پيام اوجالان و چشمانداز سياسي كردهاي سوريه
محمد رضا بابايي
توافقها و قراردادهاي بينالمللي بعد از جنگ جهاني اول منتج به شكلگيري مرزهاي كنوني خاورميانه شد. اين مرزهاي جديد كه معلول ملاحظات منافع سياسي و اقتصادي قدرتهاي پيروز جنگ اول جهاني هستند؛ به خودي خود مقدمات يك سلسله طولاني از منازعات و جنگها را در طول بيش از يك قرن گذشته رقم زدند. روابط ميان كردهاي سوريه و حكومت مركزي دمشق در طول بيش از هفت دهه گذشته، روابط پرتنش و چالشزايي بود. بعد از به قدرت رسيدن حزب بعث در سال 1963، نخبگان سياسي حاكم بر سوريه، راهبرد موسوم به كمربند عربي «الحزام العربي» را با هدف تغيير دموگرافي مناطق كردنشين استان الحسكه، در پيش گرفتند كه از 1963 آغاز و سرانجام در 1973 در دوران حافظ اسد به پايان رسيد. مناطق منتهياليه شمال شرقي هممرز با عراق تا شهر رأسالعين واقع در استان الحسكه شامل اين طرح شدند و صدها خانوار عرب ساكن حومه شهر الطبقه (واقع در استان الرقه) كه در نزديكي سد الفرات بود را در اين مناطق اسكان دادند. طبق قرائت نزديك به حزب بعث سوريه، زماني كه اين كشور تحت قيموميت فرانسه بود، مقامات فرانسوي، كردهاي تركيه را در استان الحسكه اسكان دادند و بافت جمعيتي شمال اين استان را به ضرر عربها تغيير دادند. فارغ از صحت و عدم صحت اين ادعا، ميتوان چنين ادعا كرد كه مرزهاي برساخته پساجنگ جهاني اول كه تقريبا تا امروز پابرجا است؛ علت اصلي اين منازعات است.
جنگ داخلي سوريه
فصلي جديد در تاريخ كردها
جنگ داخلي سوريه، نقطه عطفي در تاريخ كردها، خصوصا كردهاي سوريه محسوب ميشود، حدود يك سال و نيم از اعتراضات در سوريه و كمي بيش از يك سال از جنگ داخلي در اين كشور نگذشته بود كه نيروهاي ارتش سوريه از مناطق كردنشين استان الحسكه و بخشهايي از حومه حلب عقبنشيني كرد. نيروهاي حكومت سابق با عقبنشيني از مناطق كردنشين دو علت اصلي داشت؛ اولا، درگيري همزمان در چندين جبهه اصلي و فرعي در اغلب استانهاي سوريه، آنها را بر آن داشت تا از مناطق كردنشين كه شاهد اعتراضات قابل توجهي نبود، عقبنشيني نمايند و جبهههاي نبرد با اپوزيسيون مسلح را تقويت كنند. ثانيا، خلأ سياسي و امنيتي ايجاد شده در مناطق كردنشين كه بعد از اين عقبنشيني ايجاد شد، توسط نيروهاي يگانهاي حمايت خلق (PYD) پر شد. اين نيروها از ناحيه ايدئولوژيك متاثر از حزب كارگران كردستان هستند كه در اواخر دهه 1970 توسط عبدالله اوجالان تاسيس شده بود. هدف اصلي اين حزب، در ابتدا، خودمختاري مناطق كردنشين بود. اما اوضاع سياسي و نظامي سوريه شرايط را طور ديگر رقم زد. آينده سياسي كردهاي سوريه، از آغاز جنگ داخلي سوريه تا امروز در هالهاي از ابهام قرار دارد و همين امر، رهبران سياسي و نظامي كرد را وادار نمود تا سياستهاي چرخشي و در عين حال مقطعي را درقبال كنشگران داخلي و خارجي درگير در معادلات سوريه اتخاذ نمايند. در بازه زماني 2012 تا 2013، شبه نظاميان كرد در كنار بخش محدودي از ارتش سابق سوريه كه در استان الحسكه بودند؛ عليه مخالفان مسلح ميجنگيدند. يك سال بعد؛ در سال 2014 بعد از قدرت گرفتن گروه تروريستي داعش در عراق و شام، شبه نظاميان كرد با برخي از گروههاي مخالف سوري ائتلاف كردند و عليه داعش جنگيدند. تا اواخر تابستان 2014 تقريبا نيمي از عراق به انضمام بخش قابل توجهي از خاك سوريه به دست داعش افتاده بود؛ پيشروي اين گروه به سوي شهر عين العرب (كوباني) كه يكي از كانتونهاي سهگانه مورد ادعاي كردهاي سوريه است؛ مقدمهاي براي همكاري شبه نظاميان كرد با ائتلاف مبارزه با تروريسم به رهبري امريكا شد. نقش شبه نظاميان كرد در مبارزه با داعش علاوه بر اينكه به كردها اين امكان را داد تا كانتونهاي سهگانه مورد ادعاي خود را به يكديگر متصل نمايند، اين گروه را به يكي از شركاي محلي بالفعل ايالاتمتحده امريكا در سوريه مبدل كرد.
