سناريوهاي آينده روابط چين و امريكا
پرهام پوررمضان
روابط چين و امريكا به عنوان دو قدرت بزرگ جهاني، تاثيرات عميقي بر نظم بينالمللي، اقتصاد جهاني و امنيت بينالملل دارد. باتوجه به تحولات اخير در روابط دو كشور، از جمله تنشهاي تجاري، رقابتهاي فناوري و اختلافات ژئوپليتيكي، ميتوان چهار سناريوي اصلي را براي آينده اين روابط متصور شد. هر يك از اين سناريوها براساس عوامل مختلفي از جمله رقابت استراتژيك، همكاري اقتصادي و تحولات داخلي دو كشور شكل ميگيرد.
سناريو 1: رقابت استراتژيك و تنش فزاينده
در اين سناريو، روابط چين و امريكا به سمت رقابت استراتژيك شديد و تنشهاي فزاينده پيش ميرود. دو كشور در حوزههاي مختلف از جمله تجارت، فناوري و امنيت منطقهاي به رويارويي مستقيم ادامه ميدهند. امريكا تلاش ميكند تا با تقويت اتحادهاي خود در منطقه آسيا-پاسيفيك و اعمال تحريمهاي فناوري، چين را مهار كند. از سوي ديگر، چين نيز با افزايش نفوذ خود در مناطق استراتژيك مانند درياي جنوبي چين و تقويت همكاريهاي بينالمللي (مانند ابتكار كمربند و جاده)، به مقابله با فشارهاي امريكا ميپردازد. براي اين سناريو عوامل متحركي چون تشديد رقابتهاي فناوري، اختلافات ژئوپليتيكي در مناطق حساس مانند تايوان و درياي جنوبي چين و افزايش مليگرايي و احساسات ضدامريكايي در چين و احساسات ضد چيني در امريكا را ميتوان مطرح كرد همچنين پيامدهايي چون قطبي شدن بيشتر نظام بينالملل و شكلگيري بلوكهاي قدرت متضاد، كاهش همكاريهاي بينالمللي در حوزههاي كليدي مانند تغييرات اقليمي و امنيت جهاني وافزايش خطر درگيريهاي نظامي غيرمستقيم يا مستقيم نيز متصور است.
سناريو 2: همكاري محدود و رقابت
مديريتشده
در اين سناريو، چين و امريكا بهرغم رقابتهاي استراتژيك، توانايي مديريت تنشها و حفظ سطحي از همكاري در حوزههاي حياتي را پيدا ميكنند. دو كشور در حوزههايي مانند تغييرات اقليمي، بهداشت جهاني و ثبات اقتصادي جهاني همكاري ميكنند، اما در عين حال رقابتهاي خود در حوزههاي فناوري و امنيت منطقهاي را ادامه ميدهند. اين سناريو نيازمند ديپلماسي فعال و مكانيزمهاي اعتمادسازي بين دو كشور است. براي اين سناريو عوامل متحركي چون نياز مشترك به حل بحرانهاي جهاني مانند تغييرات اقليمي و همهگيريهاي آينده، فشار جامعه بينالملل براي جلوگيري از تشديد تنشها و منافع اقتصادي مشترك در حفظ ثبات بازارهاي جهاني را ميتوان مطرح كرد همچنين پيامدهايي چون كاهش خطر درگيريهاي مستقيم نظامي، حفظ ثبات نسبي در اقتصاد جهاني، شكلگيري مكانيزمهاي جديد براي مديريت رقابتهاي استراتژيك نيز متصور است.
سناريو 3: جنگ سرد جديد
در اين سناريو، روابط چين و امريكا به سمت يك جنگ سرد جديد حركت ميكند كه در آن دو كشور در حوزههاي اقتصادي، فناوري و نظامي بهطور كامل از هم جدا ميشوند. امريكا و متحدانش يك بلوك اقتصادي و امنيتي تشكيل ميدهند كه چين و متحدانش را منزوي ميكند. چين نيز با تقويت همكاريهاي خود با كشورهايي مانند روسيه، ايران و كشورهاي آفريقايي، به ايجاد يك نظم بينالمللي جايگزين ميپردازد. براي اين سناريو عوامل متحركي چون تشديد تحريمهاي اقتصادي و فناوري توسط امريكا، افزايش نفوذ چين در سازمانهاي بينالمللي و مناطق استراتژيك و كاهش اعتماد متقابل و افزايش احساسات ضديت در دو كشور را ميتوان مطرح كرد همچنين پيامدهاي شكلگيري دو بلوك اقتصادي و امنيتي متضاد، كاهش همكاريهاي جهاني در حوزههاي كليدي و افزايش هزينههاي اقتصادي و امنيتي براي هر دو كشور نيز متصور است.
