرار عالم غيب پي ببرد، ابتدا تصور ميكردم قصد شوخي و سرگرمي دارد تا اينكه روز حادثه وقتي به همراه پسرش به خانهام آمدند، اصرار كرد به پشتبام برويم، پسرش داخل خانه خواب بود، بعد بهروز از من خواست دست و پاهايش را ببندم، ميگفت ميخواهد با هيپنوتيزم با عالم غيب ارتباط بگيرد، وقتي دست و پايش را بستم، از من خواست سرنگي را كه داخلش جوهرنمك بود به گردنش تزريق كنم، كارهايي را كه بهروز خواسته بود انجام دادم اما بعد از مدتي متوجه شدم نفس نميكشد، خيلي ترسيده بودم به داخل خانه برگشتم و ديدم پسرش بيدار شده است و سراغ پدرش را ميگيرد، او را به پشتبام بردم، اما با ديدن جسد پدرش شوكه شد، خواستم برايش توضيح دهم اما شروع به سروصدا كرد و من هم با كاتر او را به قتل رساندم، بعد از آن اجساد را تكهتكه كردم و داخل صندوق عقب خودرويم قرار دادم و در حوالي جاجرود رها كردم و به خانه برگشتم.» با اعتراف متهم، كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي پايتخت موفق به كشف اجساد پدر و پسر شدند و به دستور بازپرس جنايي به پزشكي قانوني منتقل شدند، همچنين بازپرس جنايي، متهم را دراختيار كارآگاهان اداره دهم آگاهي قرار داد تا انگيزه اصلي وي از اين جنايتها مشخص شود.