تغيير معادلات
ماههاي نخست حضور نظامي روسيه در سوريه كه از اواخر سپتامبر 2015 آغاز شده بود؛ سر آغاز تنش در روابط آنكارا و مسكو بود. اين تنش، با سرنگون كردن جنگنده Su-24 روسي توسط جنگنده تركيه آغاز شد. مسكو در واكنش به اين اقدام، سياست نزديكي به شبه نظاميان كرد را در پيش گرفت و از آنان به عنوان برگ برندهاي در برابر آنكارا و متحدان محلي آن بهره گرفت. سياست تركيه بعد از كودتاي جولاي 2016 در قبال سوريه تغيير كرد و از سويي، آنكارا درصدد ترميم روابط با مسكو برآمد؛ اين امر، دست تركيه را براي مداخله نظامي هر چه بيشتر در سوريه باز گذاشت. از دسامبر همان سال تا نوامبر 2019، تركيه با وجه المصالحه قرار دادن مخالفان تحت حمايت خود و ملزم كردن آنها به پايبندي به توافقهاي دو و چند جانبه در آستانه (پايتخت قزاقستان) و سوچي، توانست چراغ سبز حمله به عفرين و سپس مناطقي از استان الرقه و الحسكه را در قالب عملياتهاي شاخه زيتون و چشمه صلح، اخذ نمايد. توافقات و تفاهمات سياسي مشترك ميان آنكارا و مسكو، چالش ژئوپليتيكي جدي براي شبهنظاميان كرد ايجاد كرد.در نوامبر 2015، يگانهاي حمايت خلق و زيرمجموعههاي آن در قالب يك كيان سياسي- نظامي جديدي به نام نيروهاي دموكراتيك سوريه (SDF) اعلام موجوديت كردند. اين كيان جديد، از چند جهت براي شبه نظاميان كرد چالش ايجاد كرده است؛ از نظر ساختاري و سازماني تقريبا 70درصد كادر نظامي و اداري نيروهاي دموكراتيك سوريه عمدتا از عشاير عرب، استانهاي الرقه، الحسكه و ديرالزور هستند. با وجود اينكه كردها در اين سازمان اقليت محسوب ميشوند اما در راس هرم فرماندهي قرار دارند. اين نقطه ضعف سازماني و ساختاري بزرگ، شبهنظاميان كرد را در برابر حملات احتمالي تركيه و حكومت جديد دمشق آسيبپذير خواهد كرد. ناگفته نماند كه بعد از سقوط حكومت اسد، بخش قابلتوجهي از بدنه نظامي عربي نيروهاي دموكراتيك سوريه؛ از اين سازمان جدا شدند. در بعد دموگرافي بيش از دو سوم مناطق تحت سيطره شبهنظاميان كرد، در حقيقت مناطقي با اكثريت عرب است كه در جريان جنگ عليه داعش به دست اين شبه نظاميان افتاد. اداره مناطق عربنشين آنهم در سايه تنشهاي گاه و بيگاه ميان عربهاي منطقه و شبهنظاميان كرد از يكسو و فعاليت هستههاي سري داعش در اين مناطق، چالش امنيتي جدي براي كردها به شمار ميرود. موفقيت و عدم موفقيت در اين آزمون تا حد زيادي وابسته به تصميمات واشنگتن و شخص دونالد ترامپ در مورد آينده سوريه است.
