روزنامه اعتماد در گفتوگو با مرتضي مكي بررسي كرد
ميزباني رياض؛ برگ برنده پادشاهي
توافق احتمالي درباره اوكراين جايگاه عربستان در نظم جهاني را برجسته ميكند
نشست مقدماتي مقامات روسيه و امريكا در رياض سوالهاي بسياري را در باب چرايي انتخاب عربستان به عنوان ميزبان اين دور از رايزنيهاي حساس مطرح كرده است. گروهي از تحليلگران با استناد به تحركات چند سال اخير پادشاهي بر اين باورند كه رياض در سالهاي گذشته تلاش كرده جايگاه خود را از يك بازيگر منطقهاي به يك قدرت تاثيرگذار در مناسبات جهاني ارتقا دهد. از مديريت بازار انرژي و نقشآفريني در اوپك پلاس گرفته تا ايجاد توازن ميان قدرتهاي شرق و غرب. به عبارتي عربستان نشان داده كه ميخواهد سياست خارجياش را فراتر از خاورميانه تعريف كند. از نگاهي ديگر نيز اين ميزباني براي عربستان يك فرصت كمنظير به شمار ميرود، چراكه اينك رياض در موقعيتي قرار گرفته كه ميتواند نقش يك ميانجي جدي را ايفا كند، اتفاقي كه ميتواند روابطش را با واشنگتن و مسكو مستحكمتر كند و همزمان برگ برندهاي براي محمد بن سلمان در عرصه سياست بينالملل باشد. به اين بهانه روزنامه اعتماد با هدف بررسي چرايي انتخاب ميزباني رياض با مرتضي مكي، كارشناس مسائل بينالملل گفتوگو كرده است. مكي در گفتوگو با «اعتماد» ضمن اشاره به نقش برجسته عربستان در ميزباني مذاكرات ميان ترامپ و پوتين براي حل بحران اوكراين، بر اين باور است كه رياض با استفاده از موقعيت بيطرفي خود، سعي كرده است روابط متوازني با امريكا و روسيه را برقرا ركند و اكنون اين ميزباني ميتواند فرصتهاي بزرگي براي افزايش اعتبار بينالمللي اين پادشاهي فراهم نمايد. مكي همچنين با اشاره به پيچيدگيهاي بحران اوكراين و چالشهاي پيش روي ترامپ در ايجاد توافق معتقد است كه نشست رياض احتمالا در خوشبينانهترين حالت به آتشبسي موقت بين روسيه و اوكراين منتهي خواهد شد. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
به باور شما در شرايطي كه برخي كشورهاي اروپايي خواهان برگزاري نشست تيمهاي امريكايي و روسي در خاكشان براي پايان جنگ در اوكراين بودند، ترامپ، عربستان را به عنوان ميزبان اين دور از گفتوگوهاي حساس برگزيد؟
عوامل متعددي در انتخاب رياض به عنوان ميانجي مذاكرات ميان پوتين و ترامپ نقش دارند. يكي از مهمترين اين متغيرها، حكم ديوان كيفري بينالمللي عليه پوتين به اتهام جنايات جنگي در اوكراين است. با توجه به اينكه اكثر كشورهاي اروپايي عضو اين ديوان هستند، اين موضوع در تصميمگيريها اهميت زيادي دارد. از سوي ديگر، عربستان عضو ديوان كيفري بينالمللي نيست كه اين امر ميتواند عاملي تاثيرگذار در انتخاب رياض باشد. متغير مهم ديگري كه بايد درنظر گرفت، نقش و جايگاه عربستان در روابط با امريكا و روسيه طي سه سال گذشته است. عربستان، مانند كشورهايي همچون هند و بسياري از كشورهاي شرق آسيا، تلاش كرده روابط متوازني با هر دو قدرت برقرار كند و از فرصتهاي ناشي از حمله روسيه به اوكراين بيشترين بهره را ببرد. در همين راستا، رياض در چارچوب اوپك پلاس، درخواست امريكا براي افزايش صادرات نفت را نپذيرفت. اين تصميم به تقويت ذخاير ارزي عربستان كمك كرد و در عين حال، موجب نزديكي سياسي بيشتر اين كشور به روسيه شد. با اين حال، عربستان تلاش كرد تا اين رابطه بر مناسباتش با امريكا تاثير منفي نگذارد. يكي ديگر از متغيرهاي كليدي، ديدگاه خاص ترامپ درباره بحران اوكراين است. ترامپ در مواضع خود تلاش كرده ساير بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي را از اين مساله كنار بگذارد و با نگاهي برتريجويانه و تحقيرآميز نسبت به دولتهاي اروپايي و اوكراين، اعلام كرده كه اين كشورها جايگاهي در روند مذاكرات ميان او و پوتين براي حل و فصل بحران اوكراين ندارند. اين موضعگيري براي اروپاييها بسيار تحقيرآميز و در عين حال هشداردهنده بود. تا جايي كه بحث تشكيل ارتش مستقل اروپايي از سوي مقامات كميسيون اروپا، فرانسه و آلمان بارها مطرح شد. با اين حال، آلمان همواره با احتياط و محافظهكاري بيشتري در اين زمينه موضعگيري كرده و همچنان پيمان ناتو را به عنوان اصليترين سازوكار امنيتي اروپا و امريكا ميداند. اما رفتارهاي ترامپ، بهويژه در صورت بازگشت او به كاخ سفيد، اروپاييها را به پيگيري جديتر ايده تشكيل ارتش مستقل سوق داده است. در همين چارچوب ترامپ بعد از پيروزي مجدد در انتخابات، اولين سفر خارجي خود را به رياض اختصاص داد همچنانكه در سال ۲۰۱۷ وقتي براي اولينبار وارد كاخ سفيد شد عربستان را به عنوان نخستين مقصد ديپلماتيك خود انتخاب كرد.
طبيعتا ميزباني چنين نشستي جايگاه منطقهاي و فرامنطقهاي عربستان را تحت تاثير قرار خواهد داد، با توجه به رويكرد معامله گرايانه ترامپ آيا ميتوان گفت رييسجمهوري امريكا به دنبال دريافت امتيازي از پادشاهي است؟
طبيعتا از نگاه عربستان نقشآفريني در چنين رويدادهايي از اهميت ويژهاي برخوردار است. ترامپ در نخستين روزهاي ورودش به كاخ سفيد در دولت دوم، آشكارا اعلام كرد كه اگر عربستان خواهان حفظ روابط ويژه با امريكا باشد، بايد طي چهار سال آينده بين ۴۵۰ تا ۵۰۰ ميليارد دلار كالا و تجهيزات امريكايي خريداري كند. در واكنش به اين اظهارات، محمد بن سلمان گفت كه عربستان طي اين مدت حدود ۶۰۰ ميليارد دلار در امريكا سرمايهگذاري خواهد كرد يا از اين كشور خريد خواهد داشت. اين اقدام، امتيازي كليدي بود كه عربستان روي ميز مذاكرات با امريكا گذاشت و انگيزهاي مضاعف براي ترامپ ايجاد كرد. درواقع، اين توافق به برگ برندهاي براي رياض درخصوص ميانجيگري ميان روسيه، امريكا و اوكراين تبديل شد. البته انتظارات امريكا از عربستان تنها به اين موضوع محدود نميشود. واشنگتن انتظار دارد كه عربستان روند عاديسازي روابط با اسراييل را با جديت بيشتري دنبال كند و در چارچوب سياستهاي خاورميانهاي ترامپ، همسويي بيشتري با امريكا داشته باشد. ترامپ، باتوجه به نقش و جايگاهي كه براي عربستان در حل وفصل بحران اوكراين قائل است، انتظار دارد كه رياض در سياستهاي منطقهاي نيز همراهي بيشتري نشان دهد. در كنار اين موارد، متغيرهاي ديگري نيز در اين معادله مطرح است كه ميتوان آنها را به عنوان امتيازاتي تعبير كرد كه عربستان به امريكا ارايه ميدهد. در اين ميان، سياست خاورميانهاي عربستان به گونهاي طراحي شده كه حتي نزديكترين متحدان امريكا، نظير مصر و اردن نيز در موضوعاتي مانند بحران غزه حاضر به همراهي كامل با واشنگتن نشدهاند، چراكه اين امر براي آنها تبعات گستردهاي خواهد داشت. با اين حال، عربستان در اين رويكرد امريكا نقشي كليدي ايفا خواهد كرد و ميتواند به بازيگر اصلي در اجراي سياستهاي خاورميانهاي ترامپ تبديل شود؛ نقشي كه ساير كشورهاي عربي، بهويژه از نظر نفوذ سياسي و مالي، قادر به ايفا كردن آن نيستند.
به باور شما رياض از شرايط حاكم چگونه ميتواند به نفع خود فرصتسازي كند؟
در اين مورد بايد گفت كه در سه سال گذشته، عربستان سياستي متفاوت از گذشته را در پيش گرفته است. در دوران نخست رياستجمهوري ترامپ، رياض در بسياري از تحولات و بحرانهاي منطقهاي و جهاني، ترجيح داد كه نقش خود را پشت پرده حفظ كند. اما اكنون در چارچوب رويكرد جديد محمد بن سلمان، به ويژه در راستاي برنامههاي كلان اقتصادي و توسعهاي عربستان، ثبات و امنيت منطقه يك ضرورت اساسي بهشمار ميرود. در همين راستا، كشورهايي مانند عمان، قطر و امارات طي سالهاي اخير تلاش كردهاند نقش فعالتري در حل بحرانهاي منطقهاي و جهاني ايفا كنند و از اين طريق، براي خود اعتبار بينالمللي كسب كنند. اين كشورها در مذاكرات مربوط به بحران غزه و حتي در گفتوگوهاي ايران و امريكا، با ميانجيگري و كاهش تنش، در پي ارتقاي جايگاه ديپلماتيك خود بودهاند. اكنون عربستان قصد دارد در چارچوب همين سياست، گامهاي بلندتري بردارد و بحران اوكراين را به فرصتي براي افزايش اعتبار بينالمللي خود تبديل كند. بنابراين بحران اوكراين، يكي از مهمترين تحولات ژئوپليتيكي دهههاي اخير محسوب ميشود و نظم امنيتي ميان امريكا، اروپا و روسيه را به طور جدي تغيير داده است. در چنين شرايطي، نقشآفريني در اين بحران ميتواند به عربستان اعتباري بيسابقه ببخشد. البته، اين امتياز تنها زماني ميتواند براي رياض مفيد واقع شود كه ترامپ موفق شود راهكاري براي حل وفصل بحران اوكراين پيدا كند و با دولتهاي اروپايي و اوكراين به يك تفاهم مشترك برسد.
به باور شما با توجه به مواضع كرملين در باب پايان جنگ در اوكراين و همچنين رويكرد اوكراين و كشورهاي اروپايي تا چه اندازه نتيجهبخش بودن نشست رياض محتمل است؟
باوجود تمام اين مسائل، نبايد فراموش كرد كه حل بحران اوكراين، با وجود پيچيدگيهاي متعدد، چالشي دشوار براي ترامپ خواهد بود. او با رويكردي قاطعانه و مبتني بر قدرت نظامي، بهدنبال پيشبرد سياستهاي خود است، اما درعين حال، همكاري و همراهي دولتهاي اروپايي و اوكراين براي دستيابي به يك توافق ضروري است. اروپا جايگزيني براي حمايتهاي نظامي و مالي امريكا در جنگ اوكراين ندارد، اما درعوض، امريكا نيز بدون اروپا قادر نخواهد بود امتيازاتي به پوتين بدهد كه او را به آتشبس راضي كند. از طرفي در سه سال گذشته، دولتهاي اروپايي شانزده بسته تحريمي عليه روسيه اعمال كردهاند. از نگاه پوتين، كاهش اين تحريمها يك مطالبه كليدي مسكو است، اما دولتهاي اروپايي بدون دريافت امتيازات مشخص، حاضر به كاهش فشار اقتصادي بر روسيه نخواهند بود. ازاين رو، دستيابي به يك توافق جامع، مستلزم سازوكاري است كه تمامي طرفها را راضي نگه دارد. با نگاهي به تحولات چند سال اخير اما مشخص ميشود كه دولتهاي اروپايي، بهدليل تهديدات امنيتي ناشي از جنگ اوكراين، سياستهاي خود را به طور اساسي تغيير دادهاند. پيش از حمله روسيه به اوكراين، اروپا تلاش ميكرد از طريق ديپلماسي و راهكارهاي نرم، مسكو را مديريت كند. اما پس از حمله روسيه، اين معادلات كاملا تغيير كرد و اروپا مجبور شد قدرت سخت را نيز در كنار ابزارهاي ديپلماتيك به كار گيرد. با توجه به اين پيچيدگيها، بسيار دشوار است كه انتظار داشته باشيم مذاكرات ميان پوتين و ترامپ بتواند به سرعت به يك توافق جامع ختم شود. شايد در كوتاهمدت، سناريوي محتملتر، دستيابي به يك آتشبس ناپايدار باشد؛ مشابه آنچه پس از الحاق كريمه و درگيريهاي شرق اوكراين رخ داد. بنابراين در بهترين حالت، اگر مذاكرات رياض نتيجهبخش باشد، ممكن است اين گفتوگوها زمينهساز يك آتشبس موقت ميان روسيه و اوكراين شود تا دولتهاي اروپايي بتوانند در چهار سال آينده، به اجماعي براي حل وفصل بحران دست يابند. اين درحالي است كه ترامپ، با شناخت نقاط ضعف دولتهاي اروپايي، در تلاش است آنها را به سمت پذيرش برنامههاي خود براي سازش با روسيه سوق دهد. اما نكتهاي كه از آن غافل مانده، نقاط قوت اروپا در اين معادله است.