• ۱۴۰۳ جمعه ۳ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5986 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱ اسفند

عربستان‌سعودي؛ كنشگر جديد خاورميانه در سايه نظم جهاني در حال تغيير؟

محمدرضا بابايي

فضاي آنارشي موجود در نظام بين‌الملل كه برآمده از فقدان اقتدار مركزي و توزيع نامتوازن قدرت مي‌باشد؛ دولت‌ها را به دو دسته تقسيم كرده كه عبارتند از: 1- دولت‌هاي پذيراي وضع موجود كه يا نقش نظم‌سازي و حفظ آن را در نظام بين‌الملل برعهده دارند يا دولت‌هاي ضعيف و ورشكسته كه جايي در معادلات قدرت بين‌المللي ندارند. 2- دولت‌هاي تجديدنظرطلب كه وضع موجود را به سود خود مي‌دانند؛ سهم بيشتري از توزيع قدرت را خواستار هستند. برخي از دولت‌هاي تجديدنظرطلب براي تغيير وضع موجود ريسك و هزينه‌ مي‌كنند و برخي ديگر از اين دولت‌ها كه به تنهايي ظرفيت تقبل ريسك را ندارند سياست دنباله‌روي از دولت تجديدنظرطلب قدرتمند را دنبال مي‌كنند. خلأهاي موجود در نظام بين‌الملل بستر را براي بازتعريف تقسيم‌بندي دولت‌ها فراهم مي‌كند. دولت‌هايي كه در دوره‌اي يك تابع صرف در نظام بين‌الملل قديم بودند ممكن است در آينده در صف دولت‌هاي تجديد نظر‌طلبي قرار گيرند كه درصدد ايجاد نوعي توازن منافع در فضاي در حال شكل‌گيري نظم جديد، قرار گيرند تا از اين طريق قدرت، بقا و امنيت خود را تضمين نمايند. البته لازم به ذكر است كه دولت‌هاي تجديدنظرطلب نيز باتوجه به وزن و جايگاه ژئوپليتيكي و ژئواكونومي خود ممكن است براي ايجاد اين توازن منافع دست به ريسك بزنند و برخي ديگر از دولت‌هاي تجديدنظرطلب، توان و ظرفيت سياسي لازم را براي ريسك ايجاد تغيير نظم جهاني به سود خود را ندارند؛ از اين رو، سياست ائتلاف و دنباله‌روي با قدرت تجديدنظرطلب بزرگ‌تر را در پيش مي‌گيرند. بعد از فروپاشي اتحاد شوروي و رسميت يافتن نظام تك‌قطبي با محوريت ايالات‌متحده امريكا، عربستان‌سعودي تابعي از توابع اين نظم بود و رويكرد نسل قديم نخبگان از يك‌سو و وابستگي صرف اين كشور به نفت باعث شد تا رياض ضمن پذيرش اين نظام تك‌قطبي، نقشش تنها به تحولات منطقه‌اي محدود شود. ظهور قدرت‌هاي نوظهور جديد در شرق آسيا، اورآسياي مركزي و امريكاي جنوبي در بيش از دو دهه اخير، نظام تك‌قطبي موجود را با چالش‌هاي جدي مواجه كرد. در حال حاضر نظام بين‌الملل در حال گذار از يك نظام تك‌قطبي به يك نظام چندقطبي است. بازه زماني گذار از نظم قديم به نظم جديد موجب يك سلسله منازعات، انقلاب‌ها و جنگ‌ها در سطح منطقه و جهان گرديد و خلأهاي سياسي و امنيتي فرصت را براي بازيگري بازيگران تجديدنظرطلب همچون عربستان‌سعودي فراهم كرد تا بتواند سهم عظيمي از قدرت و امنيت را نه صرفا در سطح منطقه‌اي بلكه در سطح بين‌المللي كسب نمايد. ظهور نسل جديدي از نخبگان سياسي در رياض، با خوانشي نوگرايانه از دين و منافع ملي منتج به ترسيم يك چشم‌انداز درهم تنيده‌اي به نام سند چشم‌انداز 2030 شد. حاكمان عربستان با اين سند چشم‌انداز به پيشواز نظام چند قطبي آينده رفتند به اين اميد كه كشورشان جايگاه سياسي مهم‌تر از جايگاه كنوني در سطح منطقه و بين‌الملل دست يابد.

چين شريك مهم عربستان در نظم جهاني در حال گذار

سند چشم‌انداز 2030 نمود و نماد سياست‌هاي داخلي و خارجي محمد بن سلمان است كه سعي دارد جايگاه عربستان‌سعودي در نظام بين‌الملل را بازتعريف نمايد. چين نيز در عرصه نظم جهاني يك قدرت تجديدنظرطلب است كه سعي دارد نظام تك‌قطبي ايالات‌متحده را به چالش بكشد. پكن با طرح ابرپروژه كمربند و راه گامي مهم در معماري نظم چندقطبي آينده برداشت؛ فارغ از اينكه اين پروژه تا چه اندازه موفق بود و به اهدافش رسيد؛ رياض نوعي همپوشاني ميان سياست‌ها و راهبردهاي مندرج در سند 2030 با اهداف كلان پروژه كمربند و راه پكن مي‌ديد. اين مساله نقش اساسي در تقويت روابط سياسي و اقتصادي دو جانبه ميان عربستان و چين ايفا كرد. رياض به دنبال تنوع بخشيدن به اقتصاد و كاهش وابستگي به نفت بود، اين امر مستلزم جذب سرمايه‌‌گذاري‌هاي خارجي است. در مقابل، بنادر مشرف به خليج‌فارس و درياي سرخ و زيرساخت‌هاي ترانزيتي و لجستيكي عربستان، به اين كشور توان و ظرفيت‌هاي ژئوپليتيكي و ژئواكونومي ممتازي داده است و مي‌تواند يكي از چند مسير جايگزين چين براي دسترسي به بازارهاي اروپا و آفريقا باشد. در بعد سياسي نيز، رويكرد موازنه منافع در عرصه نظم جهاني در حال گذار براي كسب سهم بيشتري از قدرت و منافع و تضمين امنيت نقاط مشتركي هستند كه عربستان و چين در آن با هم تفاهم دارند. تلاش رياض براي تنوع‌بخشي به متحدان و شركا
در راستاي كاهش وابستگي به واشنگتن و راهبرد پكن براي عدم اتكا به يك يا چند كريدور و مسير ترانزيتي در چارچوب بازدارندگي در برابر رقبا، شراكت و تفاهمات سياسي و راهبردي دو كشور را در يك دهه اخير بيش از گذشته تقويت نمود. دكترين «چرخش به شرق» در سايه راهبرد خروج تدريجي ايالات‌متحده از خاورميانه، عربستان را براي يافتن متحدان جديد به خصوص از ميان رقباي امريكا ترغيب كرد تا از اين طريق در عين تنوع‌بخشي در مناسبات ديپلماتيك توازن را بين پكن و واشنگتن ايجاد نمايد.