سقوط اسد و برگ برنده كردها
نيروهاي حكومت سابق تنها چند روز قبل از سقوط نهايي دمشق، مواضع خود را در شرق و شمال شرق سوريه ترك كردند و نيروهاي دموكراتيك سوريه اين فرصت را غنيمت شمردند و بخش عظيمي از زاردخانهها و زاغههاي مهمات به جاي مانده از ارتش سابق سوريه را مصادره كردند. اگرچه شبهنظاميان كرد بعد از مدت كوتاهي از بسياري از اين مناطق عقبنشيني كردند؛ اما همچنان بيش از 60درصد ميادين نفتي و گازي سوريه را تحت كنترل خود دارند و اين يك برگ برنده بزرگ در برابر حكومت جديد دمشق ميباشد كه عملا از حكومت سابق يك زمين سوخته تحويل گرفته است. حضور نظامي ايالاتمتحده امريكا در شرق و شمال شرق سوريه و ترديد واشنگتن در خروج نيروهاي نظامي از سوريه به دليل ترس و نگراني از ظهور مجدد داعش، اين مجال را به كردها داد تا به حيات سياسي خودمختار خود، ادامه دهند. اما مساله دوام و بقاي اين خودمختاري يا حفظ خودمختاري در زير سايه حكومت دمشق، هنوز مسائلي هستند كه در هالهاي از ابهام قرار دارند و نميتوان در مورد آن قضاوت نهايي را انجام داد و چه بسا ممكن است خروج نظاميان امريكايي، آغازِ پايانِ حيات سياسي خودمختار كردها باشد. اما آنچه كه واضح است اين است كه واشنگتن در عقبنشيني از سوريه مردد است؛ وجود هزاران زنداني عضو داعش به همراه خانوادههايشان در كمپها و زندانهاي شمال شرق سوريه، بر دامنه اين ترديد بيش از پيش ميافزايد.
پيام اوجالان و چشمانداز كردهاي سوريه
در پنجشنبه گذشته، عبدالله اوجالان رهبر حزب كارگران كردستان كه از اواخر دهه 1990 در تركيه محبوس است، با صدور بيانيهاي ضمن نفي جدايي طلبي و حتي فدراليسم، از شبه نظاميان پكك خواست تا سلاح خود را بر زمين بگذارند. بيانيه اخير اوجالان، با استقبال اكثر جريانهاي سياسي كرد همراه بود. به نظر ميرسد كه اوجالان و چهبسا همفكران او در حزب كارگران كردستان به اين نكته رسيدند كه قرائت و خوانشهاي چپگرايانه دهه 1970 كه بر آمده از فضاي دو قطبي حاكم در عصر جنگ سرد بود، با مقتضيات سياسي و اجتماعي امروز جامعه كرد همخواني ندارد. ازسوي ديگر، وجهالمصالحه قرار گرفتن مساله كردهاي سوريه توسط كنشگران منطقهاي و بينالمللي، آخرين اميد كردها براي تشكيل يك اقليم فدرال در جغرافياي موسوم به روژآوا، به يأس تبديل شد؛ در ايدهآلترين سناريو، خودمختاري احتمالي كردهاي سوريه در آينده تنها محدود به برخي مناطق استان الحسكه و حلب خواهد شد كه اغلب شهرها و روستاهاي آن كردنشين هستند. از سوي ديگر؛ اين مساله كه اين پيام اوجالان چقدر ضمانت اجرايي دارد، خود جاي سوال است، زيرا در سال 2012 نيز بيانيه مشابهي از طرف او صادر شد كه به موجب آن بين حزب كارگران كرد و دولت تركيه آتشبس برقرار شد و اغلب اعضاي حزب به كردستان عراق رفتند؛ اما ديري نپاييد كه اين توافق شكست خورد.
تحليلگر مسائل جهان عرب