گروه ورزش
مدافعي كه حوزه فعاليت گستردهاي دارد و حتي ميتواند تا محوطه جريمه حريف هم برود به وفور در فوتبال روز دنيا مورد استفاده قرار ميگيرد. پيشرفت اين سيستم طي يك روند ظريف بوده است. اما آيا اين سيستم ميتواند در درازمدت كار كند؟
به گزارش روزنامه اعتماد، جاناتان ليو در گاردين نوشت: گري نويل اخيرا در مورد سيستم استفاده از دفاع كناري گفته است: «شما در سراسر تيم بايد از بازيكنان تخصصي استفادهكنيد.» اما ممكن است گاهي شرايط تغيير كند. احتمالا مثال نقض اين نقل قول دانيل مونوز بوده است. كسي كه قبل از تبديل شدن به يكي از مدافعان كناري برجسته ليگ برتر، هرگز قبلا در اين پست بازي نكرده بود.
البته مونوز كه در جواني يك وينگر بود هميشه احساس قدرتمندي براي حركت رو به جلو داشت. او در اولين فصل حضورش در ناسيونال در زادگاهش كلمبيا، هفت گل در حالي كه در دفاع راست حضور داشت به ثمر رساند. در آخرين فصل كامل حضورش در Genk در بلژيك، او 11 گل به ثمر رساند، زيرا تيم وتر ورانكن (سرمربي خنك) به طرز دردناكي به قهرماني ليگ نزديك شده بود. او سال گذشته به وب سايت كريستال پالاس گفت: «من هميشه دوست داشتم جايي باشم كه يك مهاجم بايد در زمين باشد.» اما اين پالاس و بهطور خاص اليور گلازنر بود كه به مونوز در نقشي كه اكنون براي خودش ساخته است، كنترل كامل داد و حالا او تبديل به يك بازيكني شده كه امروز ميبينيد.
مونوز در واقع زيرنظر روي هاجسون قرارداد خودش را با كريستالپالاس بسته بود. اما كلي چشمپوشي لازم است تا او را به عنوان يكي از خريدهاي هاجسون توصيف كنيم. ديدگاه مدير قبلي اين بود: «من فقط يك ويديو از او ديدهام، اما او خوب به نظر ميرسد.» در واقع در گذشته، تصميم به استخدام مونوز توسط مديريت بايد واضحترين هشدار براي هاجسون ميبود. او بايد ميفهميد سلسله مراتب پالاس از مدتها قبل از او عبور كرده و فراتر از او نگاه ميكنند.
برعكس، تحت رهبري گلازنر، مونوز به نوعي وحشتناك و همهجانبه جنجال برانگيز تبديل شده است: تقلا كردن در دفاع، تلاش براي حركت رو به جلو در حمله، حضور انحرافي در ضربات ايستگاهي، خفه كردن حمله رقيب و... مونوز همه جا هست و فقط مانده ورود به آشپزخانه و پختن يك غذاي خوشمزه براي خانواده شما! او در اين فصل بيش از هر بازيكن ديگري در ليگ برتر تكل موفق داشته و به گفته Opta از xG بالاتري نسبت به ساوينيو، داروين نونيز، آماد ديالو يا مارتين اودگارد برخوردار است.
گلازنر سبك بازي خود را «بالا و پايين، بالا و پايين، بالا و پايين» توصيف ميكند. اگر بخواهيد مشخصات بازيكني را كه در ليگ برتر مناسب است تعريف كنيد، دانيل مونوز نمونه اوليه آن است و مونوز واقعا يك نوع بازيكن نمونه است: اغراقآميزترين نمونه از روند ظريفتري كه در ليگ برتر وجود دارد.
دو فصل پيش، ليست مدافعاني كه بيشترين شوت را در محوطه جريمه داشتند، در اختيار مدافعان تنومند مياني با قدرت سرزني بالا بود: فابيان شر، جيمز تاركوفسكي، ويرجيل ون دايك، بن مي، سون بوتمن، گابريل ماگالهاس. در اين فصل، اين ليست در اختيار مدافعان كناري و وينگر است: نه فقط مونوز، بلكه رايان آيت نوري از وولوز و يوسكو گوارديول از منچسترسيتي، مدافعي كه به عنوان يك تك تيرانداز در باكس محوطه جريمه حريف معرفي شد.
در همين حال، يك مدافع كناري - آنتوني رابينسون از فولام - پس از محمد صلاح در ليست بيشترين پاس گل در جايگاه دوم قرار دارد. ليف ديويس كه تيمش روز شنبه به پارك سلهرست ميرود، يك سوم شانسهاي ايپسويچ را در اين فصل ايجاد كرده است. آيت نوري سومين xG بالا را براي وولوز دارد. در همين حال حدود 14 باشگاه از 20 باشگاه ليگ برتر در اين فصل نوعي دفاع سه نفره را تجربه كردهاند. به اين ترتيب بيسر و صدا، 25-2024ممكن است تبديل به سال احياي مدافعان كناري شود.
از اين 14 باشگاه، تنها حدود نيمي از باشگاهها - پالاس، وستهم، ساوتهمپتون، ايپسويچ، وولوز و منچستريونايتد - اين كار را بهطور ثابت انجام دادهاند و نه به صورت گاه و بيگاه. همچنين متوجه شدهايد كه هر شش باشگاه در حال حاضر در نيمه انتهايي جدول قرار دارند.
