• ۱۴۰۳ سه شنبه ۷ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5991 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۷ اسفند

گفت‌وگو با مهدي تميزي، كيوريتور نمايشگاه «يك شاخه گل سرخ» در اصفهان

هنر، راه روشن دوام ماست

آن دسته از هنرمندان نوگراي اصفهان كه بر شانه‌هاي قدر هنر سنتي قدم گذاشته‌اند، نتايج بهتري گرفته‌‌اند

مريم آموسا

اين روزها نمايشگاه گروهي «يك شاخه گل سرخ» به كيوريتوري مهدي تميزي در اصفهان برپاست. يك شاخه گل سرخ شايد در زمانه‌اي اين‌چنين، اشاره‌اي نيش‌دار و گزنده باشد و اكنون كه واژه‌ها به تعابير و تفاسيرِ نادرست آلوده شده‌اند و اخبار و افعال، نشان از ناداني و فهم ناشايست دارند، مي‌توان از كاركردِ اسطوره‌اي عناصر، بر شناساندن درستِ واژگاني همچون دوستي، عشق، صلح، مدارا و توليدِ پيروزمندانه خِرد بر شرِّ غالب، ياري گرفت.

«يك شاخه گل سرخ» بهانه‌اي است بر اتخاذِ يك زبانِ مشترك در خلقِ اثري كه مي‌تواند و بايست چنان كارساز باشد كه آرامشي يا تكانه‌اي در جان و جهانِ بيننده ايجاد كند.

در ايران، گل سرخ به نام‌هاي ديگري نيز شناخته شده است: ورت، ورد، سُهرورد و گل محمدي و در اصفهان، باغ‌هاي گل سرخ نيز شُهره بوده، آنچنان‌كه در سفرنامه‌هاي گردشگرانِ ايراني و فرنگي، بسيار از اين ويژگي ياد شده است. همچنين گل سرخ، هميشه دستمايه خلق بسياري از آثار فرهنگ و هنر ايران بوده است.

مجموعه پيشِ رو، به جست‌وجوي معناي ژرف و چندلايه گل سرخ، در هنرهاي تجسمي مي‌پردازد. اين نمايشگاه، ما را فرا مي‌خواند كه به گل سرخ، فراتر از ظاهر آن نگاه كنيم؛ ما با دوگانگي و هم‌آوايي‌هاي گل سرخ روبه‌رو خواهيم شد و آن را نه تنها به عنوان يك نماد، بلكه به عنوان بازتابي از خويشتنِ خويش درك خواهيم كرد.

يك شاخه گل سرخ، گردهمايي هنرمندان اصفهان است براي ديدار؛ براي يادآوري و پاسداشت دوستي، عشق و صلح.

 

نمايشگاه يك شاخه گل سرخ چگونه شكل گرفت؟

به نظر من هنرمندان اصفهاني بسيار وابسته به فضاهاي شخصي خودشان هستند و كمتر پيش مي‌آيد در مناسبت‌هاي اجتماعي و گروهي، در كنار هم قرار بگيرند. بسياري از هنرمندان اين شهر يكديگر را نمي‌شناسند و حتا در صورت شناخت، ضرورتي براي ملاقات و همكاري حرفه‌اي با ديگري نمي‌بينند. در دوران مديريتم در موزه هنرهاي معاصر اصفهان نيز، همواره يكي از اهدافم اين بود كه هنرمندان اصفهاني را گرد هم جمع كنم و در مناسبت‌هاي مختلف، فرصت‌هاي تازه‌اي براي ملاقات و همكاري‌هايشان ايجاد كنم. حالا پس از دو سال كه از سمت خود بركنار شده‌ام و با تشويق هنردوستاني كه از خواسته قلبي‌ام باخبر بودند، اين امكان فراهم شد تا از هنرمندان اصفهان و حتا غيراصفهاني‌هايي كه تجربه زيست در اصفهان داشته‌اند را دعوت به همكاري كنم. براي انتخاب موضوع هم سراغ زيباترين نمونه هستي بر اعلام عشق و مهر رفتم: گل سرخ. البته كه معاني و تفاسير اسطوره‌اي اين گل بيش از اينهاست، اما رويكرد اوليه من مبني بر انتخاب گل سرخ همان جنبه مهر و صلح و دوستي بوده است.

