ادامه از صفحه اول
سياهبازي مغرضانه؛ تندروي به نام انقلاب!
از دورِ خدمت به مملكت خارج ميكنند و در نهايت اسم اين كارشكني خود را هم كمك به دولت ميگذارند. و جالبتر اينكه ماجرا به همينجا ختم نميشود و تندروهاي شناسنامهدار، بهرغم اذعان صريح رييس مجلس به تصميم شوراي عالي امنيت ملي با اذن و اجازه رهبري درباره توقف مصوبه حجاب و عفاف، بلافاصله طومار طرح حجاب را در صحن مجلس ميگسترانند تا به اينوسيله، بهجاي پرداختن به دغدغههاي فراگير اقتصادي و بهبود شرايط اجتماعي مردم، افكار عمومي را به مسائل حاشيهاي مشغول سازند و توجهات را از ناكارآمديهاي گذشته خود منحرف كنند. از سوي ديگر، رسانه ملي، كه حالا همگان ميدانند مديريت آن عملا در دستان يكي از ليدرهاي اين جريان، يعني برادر سعيد جليلي است، به پايگاهي براي تبليغ سياهبازي آنها بدل شده است. بهطوريكه در برخی برنامههاي مختلف اين رسانه، با تدوين روايتهاي گزينشي، بزرگنمايي ضعفها و كتمان نقاط قوت دولت، تلاش ميشود، تصويري ناكارآمد از قوه اجرايي و اجماعي مملكت ساخته شود. بهعبارتي، رسانهاي كه قرار بود دانشگاهي همگاني باشد، حالا به بلندگوي يك جريان خاص تنزل يافته و با مهندسي افكار، ماموريت خود را در بدبينسازي مردم نسبت به دولت و بحرانسازي پيدرپي تعريف كرده است. اين رويكرد، بيترديد نه سياستورزي سالم است و نه دغدغه واقعي اين روزهاي مردم، بلكه صرفا نوعي شعبده سياسي براي به حاشيه راندن دولت و زمينهچيني بازگشت همان تفكري است كه سالها كشور را در بنبست نگه داشته است.
دو- و اما پرسشي كه اين روزها ذهن نخبگان و وطندوستانِ جامعه را به خود مشغول كرده اين است كه دولت دكتر پزشكيان در برابر اين شبهاپوزيسيون قدرتطلبِ درونحكومتي، كه بقاي خود را نه در اصلاح امور، بلكه در بحرانآفريني و قفلسازي سياسي ميبيند، چه بايد بكند و چه چارهاي بينديشد؟ آيا در بايد بر همان پاشنه «وفاقِ يكطرفه» بگردد يا دولت بايد راهبرد جديدي اتخاذ كند؟ بهترين پاسخي كه در اين مقطع ميتوان به پرسش يادشده داد، شايد اين باشد كه دولت پزشكيان چارهاي جز اتخاذ راهبردي تركيبي از استقامت مدبرانه، شفافيت تاكتيكي، و ابتكارهاي اجماعسازانه ندارد. تندروها بهدنبال آنند كه با دامن زدن به فضاي التهابي، دولت را در موضع انفعال نگه دارند و به همين دليل، هر نوع عقبنشيني در برابر آنها، نهتنها راهحلي براي كاهش تنشها نخواهد بود، بلكه به مثابه دكترينِ گستاخسازي راديكالها، آنان را در مسير تجرّي و تخريبهاي بيشتر تشويق خواهد كرد. از اين رو، دولت بايد از سياست مماشات پرهيز كند و با تبيين صريح مواضع و شفافسازي عملكرد خود، اجازه ندهد كه فضاي عمومي به گروگان روايتهاي جعلي و جهتدار جريانهاي تندرو درآيد. در عين حال، راهبرد دولت نبايد صرفا بر دفع حملات متمركز شود. بلكه بايد با طرح گفتمان وفاق اجتماعي و ملي، پايگاه اجتماعي خود را از طريق سياستهاي مردمي و اصلاحات ملموس تقويت كند. پروژه وفاق دكتر پزشكيان، اگر قرار است از حد شعار فراتر برود، بايد بهطور عملي در قالب ابتكاراتي همچون ائتلاف كارآمدي ملي و ديالوگ مستقيم با مردم و نخبگان غيرهمسو پيش برود. براي خنثيسازي پروژه تندروها، دولت نيازمند آن است كه علاوه بر دفاع از دستاوردهاي خود، ابتكار عمل را به دست بگيرد و با پيش كشيدن مسائل واقعي مردم، نقشه تخريب را به ضد آن تبديل كند. اما اين وضعيت تنها مسووليت دولت نيست؛ بلكه حكومت و سران قواي ديگر نيز بايد به اين واقعيت توجه كنند كه راديكاليسمِ بياخلاق و خودسر، حتي اگر در ابتدا با شعارهاي به اصطلاح انقلابي و در قامت مدافع ارزشهاي نظام ظاهر شود، در نهايت به عامل واگرايي و فرسايش اقتدار حاكميت بدل خواهد شد. آنچه در تجارب تاريخي و بينالمللي مكرر ديدهايم، اين است كه انحصار قدرت در كفِ يك جريان افراطي، سرانجام گريبانگير كل نظام سياسي ميشود. از همين رو، ضروري است كه مقامات درك روشني از پيامدهاي رشد بيمهار اين جريان تندرو داشته باشند و با حمايت از رويكردهاي متعادل و كارآمد، از شكلگيري چرخه معيوب حاكميتستيزي و براندازي از درون جلوگيري كنند. در نهايت، اين تقابل، نه صرفا نزاعي سياسي، كه تعيينكننده سرنوشت حكمراني عقلاني در ايران خواهد بود. دولت پزشكيان، اگر بتواند پروژه تخريب حداكثري را در كوتاهمدت به پروژه ترميم حداقلي تبديل كند و به جاي ورود به زمين بازي تندروها، زمين بازي خود را در محور اصلاحات واقعي و بازسازي سرمايه ارزشمند اجتماعي طراحي كند، در آيندهاي نه چندان دور، قادر خواهد بود كه نهتنها از اين هجمهها عبور كند، بلكه مسير جديدي براي عقلانيت اجرايي در كشور بگشايد.
