امنيت و رفاه و امكانات براي دانشجويان
شهراد شاهرخيطهراني
چه بايد كرد كه ما در جامعه كمتر شاهد قتل و خشونت و رفتارهاي ناهنجار اجتماعي باشيم؟! اين حقيقتِ تلخ بر هيچ كس پوشيده نيست كه در جامعه، ما شاهد آسيبهاي اجتماعي هستيم و اين بحران و آسيب اگر ريشهيابي و پيگيري نشود همچنان جامعه را در بر خواهد گرفت و آنارشي و هرج و مرج، اجتماع را فرا خواهد گرفت.
قتل بيرحمانه جوان دانشجوي نخبه دانشگاه تهران آقاي «اميرمحمد خالقيدرميان» به دست دزدان زورگير، يكي از همين عوامل مهم آسيبها و رفتارهاي ناهنجار و غيرانساني ست كه به واسطه عدم امنيت در جامعه و همچنين به واسطه بيتوجهي مسولان دانشگاه تهران به وجود ميآيد و كام مردم را تلخ و خاطر شريف ملت را آزرده و ناراحت ميكند. به راستي چرا بايد اين ناامنيها و اتفاقات ناگوار در جامعه ما شكل بگيرد؟! چرا دانشجوي نخبه ما يا دانشجوهاي ما نبايد در رفاه باشند؟! آنها مگر جز يك لپتاپ قسطي يا دست دوم و يك خودكار و مداد و دفتر چه دارند كه بايد اينگونه در معرض آسيب و خطر باشند؟!
جواب اين سوالها مشخص است؛ وقتي اقتصاد ما دچار بحران ميشود و اقتصاد بيمار مملكت به حالت كما ميرود، خب مسلم است كه به تبع، شرايط اقتصادي مردم هم به سمت وخامت پيش ميرود و وقتي اقتصاد يك مملكت در يك وخامت و بحران جدي قرار بگيرد، جامعه و وضعيت اجتماعي هم به سمت آسيب و بحران اخلاقي و فرهنگي و اجتماعي كشيده ميشود و ضررهاي جبرانناپذيري را به دنبال خواهد داشت كه نمونه آن قتل اميرمحمد خالقي جوان ۱۹ سالهاي بود که خانوادهاي عزادار و جامعهاي را اندوهگين كرد.
در واقع و در حقيقت بايد گفت كه يكي از مهمترين عواملي كه باعث ميشود اين اتفاقهاي ناگوار و تلخ در جامعه به وجود بيايد همين وضعيت بد و افتضاح اقتصادي است كه ما شاهد اين اتفاقها همواره هستيم، به عنوان نمونه كشته شدن دختران دانشآموز نخبه كرماني كه چند وقت پيش در يك اتوبوس فرسوده و ناسالم و داراي نقص فني عازم اردو بودند كه متاسفانه اتوبوسشان دچار سانحه و واژگوني شده و چند نفر از اين دختران دانشآموز در اين حادثه تلخ جانشان را از دست ميدهند؛ چرا؟ فقط به خاطر كوتاهي برخي مسوولان و همچنين كوتاهي مدير مدرسه كه هزينه نكنند و دست در جيب نشوند و اتوبوس كهنه را در اختيار دانشآموزان قرار ميدهند كه اين هم مسببش همين وضعيت خراب اقتصادي و سودجوييهاي برخيها در امور اقتصادي است كه وضعيت جامعه را به سوي بيثباتي و بينظمي كشانده است. در قضيه اميرمحمد خالقيدرميان، دانشجوي كشته شده هم مشكلات اقتصادي دخيل است و دلالت دارد، چراكه اگر اين جوان دانشجو از امكانات و شرايط و امكانات رفاهي بهتري در تحصيل و دانشگاه برخوردار بود مسلما اين اتفاق ناگوار نميافتاد يا آن زورگيران اگر شرايط اقتصاديشان خوب بود دست به اين دزدي و جنايت و عمل غيرانساني نميزدند. دانشجويان و نخبههاي ما سرمايههاي مملكت هستند و مسوولان بايد بيشتر به مسائل و مشكلات دانشجويان توجه كرده و امنيت و رفاه و دسترسي به امكانات را براي پيشرفت و تحصيل هر چه بهتر آنان فراهم كنند تا شاهد موفقيتها و پيروزيها و دستاوردهاي آنها در كشور و مملكت خودمان باشيم.