شما به عنوان يك هنرمند هنرهاي تجسمي چرا به سراغ كيوريتوري يك نمايشگاه رفتيد؟

شايد از آنجا كه به چم و خم توليد اثر هنري آشنا هستم و مي‌توانستم در گفت‌وگو با ساير هنرمندان، مسائل و ايده‌هاي آنان را درست متوجه بشوم و گاهي در گپ و گفت‌ها به نتيجه بهتري برسم، مرا به اين كار واداشت. هر چند تلاش كرده‌ام با وجود حفظ هويت هنري خود، مسائل حرفه‌اي كيوريتوري را نيز با دقت اعمال كنم. بيش از60 روز با 100هنرمند گفت‌وگو كردم و در پروسه انجام كارشان همراهي شان كردم. خوشبختانه هنرمندان نيز با سعه صدر و آگاهي كامل از آنچه در پس معاني گسترده گل سرخ بوده و هست با پروژه همراهي كردند و اين رويداد شكل گرفت.

برگزاري اين رويدادهاي در اين وسعت و با اين تعداد هنرمند چه ضرورتي داشت؟

عمده‌ترين ضرورت هر رويدادي يادآوري كردن جنبه‌ها و مسائل خرد و كلان فرهنگي‌مان است. در اين دوران عسرت، برپايي يك رويداد فرهنگي هنري از ديد عوام شايد چندان لزومي نداشته باشد، اما اين نگاه كاملا اشتباه است. برگزاري چنين رويدادهايي در اين زمانه، همچون نجات دادن آثار گرانسنگ موزه‌هاي پاريس در جنگ جهاني دوم است. اگر نبودند كساني كه ارزش و اهميت آن آثار را مي‌دانستند و براي نجات‌شان از آتش جنگ كوشيدند، قطعا دنيا با يك خلأ هنري روبه‌رو مي‌شد. اين رويدادها در اين زمانه عبوس و سختگير، كمترين كمكش مي‌تواند انگيزه با هم بودن و تلاش براي ثبت زيبايي از طريق هنر باشد.

اصفهان كه از نظر هنر سنتي و ملي در دنيا شناخته شده امروزه جايگاهش در هنرهاي نوگرا كجاست، چقدر هنرمنداني كه خاستگاه فكري و خلق آثارشان اصفهان است، توانسته‌اند از سنت‌ها و رويكرد سنتي به هنر فاصله بگيرند؟

پاسخ اين پرسش ممكن است تفاسير زيادي ايجاد كند و مرا در كفه‌هاي ناموزون قضاوتي دشوار قرار دهد. اين پرسش، همان چالشي است كه در دوران مديريت نيز با آن دست به گريبان بودم. داعيه هنرمندان شهر بر اينكه اين شهر شهره به آثار سنتي است: كه البته در اهميت و لزوم آن حرفي نيست و از طرف ديگر داعيه هنرمندان نوگراي شهر، مبني بر آنكه آن‌طور كه بايد و شايد بر حضورشان جديتي نيست و اين هم منصفانه بايد گفت، درست است. اين مجادله ميان هنرهاي سنتي و بومي يا ملي با هنرهاي نوگرا، مجادله‌اي مطلوب خواهد شد اگر هر دو جانب، به تخريب يكديگر و تعيين ارزش‌گذاري‌هاي قهري روي نياورند. در يك جامعه سالم، درك گرايش‌ها و سلايق مختلف فكري و فرهنگي يكي از نشانه‌هاي مطلوب زيست اجتماعي است. اين را هم اذعان كنم كه هنرمندان نوگراي اصفهان به سختي قادر به ارايه اثرشان در شهر اصفهان هستند و نيم بيشتر آنها ترجيح مي‌دهند آثارشان را در تهران يا خارج از كشور به نمايش بگذارند. هنر سنتي در اين شهر همچنان جايگاه ويژه خودش را دارد و حتا جواناني هم هستند كه در هنرهاي سنتي نوپا، اما تازه نفس و خلاقند. به گمانم آنجا كه هنرمندان نوگراي اين شهر بر شانه‌هاي باستاني و قدر هنر سنتي قدم گذاشته‌اند، زودتر هم به نتيجه رسيده‌اند.