تحولات اخير در روابط روسيه و امريكا
با اين حال، اين كمكها نتوانستند توازن جنگ را به نفع اوكراين تغيير بدهند و در ماههاي اخير، نشانههايي از كاهش حمايت امريكا از كييف ديده ميشود.
ناتو و واكنش روسيه- گسترش ناتو به شرق اروپا همواره يكي از مهمترين نقاط اختلاف ميان مسكو و واشنگتن بوده است. روسيه استقرار نيروهاي ناتو در كشورهاي همسايه خود را تهديدي مستقيم براي امنيت ملي ميداند. در سالهاي اخير، عضويت فنلاند و سوئد در ناتو و افزايش حضور نظامي امريكا در لهستان و كشورهاي حوزه بالتيك، موجب تشديد نگرانيهاي كرملين شده است. در واكنش، روسيه نيز سياستهاي دفاعي خود را تقويت كرده است. در سال ۲۰۲۳، بودجه نظامي روسيه به بيش از ۱۰۰ ميليارد دلار افزايش يافت كه بخش قابلتوجهي از آن به توسعه سامانههاي موشكي، توليد پهپادهاي جنگي و استقرار نيروهاي بيشتر در مناطق مرزي اختصاص يافته است.
نشانههايي از تغيير در سياستهاي امريكا- در حالي كه طي سالهاي گذشته، امريكا سياستي تهاجمي عليه روسيه اتخاذ كرده بود، اما در ماههاي اخير، نشانههايي از تغيير رويكرد در واشنگتن ديده ميشود. افزايش هزينههاي جنگ در اوكراين، فشارهاي داخلي بر دولت بايدن و رشد نفوذ چين در عرصه بينالمللي، باعث شده است كه برخي مقامات امريكايي به دنبال بازتعريف سياستهاي خود در قبال روسيه باشند. كاهش حمايت از اوكراين: در حالي كه در سال ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، واشنگتن حمايت بيقيد و شرطي از كييف داشت، اما در سال ۲۰۲۴، اين روند با ترديدهايي همراه شده است. تأخير در تصويب بستههاي كمك مالي جديد و افزايش مخالفتها در كنگره، نشاندهنده كاهش تمايل امريكا براي ادامه حمايت نامحدود از اوكراين است. گفتوگوهاي پشت و جلوي پرده: برخي گزارشها حاكي از آن است كه كانالهاي ديپلماتيك ميان روسيه و امريكا بار ديگر فعال شدهاند. هرچند اين مذاكرات هنوز به نتيجه مشخصي نرسيده، اما نشاندهنده تمايل طرفين براي يافتن راهكارهايي جهت كاهش تنشهاست. همچنين گفتوگوي علني دو طرف در رياض، ميتواند مسكو و رياض را به حصول نتيجه مشترك نزديك و نزديكتر كند. تمركز بيشتر بر چين: امريكا بهتدريج توجه بيشتري به رقابت با چين نشان ميدهد و اين مساله ميتواند بر سياستهاي اين كشور در قبال روسيه تأثير بگذارد. برخي تحليلگران معتقدند كه واشنگتن ممكن است براي تمركز بر مهار چين، از شدت تقابل خود با مسكو بكاهد.
فصل جديدي در روابط روسيه و امريكا؟- روابط ميان روسيه و امريكا طي سالهاي اخير وارد يكي از بحرانيترين دورههاي خود شده است. با اين حال، تحولات اخير نشان ميدهد كه شرايط ممكن است در حال تغيير باشد. كاهش حمايت از اوكراين كه با دعواي رسانهاي زلنسكي و ترامپ علنيتر شده و فشارهاي اقتصادي و تمايل براي جلوگيري از تشديد درگيريهاي نظامي، ميتواند زمينهساز ورود دو كشور به فصلي جديد از روابط شود. اگرچه رقابت استراتژيك ميان مسكو و واشنگتن ادامه خواهد داشت، اما به نظر ميرسد كه امريكا در حال بازي در زمين روسيه است. تغيير در سياستهاي واشنگتن، چه از سر اجبار و چه از سر مصلحت، ميتواند به فرصتي براي بازتعريف روابط دو كشور تبديل شود.
روزنامهنگار
از توصيه تا كنشگري اجتماعي
خلاصه اينكه هر بار كه چشم به تصميمات حاكميت دوختهايم، نتيجهاي جز فرصتسوزي نداشتهايم؛ اما تاريخ نشان داده است، جوامعي كه ظرفيت اجتماعي براي كنشگري ايجاد ميكنند، حتي در سختترين شرايط نيز ميتوانند مسير تحول را هموار كنند.
اكنون بيش از هر زمان ديگري، ضروري است كه انرژيها از انتظار منفعلانه به كنش فعالانه سوق داده شود. اگر قرار است آيندهاي اميدبخش ساخته شود، اين آينده در عزم و ارادهاي است كه در بطن جامعه شكل ميگيرد.