از نظر عددي اين منطقي است: سه مدافع مياني يك بازيكن را كم ميكند و آن را به خط مياني ميافزايد. با وجود يك خط هافبك دو نفره كه بهطور عقلاني براي كنترل تمام محوطه مركزي مجهز نيست، مدافع كناري به يك مهره ضروري در بحث بيلدآپ تبديل ميشود. آيت نوري، بهطور غيرمعمولي به عنوان بازيكني كه كارش گسترش بازي است بيش از هر بازيكن ديگري در اين فصل وولوز وظيفه داشته است. ديويس در يك سوم پاياني بيش از هر بازيكن ديگري از ايپسويچ لمس توپ داشته است.
با اين حال آنچه جديد به نظر ميرسد، اين است كه در تيمهاي خاصي، مدافع كناري به يك تاكتيك هجومي سفارشي تبديل شده است؛ اغلب از طريق عدم تقارن. در وولوز، آيت نوري در سمت چپ 21 شوت براي وولوز داشته در حالي كه نلسون سمدو در سمت راست تنها 12 شوت زده است. در پالاس، مونوز در سمت راست 26 شوت زده در حالي كه ميچل در سمت چپ تنها 11 شوت زده است. گوارديول، در حالي كه يك دفاع سنتي در مقابل بالها نيست، عملكرد كاملا متفاوتي را انجام ميدهد و پنج گل زده براي اثبات اين شرايط دارد.
سوال بسيار مهم اينجا اين است كه آيا مدافع كناري ميتواند براي باشگاههايي كه به جاي دادن توپ و بستن فضا، در آرزوي مالكيت توپ هستند، در درازمدت در سطح پيچيدهتري كار كند؟ اين معمايي است كه روبن آموريم در حال حاضر در اولدترافورد و گراهام پاتر با كمي احساس بهتر در وستهم سعي در حل آن دارند، جايي كه پيشرفت سريع آرون وان-بيساكا و اولي اسكارل قدرت هجومي دو باشگاه را كاملا متحول كردهاند.
موفقيت اوليه وان بيساكا - كه در منچستريونايتد به عنوان يك مدافع راست معمولي به خدمت گرفته شد- كفه ترازو را در برابر ادعاي نويل سنگينتر ميكند كه گفته است وينگ بك طبق تعريف يك پست تخصصي است. در اين قاره، جرمي فريمپونگ در بايرلوركوزن و دنزل دامفريس در اينتر شواهدي هستند مبني بر اينكه اگر اراده و هوش تاكتيكي وجود داشته باشد، ميتوان يك مدافع كناري معمولي را به يك مدافع كناري تهاجمي تبديل كرد. علاوه بر اين، لوركوزن و اينتر، همراه با آتالانتا، با انجام اين كار، جامها را به دست آوردهاند.
آموريم تاكنون در 4 ماه سرمربيگري خود، كل بازيگران چرخشي را در پست دفاع كناري مستقر كرده است؛ ديالو، مزرويي، پاتريك دورگو، تايرل مالاسيا، آنتوني، ديوگو دالوت در سمت راست، ديوگو دالوت در سمت چپ. آن هم بدون اينكه حتي يك بار به يك جفت از بازيكنان رضايت دهد و آنها را ثابت نگه دارد.
طبيعتا چون اين يونايتد است و يونايتد تيمي نيست كه مربي در آن فرصت آزمون و خطا داشته باشد، چون هواداران تنها از اين تيم انتظار برد دارند. اجماع عمومي اين است كه اين آزمايشي است كه بايد فورا كنار گذاشته شود و با يكي از سيستمهاي سنتي انگليسيتر جايگزين شود.
شايد در دراز مدت نگاه مخالفان ثابت شود، اما اگر مبحث مدافع كناري احيا شده بتواند چيزي به ما بياموزد، اين است كه اين تاكتيكي است كه به بازيكنان تخصصي نياز ندارد، بلكه به زمان در زمين تمرين، تمرين و فداكاري نياز دارد. اين چيزي نيست كه بتوانيد به سادگي به دستش آوريد. همانطور كه افرادي مانند اوناي امري و آنژه پوستكوگلو متوجه شدهاند و هزينههاي زيادي هم بابت آن پرداخت كردهاند.
در اين شرايط شما به هافبكهاي مياني نياز داريد كه بتوانند در مورد اينكه چه زماني بايد به صورت گسترده جابهجا شوند تا وينگ بك مدافع را پوشش دهند و چه زماني براي پرس بالا بروند. شما به وينگ بكهايي با موتوري تمام نشدني و شم گلزني بالا نياز داريد. شما به مهاجماني نياز داريد كه به اندازه كافي همه كاره باشند تا بتوانند در هر نقطه از خط مقدم تركيب شوند، فريب دهند و عمل كنند. يكي از قهرمانان گمنام پالاس در اين فصل، اسماعيل سار است كه دويدنهاي هوشمندانه او فضاي زيادي را ايجاد كرده كه مونوز در آن جولان داده است.
البته يونايتد يك باشگاه متفاوت با خواستههاي دقيقتر و استانداردهاي بالاتر است. اما وقتي آموريم از «راه ديگري» صحبت ميكند، از پايبندي به اصول خود تا پايان تلخ، اين فقط لجاجت شخصي نيست. به اين دليل است كه او از روي تجربه ميداند كه اين تنها راهي است كه احتمالا ميتواند جواب دهد.