رونق هنرهاي تجسمي امروزه در اصفهان چگونه است؟

مي‌توان گفت هم دلسرد‌كننده است هم اميدواركننده. از طرفي هنرمندان بسياري در زمينه هنرهاي تجسمي در اين شهر مشغول به فعاليت هستند و از طرف ديگر، به لحاظ امكان نمايش، تعداد محدودي گالري فعال هستند. تا پيش از پاندمي كرونا، حدود 10 گالري در اصفهان مشغول به كار بودند. اما امروز كه با شما گفت‌وگو مي‌كنم تنها 3 و به ندرت 4 گالري در حال فعاليت هستند كه اين براي شهر بزرگي همچون اصفهان، نه تنها كم كه باعث خجالت است. بخش زيادي از بي‌رونقي هنرهاي تجسمي اصفهان از كمبود گالري است و بخش ديگري هم مخاطب حرفه‌اي و خريدار. دوستان هنرمند اصفهاني من ترجيح مي‌دهند نمايش‌هايشان در تهران باشد، چون ضمانت فروش حداقلي يك گالري كم اعتبار در تهران، شايد از گالري‌هاي اصفهان بيشتر باشد.

چرا اصفهان كه به عنوان يك پايتخت هنري در جهان شناخته مي‌شود، يك رويداد ملي يا بين‌المللي در حوزه تجسمي ندارد؟

متاسفم كه بايد در هر پرسش به دوران مديريتم اشاره كنم. البته شايد اين يك نشانه باشد، كه مديران فرهنگي و هنري يك شهر اگر بخواهند مي‌توانند جريان‌ساز انديشه‌اي شوند و در غير اين‌صورت، هزينه‌هاي فرهنگي و هنري شهر به گونه‌اي صرف اتفاقاتي مي‌شود كم‌مايه و زودگذر. در دوران مديريتم در موزه، رويداد ملي در مقياس قوس را راه‌اندازي كردم و بسيار مورد توجه هنرمندان و صاحب‌نظران قرار گرفت. همچنين راه‌اندازي جايزه ادبي ملي جمالزاده در دوران معاونت فرهنگي‌ام در شهرداري اصفهان حمايت و برگزار شد. متاسفانه با روي كار آمدن مديران فرهنگي جديد، اين دو رويداد و بسياري موارد مشابه اين، از چرخه فرهنگي شهر خارج شدند و چه دانم‌هاي بسيار است...

چرا اصفهان در حوزه هنرهاي تجسمي به نسبت تهران بي‌رمق است؟

پيش‌تر به مواردي اشاره كردم همچون، كمبود گالري و فضاي نمايش، عدم مخاطب و خريدار حرفه‌اي و مسائلي از اين دست. اگر بخواهم چيزي به آن موارد اضافه كنم اينكه تمايل جامعه براي شركت در جريان‌هاي فرهنگي و هنري، محدود به حضور در سينما و احتمالا كنسرت است. بي‌رمقي اين ميل، از آنجا ناشي مي‌شود كه شهروندان نمي‌دانند رفتن به گالري مي‌تواند يكي از تفريحات سالم خانوادگي باشد. حتا گاهي نمي‌دانند كه براي رفتن به گالري و تماشاي آثار، ملزم به پرداخت هزينه‌اي نيستند و مي‌توانند ولو به قدر تماشا و لذت، در گالري حضور پيدا كنند. شايد رفته رفته تبديل به خريدار اثر هنري شدند. در مراجعه و نشست و برخاست در حضور اثر هنري است كه كم‌كم علاقه و عشق و شناخت توليد مي‌شود. يك خاطره از اين ممارست در مراجعه به فضاهاي هنري برايتان بگويم. زماني كه در تهران زندگي مي‌كردم، با شخصي آشنا شدم كه شما هم او را خوب مي‌شناسيد؛ از گالري گردي هيچ نمي‌دانست و فضاي حرفه‌اي تجسمي ايران را بسيار بي‌بضاعت مي‌دانست. رفته‌رفته در همنشيني با ما و رفت و آمد به گالري‌ها شناختي نسبي پيدا كرد و امروز يكي از صدها كيوريتور و گالري‌دار است. من اين امر را مثبت تلقي مي‌كنم. هرقدر تعداد بيننده‌هاي هنر بيشتر شود، بالطبع فضاي هنري جان مي‌گيرد و پر رقابت مي‌شود.

آيا اين نمايشگاه قابليت نمايش در شهر يا كشورهاي ديگر را دارد؟

صدالبته. به خاطر سوژه شناسا و ملموسي كه دارد هم در ايران و هم در خارج از كشور قابل نمايش است.

