• ۱۴۰۳ شنبه ۴ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5985 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۳۰ بهمن

گزارش «اعتماد» از سرنوشت دختر ۹ ساله‌اي كه از شكنجه‌هاي نامادري جان سالم به در برد

تراژدي غم‌انگيز يك كودك‌آزاري

عمه آنيلا: اين خانم اولين‌بار نبود كه آنيلا را شكنجه مي‌كرد حتي يك بار به سر او ضربه زده و گفته بايد نان و رب بخوري

گروه حوادث| طي هفته گذشته تصوير وحشتناك و دلخراشي از يك كودك در فضاي مجازي منتشر شد؛ دختربچه‌اي با چشماني كبود و قرمز رنگ حين باز كردن اينستاگرام نمايان مي‌شد. دختري كه او را «آنيلا ساعدي» ۹ ساله ساكن سنندج معرفي مي‌كردند. انتشار تصوير به فشار و اصرار همسايه‌ها گرفته شده بود. پيگيري‌هاي «اعتماد» حاكي از آن است كه خانواده اين كودك كه در محله فقيرنشين عباس‌آباد سنندج زندگي مي‌كنند و آنيلا نه تنها اين‌بار بلكه اين چندمين بار بوده كه توسط مادر خوانده‌اش مورد ضرب و شتم و آزار قرار مي‌گيرد. كودكي كه بارها با كبودي در بدن و سر و صورت به مدرسه رفته و پرسنل مدرسه هم متوجه و پيگير موضوع شده بودند. ۲۳ بهمن ماه جاري، «حسين رسولي» مديركل بهزيستي استان كردستان در مورد اين خبر گفته است: «در حال حاضر شرايط كودك و خانه مساعد است. اقدامات بعدي بهزيستي استان پيگيري وضعيت كودك است و شرايط را رصد خواهيم كرد. اگر شرايط خانه، مساعد باشد، خانه پدر بهترين مكان براي كودك است و اگر شرايط خانه براي كودك نامساعد بود، بهزيستي مداخله مي‌كند و كودك را تحويل مي‌گيرد. در حال حاضر نامادري آنيلا در خانه حضور ندارد و براي زايمان در بيمارستان به‌سر مي‌برد و پدر او اعلام كرده است كه نامادري را از خانه اخراج كرده است و ديگر اجازه بازگشت او را به خانه نمي‌دهد. پدر آنيلا در كنارش است و سازمان بهزيستي در ادامه، پرونده كودك را پيگيري و شرايط را بررسي مي‌كند و اگر شرايط خانه دوباره نامساعد بود، كودك به بهزيستي ارجاع داده مي‌شود. پدر از اين شرايط بسيار ناراحت است و اعلام كرده اجازه بازگشت نامادري را پس از ترخيص از بيمارستان نمي‌دهد.» او در ادامه عنوان كرده است: «براساس شرايط فعلي پدر كاملا از كودك حمايت مي‌كند و شرايط مساعد است و حال كودك هم خوب است. به گفته پدر كودك، نامادري به گونه‌اي كودك را مورد ضرب و شتم قرار داده و تهديد كرده كه حق ندارد به پدرش چيزي بگويد و بسيار بيشتر بچه را به خودش وابسته كرده تا پدر متوجه نشود. در پي تماس بيمارستان بعثت سنندج با اورژانس اجتماعي بهزيستي مبني بر مشاهده مورد مشكوك به كودك آزاري، همكاران اورژانس اجتماعي وارد عمل شدند و بررسي‌هاي لازم انجام گرفت. در ابتدا پدر اين كودك منكر هرگونه آزار و اذيت كودك مي‌شد و نامادري او عنوان مي‌كرد اين دختربچه در مدرسه دچار حادثه شده است. چند روز بعد از ترخيص كودك از بيمارستان، اين كودك به خاطر كتك‌كاري و آزار و اذيت نامادري‌اش جاي كبودي روي گردن او كاملا مشهود بود. براي بار دوم توسط پدر به بيمارستان منتقل شد. اين‌بار پدرش مجبور شد به همراه پسر ۱۵ ساله‌اش (برادر دختربچه) به آزار و اذيت اين دختربچه توسط نامادري‌اش اعتراف كنند.» بنابر اعلام سازمان بهزيستي، كودك آزاري در كشور در صدر گزارشات اورژانس اجتماعي قرار دارد و اين نشان از وضعيت وخيم در خانواده‌ها دارد.

اظهارات عمه آنيلا

عمه آنيلا در مورد اين حادثه به «اعتماد» مي‌گويد: «برادرم يك فرزند پسر ۱۵ ساله دارد و يك دختر. آنيلا فرزند دوم است و ۹ سال دارد. سه سال پيش مادرشان فوت مي‌كند و برادرم با اين خانم ازدواج مي‌كند. اين خانم اصلا نمي‌گذاشت ما به خانه برادرم برويم و آنها را ببينيم. برادرم هر از گاهي مي‌ديد روي بدن آنيلا جاي زخم است. وقتي هم از اين خانم مي‌پرسيد چي شده اين خانم يا مي‌گفت در مدرسه با بچه‌ها دعواش شده يا در مدرسه زمين خورده است.»