سناريو 4: همگرايي و همكاري استراتژيك
در اين سناريو، چين و امريكا به سمت همگرايي و همكاري استراتژيك حركت ميكنند. دو كشور با پذيرش نقش يكديگر در نظم بينالمللي، به همكاري در حوزههاي كليدي مانند تغييرات اقليمي، امنيت جهاني و توسعه فناوري ميپردازند. اين سناريو نيازمند تحولات داخلي در هر دو كشور، از جمله كاهش مليگرايي و افزايش تمايل به ديپلماسي چندجانبه است. براي اين سناريو عوامل متحركي چون تغيير در اولويتهاي داخلي هر دو كشور به سمت حل بحرانهاي جهاني، فشار جامعه بينالملل براي همكاري در برابر چالشهاي مشترك و كاهش تنشهاي ژئوپليتيكي و افزايش اعتماد متقابل را ميتوان مطرح كرد. همچنين پيامدهاي تقويت نظم بينالمللي و ثبات جهاني، افزايش همكاريهاي اقتصادي و فناوري بين دو كشور و كاهش خطر درگيريهاي نظامي و افزايش امنيت جهاني نيز متصور است. در پايان گفتني است كه با توجه به تحولات اخير، رقابت استراتژيك بين چين و امريكا به احتمال زياد به محور اصلي روابط دو كشور در آينده نزديك تبديل خواهد شد. اين رقابت در حوزههاي اقتصادي، فناوري و امنيتي به وضوح قابل مشاهده است. امريكا با هدف حفظ هژموني جهاني خود، به مهار چين از طريق تحريمهاي فناوري، تقويت اتحادهاي نظامي و فشارهاي اقتصادي ادامه خواهد داد. از سوي ديگر، چين نيز با تكيه بر رشد اقتصادي پايدار، توسعه فناوري پيشرفته و گسترش نفوذ ژئوپليتيكي، به مقابله با اين فشارها خواهد پرداخت. اين رقابت به احتمال زياد تشديد خواهد شد، زيرا هر دو كشور منافع حياتي خود را در خطر ميبينند. در نگاهي ديگر با وجود رقابت شديد، همكاري محدود در برخي حوزههاي حياتي مانند تغييرات اقليمي، بهداشت جهاني و ثبات اقتصادي جهاني محتمل است. هر دو كشور به خوبي ميدانند كه حل اين چالشها بدون همكاري بينالمللي امكانپذير نيست. براي مثال، توافق چين و امريكا در كنفرانس تغييرات اقليمي نشاندهنده اين واقعيت است كه حتي در اوج تنشها، همكاري در حوزههاي حياتي ممكن است. با اين حال، اين همكاريها به احتمال زياد محدود و ابزاري خواهد بود نه استراتژيك . با توجه به تحليل فوق، به نظر ميرسد كه سناريوي رقابت استراتژيك و تنش فزاينده به عنوان محتملترين سناريو درآينده نزديك و ميانمدت باشد. اين سناريو با روندهاي فعلي، ازجمله تشديد رقابتهاي فناوري، اختلافات ژئوپليتيكي و افزايش مليگرايي در هر دو كشور، همخواني دارد. با اين حال، همكاري محدود در حوزههاي حياتي نيز به موازات اين رقابت ادامه خواهد يافت. سناريوي جنگ سرد جديد نيز احتمال قابلتوجهي دارد، اما وابستگي متقابل اقتصادي و پيچيدگيهاي نظام بينالملل كنوني ممكن است از تشديد كامل آن جلوگيري كند. درنهايت، همگرايي استراتژيك به عنوان يك سناريوي بلندمدت و كماحتمال باقي ميماند، اما نميتوان آن را كاملا ناديده گرفت.
پژوهشگر و دكتراي علم سياست
دانشگاه تهران