آن قدرت حسي شگفتانگيز
شاهرخ حاتمي
از قديم با مجتبي ميرزاده آشنايي داشتيم. حتي اوايل جواني دو بار برای سفارش سهتار به كارگاه ما آمد. گذشته از نواختههای ويولنش، ميرزاده سهتارنوازی منحصر بهفرد بود. هر وقت صدای سهتار او را در آهنگ «بزن تار» هايده و «هوای يار» مهستی ميشنوم اوج لطافت اين ساز را با نواختن اين هنرمند فقيد بيشتر درك ميكنم. هنر و نوازندگي ميرزاده به اينها محدود نميشود، او در نواختن كمانچه هم حال خاص خودش را داشت.
به طور معمول بخشهايی از يك آهنگ که به او واگذار ميشد، به چند شكل ضبط ميكرد و از ميان آنها، بهترينش انتخاب ميشد؛ فرقي نميكرد چه سهتار، چه كمانچه و چه ويولن. روح و ذات پاك او مانند سيمها و پردههای سهتار ظريف بود و در حقيقت نشأت گرفته از حس قویاي بود كه داشت.
در تنظيمهايش هميشه يك نوع پيوستگی و هدف دنبال ميشد، در نواختن هم دقيقا همينطور بود و علاوه بر اينها، ارمغان سرزمين محل تولدش كه همان لهجه كردي بود در نواختههايش مشهود است. ساختههای موزيك متن فيلمهايش هم توأم با صحنهها و همفكری با كارگردانان بسيار خوب از آب درآمد. در سالهای بعد از انقلاب با بسياری از خوانندههای مركز موسيقی صدا و سيما هم همكاری داشت. بخش بسياری از نواختههايش با سهتار، كمانچه، ويولن، با عليرضا افتخاری، عبدالحسين مختاباد، قاسم رفعتی و بسياری از خوانندههای مركز تحسين برانگيز است. ازجمله نواختههای ماندگارش در اين دوره اجرای او در اثر «دلقك» با صدای محمد اصفهانی است همچنين تنظيم آلبوم «به ياد آن گذشته» بازخوانی آهنگهای حبيبالله بديعی با اشعار معينی كرمانشاهی و صدای همايون كاظمی كه از آخرين ضبطهای ميرزاده به شمار ميرود.
مجتبي ميرزاده خيلی زود رفت؛ مانند بديعی، مانند سياوش زندگانی، مانند هايده و... كه اگر مانده بود امروز آثار بسيار بيشتری از او در گنجينه موسيقی ايران به يادگار ميماند. ميرزاده زمانی به خارج از كشور هم سفر كرد در آنجا و در مقطعی با بسياری از خوانندگان شهر لسآنجلس به فعاليت پرداخت اما دوباره به وطن بازگشت. در سالهای آخر عمرش به تشويق دوستان به تدريس هم پرداخت و در مقطعی باعث شد تعدادی از جوانان آن روز، از آموختههايش بهره ببرند كه فرصت خوبي ايجاد شد.
سازنده ساز