او در ادامه به سوالات ديگر «اعتماد» پاسخ مي‌دهد.

‌در اين مدت چرا آنيلا يا برادر بزرگ‌تر او به پدرشان حرفي نزده بودند؟

اين خانم برادر آنيلا را كتك نمي‌زد و تا وقتي كه برادرم به خانه نمي‌رفته، نمي‌گذاشته پسر او هم وارد خانه شود. يعني هربار براي راه ندادن برادر آنيلا به خانه بهانه مي‌آورده و فقط خودش و آنيلا داخل خانه بوده‌اند.

‌پس جريان شكنجه آنيلا تازگي ندارد و اين خانم از زماني كه همسر برادر شما شده اين دختر را آزار مي‌داده؟

آنيلا تازه ترسش ريخته و براي ما توضيح مي‌دهد كه اين خانم چگونه او را كتك مي‌زده و چطور به او غذا مي‌داده است. آنيلا به پدرش گفته زماني كه تو خانه نبودي اين زن نان و رب جلوي من گذاشته و گفته بايد اينها را قورت بدهي. آنيلا گفته وقتي تمايلي به خوردن نان و رب نشان نداده اين زن با گوشتكوب دو، سه بار به سرش ضربه زده است. حتي با سيم شارژ چند بار به بدن او زده است. سري آخر هم با دست گلوي آنيلا را فشرده طوري كه بچه داشته خفه مي‌شده. بعد به آنيلا گفته اگر پدرت به خانه آمد و از اين موضوع كلامي به او گفتي باز هم مي‌زنمت. اين زن به آنيلا مي‌گفته به برادر و پدرت نبايد حرفي بزني. آنيلا حتي در مدرسه جرات نكرده دهانش را باز كند و كلامي بگويد. پدر آنيلا تعريف مي‌كند هر بار به خانه مي‌آمده آنيلا به سمت اتاق خوابش فرار مي‌كرده است.

‌پدر آنيلا چطور متوجه مي‌شود دخترش شكنجه شده است؟

روزي كه اين خانم با گوشتكوب به سر آنيلا ضربه زده و پايين چشم آنيلا كبود شده برادرم نمي‌دانسته چه اتفاقي افتاده است. اين خانم هم به آنيلا گفته موهايت را روي صورتت بينداز تا پدرت متوجه كبودي زير چشم‌هايت نشود. پدر آنيلا وقتي متوجه شده دخترش موهايش را روي صورتش انداخته به او گفته چرا موهايت را روي صورتت انداختي! موهايت را كنار بزن ببينم چه شده؟! برادرم بعد از كنار زدن موهاي آنيلا متوجه كبودي زير چشم‌هاي او شده، اما اين خانم سريع گفته آنيلا داخل مدرسه زمين خورده است.

‌پدر آنيلا در واكنش به صحبت‌هاي اين خانم چه كار كرده است؟

آنيلا را سريع به بيمارستان رسانده است. كادر درمان از پدر آنيلا سوال پرسيده كه چرا اين اتفاق افتاده! پدر آنيلا هم گفته همسرم تعريف كرده آنيلا داخل مدرسه زمين خورده است. كادر درمان سريع با مدير مدرسه آنيلا تماس گرفته و از او خواسته به بيمارستان برود. مدير مدرسه به كادر درمان توضيح ‌داده كه چنين اتفاقي داخل مدرسه رخ نداده و براي اطمينان فيلم دوربين‌هاي مداربسته مدرسه را مي‌توانند بررسي كنند. بعد از صحبت‌هاي مدير مدرسه، كادر درمان به بهزيستي خبر داده و تعدادي از افراد از سوي بهزيستي به بيمارستان مراجعه كرده‌اند. اين خانم با تمام اين احوال باز منكر همه‌ چيز شده است و در نهايت آنيلا را به خانه برده‌اند. وقتي به خانه بازگشته‌اند، اين خانم به پدر آنيلا گفته من آنيلا را به حمام مي‌برم. او آنيلا را به حمام برده و آب جوش روي بدن آنيلا ريخته و با دست گلوي او را فشرده و آنيلا را تهديد كرده كه نبايد به هيچ‌كس حرفي بزند. آنيلا از حمام كه بيرون آمده بي‌حال روي زمين افتاده است. برادرم دوباره او را به بيمارستان رسانده. اين‌بار همسايه‌ها به من هم خبر مي‌دهند و من هم به بيمارستان مي‌روم. همسايه‌ها در اين مدت متوجه سر و صداهايي از داخل خانه برادرم شده بودند و وقتي من به بيمارستان رسيدم توضيحات همسايه‌ها را براي كادر درمان تعريف كردم.

‌آيا از اين خانم شكايت كرده‌ايد؟

در بيمارستان به پليس اطلاع داديم و وقتي ماموران به بيمارستان آمدند ما از اين خانم شكايت و او را راهي خانه پدرش كرديم.

‌در حال حاضر وضع جسمي و روحي آنيلا چطور است؟

خيلي خوشحال است. از وقتي اين خانم رفته با همه صحبت مي‌كند. حتي تمام اتفاقاتي كه در اين مدت برايش افتاده را برايمان توضيح داده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون