روزنامه، آينه فراز و نشيب نسلها
مهدي دهقان منشادي
از زماني كه جوهر با كاغذ انس گرفت تا روزمرگي مردمان را نقش ببندد و كاغذِ اخبار در سطح جوامع اشاعه يافت، روزنامهها به صفحات مستند تاريخ مبدل شدند و تداوم و توالي آنها در طول زمان همانند فريمهاي يك مستند تلويزيوني توانست فراز و نشيبها و واقعيتهاي زندگي جوامع را به وضوح براي آيندگان به نمايش دربياورد. صفحات روزنامهها در هر عصر و جغرافيايي هميشه پر از وقايع و رويدادهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي- فرهنگي بوده است كه هر يك چون پازلي در هم جفت و جور ميشوند و تجربيات زيسته يك يا چند نسل را براي مخاطبان بيطرف روايت ميكنند.
حقايق اجتماع عليرغم سانسورهاي زمانه چون ماهي لزجي از ميان دستان سانسورچيها بيرون ميلغزد و در گوشهاي از صفحات روزنامه ميان حروف و عكس پنهان ميشود تا يك زماني ذهنهاي بيدار انديشهورزان به صيد آن بپردازد و بر حال و روز واقعي نسلهايي واقف شوند كه شايد تاريخ و زمان را پشت سر گذاشته باشند.
صفحه نخست و تيتر اصلي روزنامهها در بيشتر موارد رنگ سياست دارد. در هم تنيدگي و تعامل حروف و تصاوير روزنامهها در درجه اول از بازيگري سياستمردان در ميدان مهآلود سياست سخن ميگويد و اغلب گذشت زمان باعث ميشود نقاب سياسيون به كنار انداخته شود و واقعيات ذاتي و سرشتي آنان هويدا شود.
در ديگ داغ حكمراني صداي قلقل تكاپو و كنشهاي دولتمردان و اهل سياست و آناني كه نمايندگي معنويت را به عهده گرفته بودند، خروشان به گوش ميرسد و نتيجه دستپخت طباخانِ مدعي خدمتگزاري هيچگاه توزيع عادلانه و صادقانه طعام براي عوام نبوده است.
در جريان فعاليتهاي علني يا پنهانكاريهاي اهل سياست بر بستر توانمنديهاي سرزمين، پيكره اقتصاد شكل ميگيرد و اين پيكره كه ميتواند بزرگ يا كوچك، بيمار يا سالم و روحاني يا شيطاني باشد، بر ابعاد مختلف اجتماعي و فرهنگي و جزء جزء زندگي مردمان اثر ميگذارد. اقتصاد قوي كه حاصل سلامتِ عملِ دولتمردان و سياسيون درگير در عرصه حكمراني است به ارزش يافتن پول ملي و ارتقاي زندگي مردم منجر ميشود و تعالي معنوي هميشه از مسير هموار و شفاف اقتصاد امكانپذيرتر بوده است تا راههاي سنگلاخي و خاكي و غبارآلود. ستون اقتصادي روزنامهها بيتوجه به تيتر اول صفحه نخست كه از رشادت و دستاوردهاي بزرگ دولتمردان و مجلسيون سخن ميگويد، اطلاعات و آمار ملموستري را ارايه ميدهند. ارزش پول ملي و نرخ تورم رابطه معكوسي با هم دارند و بالا و پايين رفتن و كم و زياد شدن هريك تاثير بسزايي را بر جيب مردم و قدرت خريد آنها داشته است. وضعيت رونق بنگاههاي اقتصادي، صادرات و واردات و ميزان اشتغال مردم كه در ستون اقتصادي روزنامه به نقد و بررسي گذاشته ميشود با صفحه اول و دوم روزنامه كه موضوعات سياسي را واكاوي ميكند، رابطه تنگاتنگي دارد. برآيند ارتباط سياست و اقتصاد را به وضوح ميتوان در صفحات اجتماعي و فرهنگي و ستون حوادث روزنامه مشاهده كرد. همانگونه كه كارايي يا عدم كارايي دولتمردان و مردانِ سياست به پيكره اقتصاد جلا ميدهد يا تيرگي ميبخشد، سايه پيكره اقتصاد هم ميتواند با تحت تاثير قرار دادن كيفيت زندگي مردم، همه عناصر اجتماعي و فرهنگي جامعه را تحتالشعاع قرار دهد. ميزان تورم و شدت آسيبهاي اجتماعي رابطه مستقيمي با هم دارند.
تورمهاي بالا با كمرنگ كردن روحيه مذهبي- معنوي، اخلاق را پودر ميكند و ارزشها را به اضمحلال ميكشاند. اميد به آينده كمرنگ و كمرنگتر شده و در شرايط مبهم آينده، حال خودنمايي ميكند و توجه به حال و خوش بودن در آن پيامد آتي هر ناهنجارياي را ناديده ميگيرد.
صفحه حوادث روزنامهها برآيند ارتباطات پيچيده صفحات سياسي، اقتصادي و اجتماعي- فرهنگي پيش از خود هستند.
رسانهها و مطبوعات بهطور كلي، و روزنامهها به گونهاي خاص، زواياي زشت و زيباي سياست را در طول زمان برملا ساخته و زيرِپوستِ جامعه را از لابه لاي صفحات و ستونهاي خود آشكار ميكنند.
با گذشت زمان روزنامهها در حركت انيميشنوار خود در گردونه تاريخ به روشنگرياي ميرسند كه دستِ بُرانِ هيچ سانسورچياي در سرپوش نهادن بر زشتيهاي بشرِ سياس به آن نرسيده است. تاريخِ برآمده از صفحات روزنامهها نشان ميدهد در بزم مستانه سياست، هميشه چپ و راست و ليبرال و محافظهكار به سلامتي هم نوشيدهاند و بياعتنا به زندگي مردم، براي رقيب خود احترام قائل بودهاند .