قرائت جديد نخبگان رياض در عصر در حال گذار

قرائت پادشاهي‌هاي اول و دوم عربستان از اسلام بيشتر مبتني بر سلفيت نئو كلاسيكي بود كه محمد بن عبدالوهاب پرچمدار آن بود، اما در پادشاهي سوم سعودي كه ملك عبدالعزيز بنيانگذار آن بود، قرائت نخبگان حاكم از اسلام توام با سلفيت نئوكلاسيك نجد و عقايد مرجئه بود؛ اين نحله فكري كه بعدها به مدخليه يا جاميه شهرت پيدا كرد به جزو جدايي‌ناپذير مولفه‌هاي قدرت نرم رياض در سياست خارجه تبديل شد. عربستان‌سعودي در چند دهه اخير از سال‌هاي پاياني جنگ افغانستان تا امروز از تفكر مدخلي‌گري به عنوان يك ابزار استفاده مي‌كند تا دامنه نفوذ سياسي و فرهنگي خود را بسط دهد و از آن به مثابه حربه‌اي عليه رقباي منطقه‌اي يا پيشبرد اهداف سياسي خاصي استفاده نمايد. دو تحول مهم در خاورميانه باعث شد تا قرائت رايج عربستان، نقش و جايگاه رياض را در مناسبات منطقه‌اي و بين‌المللي به عنوان يك كشور تاثيرگذار تقويت نمايد. ظهور داعش و سقوط بخش قابل‌توجهي از سوريه و عراق به دست اين گروه و گسترش دامنه نفوذ اين گروه تروريستي در مناطق مختلفي از جهان، يك معضل خطرناك و حساس براي جامعه جهاني ايجاد كرد. داعش متاثر از نحله كلاسيك سلفيت است و مرزهاي بين‌المللي و نظام بين‌الملل را به چالش مي‌كشيد؛ قرائت مدخليسم رايج در عربستان نقطه مقابل اين تفكر قرار داشت كه در سايه فعاليت‌هاي فرهنگي و رسانه‌اي به چند زبان مختلف تا حد زيادي توانست در تضعيف قرائت داعش سهيم باشد. تحول ديگري كه بر نقش و جايگاه عربستان در نظم جهاني در حال گذار مي‌افزايد مربوط به مساله فلسطين است. رياض يكي از ضلع‌هاي طرح موسوم به معامله قرن است. سواي ترديد و تشكيك‌هاي رهبران عربستان در قبال چشم‌انداز جنگ غزه، اين كشور نقش اساسي را در جنگ رسانه‌اي عليه نوار غزه داشت و مي‌توان گفت به نوعي با خوانش‌ها و برداشت‌هاي رسمي اسراييل از نبرد غزه و مساله فلسطين همپوشاني دارد. رسانه‌هاي رسمي و غيررسمي وابسته به عربستان از يك‌سو و شخصيت‌هاي نزديك به حكومت از سوي ديگر با ارايه تحليل‌ها و خوانش‌هايي همسو با مصالح نخبگان رياض، نقش محوري را در مهندسي افكار عمومي جهان عرب براي پيشبرد معامله قرن و سياست عادي‌سازي با اسراييل، ايفا كردند.

چشم‌انداز عربستان در معادلات جهاني در سايه نظام چند قطبي

اصلاحات بنيادين و در عين حال درهم‌تنيده سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي عربستان كه در قالب سند 2030 تدوين شده است؛ نمود و نماد سياست‌هاي جاه‌طلبانه محمد بن سلمان است. چرخش در سياست خارجي و بازتعريف و تجديدنظر در مناسبات سياسي، تغيير در ساختار اقتصادي وابسته به نفت و تلاش براي جذب سرمايه‌گذاري خارجي و تبديل كشور به يكي از قطب‌هاي سرمايه‌گذاري و ترانزيت جهاني و درنهايت گذار از قرائت‌هاي سنتي و ارايه خوانشي متناسب با مقتضيات سياسي روز جملگي حاكي از اين مساله است كه نخبگان رياض درصدد بازتعريف جايگاه بين‌المللي رياض هستند، برخلاف حداقل دو دهه قبل كه بيشتر كنشگري‌هاي عربستان اغلب معطوف به منطقه بود، اما عربستان هنوز براي تثبيت جايگاه خود در نظام بين‌المللي آينده با چالش‌هاي داخلي و خارجي كه آميخته‌اي از تضاد منافع و رقابت‌هاي ژئوپليتيكي است؛ روبه‌رو خواهد شد و در صورت مديريت و غلبه بر آنان مي‌تواند نقش تاثيرگذاري را در نظم بين‌المللي آينده ايفا كند . تحليلگر مسائل جهان عرب

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون