رييسجمهور يك بار ديگر بر وعدههاي خود با مردم پافشاري كرد. چهرهاي كه روز و روزگاري وعده تلاش براي حل مشكلات را داد و گردن خود را نيز براي ضمانت به وديعه نهاد، همچنان بر همان گفتماني تاكيد دارد كه با تكيه بر آن وارد گود انتخابات رياستجمهوري شد. البته پزشكيان به خوبي ميدانست كه كاسبان تحريم و تندروها چه موانعي بر سر راهش تعبيه خواهند كرد اما بدون ترس از بيم موج و گردابي چنين حايل، وعده تنشزدايي، شايستهسالاري، رفع تحريمها و بهبود را داد. به همين دليل است كه در نشست با فرهيختگان و نخبگان شهرستانهاي غرب استان تهران اعلام كرد: «از ترس شير در لانه روباه پناه نميگيريم . «اعتماد» در گفتوگو با عيسي كلانتري، فعال سياسي اصلاحطلب تلاش كرده نوري به ابعاد پنهان وضعيت فعلي كشور و راهبردي كه بايد در پيش گرفته شود، بتاباند. به اعتقاد كلانتري شرايط اقتصادي و معيشتي مردم و ساير شاخصها به اندازهاي بحراني است كه هر عقل سليمي ميداند كه براي رفع مشكلات بايد هرچه سريعتر تحريمها را پايان داد.
شرايط كشور شرايط خاصي است و بحرانها و ابربحرانها، بسياري وجود دارد. براي حل اين معضلات دولت چه بايد بكند؟
در شرايط فعلي هر فرد و جريان و مسوولي كه منافع كلي كشور را مدنظر قرار ندهد و برخلاف منافع ملي صحبت كند، دشمن ملت است. آنچه بايد در ابعاد اقتصادي، سياسي، ديپلماسي و... محور باشد، منافع مردمي است كه طي سالهاي اخير، تحت فشار شديدي قرار دارند. اگر منافع ملي ما با گفتوگو، تنشزدايي و ديپلماسي حل ميشود، بايد در راستاي آن حركت كرد. براي تحقق منافع ملي با هر طرفي كه كمك ميكند تا كمي از بار مشكلات مردم كاسته شود. بايد صحبت كرد؛ باقي موضوعات ديگر حاشيهاي است و منافع جمع، گروه و دستهاي را تامين ميكند. اين روزها هر شخصي در صدا و سيماي مملكت هر ادعايي كه دولت دارد برخلاف منافع ملي مطرح ميكند، هيچ كس هم نيست كه جلوي اين تندرويها را بگيرد.
شما اشاره كرديد كه منافع ملي كشور بايد اصل باشد، اما در شرايط فعلي با كدام روش ميتوان اين منافع ملي را محقق كرد؟
براي تحقق منافع ملي، بايد بحثهاي سياسي جدي در داخل و خارج صورت بگيرد، مذاكره شود، برنامههاي جديدي اجرايي شود. معتقدم بسياري از برنامههاي مصوب كشور در راستاي منافع ملي نيستند. مثل بخشهايي از برنامه هفتم توسعه كه به نظر من اصلاحات نياز دارد. اينكه هر فردي از جايش بلند شود و به طرفداران توسعه و مذاكره توهين كند، ضدمنافع ملي عمل كرده است.
براي اينكه بدانيم چه راهبرد و مسيري براي ايران در شرايط فعلي مناسب است بايد تصوير درستي از شرايط كشور داشته باشيم. از نظر شما شرايط مردم و كشور امروز چگونه است؟
در اين شرايط مردم ايران گرفتار فقر، نابرابريها، مفاسد اقتصادي، تبعيض، نابرابري فرصتها، ناترازي انرژي، ناترازي محيط زيست، سوءاستفاده برخي افراد و جريانات خاص از ثروتهاي عمومي، كاسبان تحريمها و... هستند. بخش عمده مردم ايران، يعني بيش از 70 درصد ايرانيان زيرخط فقر هستند. اينها آمارهايي است كه وزارت كار كه يك نهاد حاكميتي است ارائه كرده. برخي افراد و جريانات خاص، كليت اقتصاد و منابع كشور را در اختيار گرفتهاند و ماليات نميدهند. عده زياد و اكثريتي از مردم كه بيشترين زحمتها و مرارتها را تحمل ميكنند، بخش اندكي از منابع را در اختيار دارند و با فقر دست به گريبانند. حيرتانگيز اينكه اين بخش انبوه مردم كه دچار فقرند بايد ماليات بدهند و منابع لازم براي ثروتاندوزي اقليت خودخواه و تندرو را فراهم كنند. اينها همه نابرابري است و سبب ميشود كشور توسعه پيدا نكند، ساخته نشود و فقر كشور را در بر بگيرد. دولت براي رفع تبعيضها و مفاسد و نابرابريها وعده داده و راي مردم را گرفته است. از ابتداي دهه 90 تا به امروز كيك اقتصادي ايران به يك سوم كوچكتر شده است. كشور پولي در اختيار ندارد و مستهلك شده است. اتفاقا آقاي پزشكيان به درستي انگشت روي تبعيض و تحقق عدالت گذاشته است، اين امر نشان ميدهد زخم را به درستي شناسايي كرده است. اما اگر درهاي كشور به روي سرمايههاي خارجي باز نشده و با جهان گفتوگو نشود، تنها كاري كه آقاي پزشكيان و دولت او ميتوانند انجام بدهند توزيع عادلانه فقر در كشور است، چرا كه توليد و ثروتي وجود ندارد كه دولت بخواهد آن را عادلانه توزيع كند!
چرا كشور به يك چنين وضعيتي دچار شده است؟ وقتي دولت در سال 84 به دولت اصولگراي احمدينژاد تحويل داده شد، شاخصهاي اقتصادي در شرايط مناسبي قرار داشت؟ چه بر سر كشور آمده كه امروز شاخصها اين گونه شده است؟
چون گروهي كشور را به حاشيه كشاندند. ايران طي سالهاي اخير سرمايهگذاري مولدي صورت نداده است. به قيمتهاي ثابت 9سال قبل (سال 95) در ايران 350هزار ميليارد تومان سرمايهگذاري شده است؛ اما طي 5 سال اخير يعني از سال 98 تا 1403 مجموعا، 50 هزار ميليارد تومان سرمايهگذاري شده است. با اين روند كشور ساخته نميشود و مشكلات مردم حل نميشود. افرادي كه به دولت و مردم توهين ميكنند و مذاكره را نفي ميكنند، شكمشان سير است، منافعشان هم در تحريم و جنگ و تنش و گسترش فقر است. آنها از فقر مردم ثروتمند ميشوند. كاسبان تحريم در كدام دسته و گروه حضور دارند؟ فساد 3.8 ميليارد دلاري مگر در زمان مديريت همين آقايان ثبت نشد؟ اما هيچ كس هم به آنها نميگويد، بالاي چشمتان ابروست!
در اين شرايط دولت چهاردهم و مسعود پزشكيان چگونه بايد عمل كنند؟ به هر حال فشارها روي دولت فزاينده است. يك روز استيضاح وزرا را كليد ميزنند و روز ديگر در صدا و سيما تريبون در اختيار آنها قرار داده ميشود تا به دولت توهين كرده و اصل سياست تنشزدايي را زير سوال ببرند؟
آقاي پزشكيان بايد شعارهاي انتخاباتي خود را در مقابل قرار بدهد. در راستاي وعدههايي كه مطرح كرد و گردن خود را گرو و ضمانت گذاشت بازگردد و در مسير خوشبختي مردم گام بردارد.
اگر قرار بود راهكاري به دولت ارائه كنيد، به كدام موارد اشاره ميكرديد؟
بايد سوال شما را مهندسي معكوس كنيم. بايد ببينيم چه عاملي باعث ناديده گرفتن منافع ملي كشور شده است؟ حتما فاكتورهايي وجود دارند كه عدهاي خاص به دنبال آن بودند و كشور را به اين روز انداختند. حتما بايد مراودات بينالمللي كشور به منوال 4 دهه گذشته باقي بماند تا تندروها و كاسبان تحريم سودهاي كلان به جيب بزنند. امروز ايران براي هر نقل و انتقال بانكي بايد 30 درصد بيشتر هزينه كند. اغلب اين پول به جيب كاسبان تحريم ميرود. وقتي با جهان نتوان ارتباط برقرار كرد، اقتصاد كوچكتر ميشود. اقتصاد كوچكتر تبعيض بيشتري را ايجاد كرده و ضريب جيني بيشتري را ايجاد ميكند. در اين وانفسا اقليتي ثروتمند ميشوند و اكثريت انبوهي فقيرتر ميشوند. در شرايط فعلي حتي اگر ايران بخواهد با كشورهاي همسايه مراوده مالي و تجاري و اقتصادي داشته باشد، عراق پول برق را به ايران نميدهد، قطر پول كرهجنوبي را كه در حسابش نشسته به ايران نميدهد، تركيه نميتواند پول گاز را به ايران بدهد. در اين شرايط ايران چه ثروتي ميتواند توليد كند؟ در واقع ارتباط ما با كشورهاي همسايه دادن و نگرفتن است. ايران به عراق و تركيه و قطر و... كمك ميكند و كالا و خدمات ميفروشد اما نميتواند پولش را دريافت كند. ايران در راستاي استراتژي جمهوري اسلامي بايد كمك كند. بنابراين تحريمهاي اقتصادي كه همين جريانات تندرو، ريشه شكلگيري آن هستند، دليل اصلي مشكلات امروز كشور است. براي برونرفت از اين مشكل ايران بايد بتواند تنشزدايي كند و به جهان اين پالس را ارسال كند كه آماده توافق و تفاهم با جهانيان است. كشور در 20 سال گذشته قدرت اين را نداشته كه به اندازه استهلاك زيرساختها، سرمايهگذاري كند. يك كشور فرسوده به سمت فرسودگي و فقر حركت ميكند. چطور است كه ما پهپاد را با مهندسي معكوس ميسازيم بعد اين مساله ساده را نميتوانيم با مهندسي معكوس متوجه شويم كدام سياستها كشور و مردم را به اين روز انداخته است؟ كدام سياستها باعث شده 75 درصد مردم زير خط فقر باشند؟ كدام سياستها باعث شده بيش از 90 درصد ثروت كشور در دست 5 درصد اهالي كشور باشد؟ اينها را به راحتي ميتوان استخراج كرد و راهبرد مناسب براي برونرفت از آنها استخراج كرد. مگر هوش مصنوعي امروز همگاني نشده؟ شما مشكلات ايران را به هوش مصنوعي بدهيد، بلافاصله ميگويد براي برونرفت از مشكلات بايد تحريمها رفع شوند، سياستها شفاف شود و زمينههاي توسعه محقق شوند. عدهاي اما اين اصلاحات را نميخواهند چون نانشان در تداوم وضع موجود است.
مردم تا كجا شرايط دشوار اقتصادي را تاب ميآورند؟
خطر تداوم وضع موجود انفجار جامعه است. جامعه مدتهاست تابآوري خود را از دست داده اما هنوز فكر ميكند، قوه عاقلهاي وجود دارد كه واقعيتها را درك ميكنند. فقر نميتواند پايدار بماند. همين امروز هم مساله مردم ايران بقاست؛ مساله مردم بهبود و پيشرفت نيست. مساله مردم بقاست. اگر دستمزدها در 14 سال پيش را 100 بگيريم با دستمزدهاي امروز قدرت خريد مردم به زير 25 رسيده است. افرادي كه حقوقبگير ثابت هستند تا 75 درصد توان مالي خود را از دست دادهاند. ميدانيد معني اين سقوط توان خريد مردم چيست؟ طي 14 سال متوسط افزايش دستمزدها 16 درصد بوده، اما تورم جامعه در همين بازه زماني بالاي 31 درصد بوده است. 16 درصد مركب، يعني 680 درصد سقوط. 31 درصد تورم مركب، يعني 2800 درصد تاثير تورم. يعني قدرت خريد جامعه حقوقبگيران ثابت كه شامل كارگران، كارمندان و بازنشستگان است طي 14 سال از 100 درصد به 23 درصد كاهش يافته است. اين اعداد شكل گرفته، چرا كه سياستهاي كشور در راستاي منافع ملي نبوده است. يك بچه 30 و 40 ساله با نفوذ تريلياردر شده، بعد دامنه وسيعي از جمعيت ايران با فقر مطلق دست به گريبان شدهاند. با اين اعداد و ارقام طبيعي است كه آقاي پزشكيان ميداند چه وعدههايي داده و آگاه است كه مردم چه شرايط دشواري را سپري ميكنند. نه فقط پزشكيان بلكه اعضاي كابينه از وضعيت وخيم كشور و شرايط مردم آگاهند و ميدانند كه راه درست چيست. اما تندروها و كاسبان تحريم نگران برقراري ارتباط با جهان و از بين رفتن منافع سرشار خود هستند. ايران بايد انتخاب كند كه ميان منافع يك اقليت تندرو و تندخو و منافع اكثريت ايرانيان كدام را انتخاب ميكند؟
جامعه مدتهاست تابآوري خود را از دست داده اما هنوز فكر ميكند، قوه عاقلهاي وجود دارد كه واقعيتها را درك ميكند. فقر نميتواند پايدار بماند.
در 14 سال متوسط افزايش دستمزدها 16درصد بوده، اما تورم جامعه در همين بازه زماني بالاي 31درصد بوده است. 16درصد مركب، يعني 680 درصد سقوط. 31 درصد تورم مركب، يعني 2800 درصد تاثير تورم.
امروز ايران براي هر نقل و انتقال بانكي بايد 30درصد بيشتر هزينه كند. اغلب اين پول به جيب كاسبان تحريم ميرود. وقتي با جهان نتوان ارتباط برقرار كرد، اقتصاد كوچكتر ميشود.
فشارها روي دولت فزاينده است. يك روز تندروها استيضاح وزرا را كليد ميزنند و روز ديگر در صدا و سيما تريبون در اختيار آنها قرار داده ميشود تا به دولت توهين كرده و اصل سياست تنشزدايي را زير سوال ببرند.