تنوع كارهاي نمايشگاه چگونه است؟

تنوع به واسطه چند چيز به وجود آمده، هم برداشت‌ها از اين سوژه واحد، متفاوت بوده هم هنرمندان سعي كرده‌اند با تكنيك‌هاي مختلف اثرشان را ارايه دهند. نقاشي، مجسمه، كار با نخ و پارچه و چوب و مس و آينه همه بر تنوع تكنيكي آثار افزوده‌اند.

در اين نمايشگاه 90 هنرمند با 90 اثر حضور دارند؛ گفت‌وگوي 90 هنرمند در طول نمايش چگونه بوده؟

همان‌طور كه پيش‌تر گفتم 100 هنرمند انتخاب كردم و در طول ايده تا اجرا، تعداد به 90 نفر رسيد. بيشتر هنرمندان از اينكه چه كسان ديگري در اين نمايشگاه خواهند بود خبر نداشتند. هدف ايجاد مودت و مهر در سايه زيبايي‌هاي گل سرخ و مفاهيم عميق و انساني آن بود. همچنين درك موضوع كيوريتور و احترام به مقوله كيوريتوري. بسياري از هنرمندان در طول نمايشگاه با هم آشنا شدند يا بر دوستي‌هاي قديمي‌شان افزوده شد. اشتراك سوژه و تفاوت آثار مباحث جالبي پيش مي‌آورد كه مطمئنا براي هر كسي شنيدنشان خالي از لطف نيست.

باتوجه به تعداد و تنوع آثار، حلقه ارتباطي آثار با هم چه بود؟

از آنجا كه فكر مي‌كنم فضاي هنر كمي شلخته و بي‌نظم شده، يك ابعاد مشترك و سختگيرانه 300 در 400 ميلي‌متر، براي همه آثار دوبعدي و سه‌بعدي درنظر گرفتم. برخي حتا حاضر به قرار گرفتن در اين چارچوب سختگيرانه نشدند و انصراف دادند. اما هدف من، هم پذيرش يك قانون همگاني در اجرا بود و هم اينكه براي نمايش آثار، اين قانون سختگيرانه، باوجود حضور 90 هنرمند، شكل مرتبي از نمايش را ايجاد كرد. نمايشگاه «يك شاخه گل سرخ» تلاشي براي احياي نظم و عشق در جامعه است.

آيا نحوه چيدمان آثار در نمايشگاه داراي روايت خاصي است؟ و مخاطب از ابتدا تا انتهاي نمايشگاه سفري مفهومي را طي مي‌كند؟

بله، نمايشگاه داراي يك خط مفهومي مشخص با محوريت گل سرخ است. اما از نظر چيدمان، آثار را براساس رشته‌هاي هنري تفكيك كردم تا از ايجاد آشفتگي در تجربه بصري مخاطب جلوگيري شود. براي مثال، آثار عكاسي در كنار نقاشي‌ها قرار نگرفته و هنرهاي چاپ دستي و سنتي نيز به ‌صورت مجزا نمايش داده شده‌اند. اين تفكيك نه ‌تنها از نظر فني ضروري بود، بلكه از لحاظ زيبايي‌شناسي نيز به هماهنگي و انسجام نمايشگاه كمك كرده است. همچنين، به هماهنگي رنگي آثار در كنار يكديگر توجه ويژه‌اي داشتم تا تركيب بصري منسجمي ايجاد شود. تفكيك آثار براساس رشته‌هاي هنري باعث مي‌شود كه تماشاگر بدون سردرگمي، هر اثر را در بستر مناسب خود درك كند. هر شاخه هنري ويژگي‌هاي خاص خود را دارد و قرار دادن آنها در كنار يكديگر ممكن است موجب تداخل در انتقال پيام آثار شود. به همين دليل، تلاش كردم تا هر گروه هنري فضاي مختص خود را داشته باشد تا مخاطب بتواند با تمركز بيشتري آثار را مشاهده كند و مفاهيم آنها را دريافت كند.

آيا اين رويداد در سال‌هاي بعد نيز تداوم خواهد داشت؟

ما بايد دوام بياوريم و هنر راه روشني بر دوام ماست. ممكن است با اين سوژه خاص نخواهم يا نتوانم كار كنم، اما اميدوارم بتوانم با رويكردي تازه‌تر و با همراهي هنرمندان ديگر نيز بتوانم دست‌كم دو رويداد در سال انجام دهم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها