يادداشتي بر نمايش «مدهآ اجرا نميشود» به كارگرداني مرجان آقانوري
متكثر بر احوال امروز تئاتر
بابك پرهام
نمايش «مدهآ اجرا نميشود» با طراحي و كارگرداني مرجان آقانوري در سالن نمايش دا در حال اجراست، اين نمايش تركيبي از پرفورمنس، نمايش ايراني، نمايش هند و ويديو آرت است. مدهآ اوريپيد كه از نمايشنامههاي تاثيرگذار يوناني است به موضوع مردسالاري و اجحاف عليه زنان ميپردازد، در اين نمايشنامه پس از آنكه مدهآ دختر آئتيس پادشاه كولخيس با فداكاري به شوهرش جيسون كمك ميكند تا پشم زرين را به دست بياورد و سپس به خاطر او از سرزمينش دور ميشود و به همراه او به سرزميني ديگر ميرود، مورد بيمهري جيسون واقع ميشود و توسط كرئون پادشاه كورينتوس تبعيد ميشود و جيسون دختر كرئون را به عنوان تازه عروس انتخاب ميكند، مدهآ در اين نمايشنامه به جاي تن دادن به اين خفت انتقامي سخت را با قتل فرزندانش از جيسون ميگيرد.
تاكنون بيش از دهها بار اين نمايش يا اقتباسهايي از آن اجرا شده است ولي اينبار مرجان آقانوري توانسته است با خوانشي زنانه و اجرايي دگرگونه، نمايشي را روي صحنه بياورد كه از بينش عميق او نسبت به موضوعات پيرامون و شناخت دقيقش از نمايشنامه نشأت ميگيرد. در اين نمايش كارگردان زن در ابتدا تلاش ميكند تا با استفاده از رقصها و نمايش هندي اعم از كاتاكالي، بهاراتانيام و ساتريا، متن اوريپيد را بازسازي كند، اما توسط نيرويي سلبي متوقف ميشود، نور نمايش را ميگيرند و به اين ترتيب مورد مميزي قرار ميگيرد و سپس قسمتهايي از نمايش حذف ميشود، باري ديگر تلاش ميكند با مميزيهاي انجام شده نمايش را پيش ببرد ولي اينبار خود او به عنوان كارگردان حذف ميشود و جايگاه كارگردان به عهده يك مرد قرار ميگيرد، كارگردان جديد شناخت دقيقي از اين نمايشنامه و اصولا شناختي از تئاتر ندارد، اين را از تلفظ اشتباه اسامي و عبارات متوجه ميشويم، ولي او ارزشهايي را به عنوان قالب اجرايي به گروه تحميل ميكند، كارگردان پيشين كه الان جايگاه بازيگر را دارد سعي ميكند تا ايستادگي كند ولي به سختي سركوب ميشود، همانند مدهآ، در ادامه تئاتر به شكل نمايش ايراني ادامه پيدا ميكند تا قالبهاي ارزشگذاري شده توسط كارگردان كه تنها شعارهايي غيرقابل اجرا هستند بازتوليد شوند، در اينجا با انطباق نمايشنامه مدهآ با مجلس زنان داستان ادامه پيدا ميكند ولي باز هم نيروي سلبي توسط كارگردان مانع عمل ميشود و با سركوب شديد عوامل، نمايش به شكل نمايش ايراني تعزيه پيش ميرود، ولي گويا حتي تعزيه هم با ارزشهاي كارگردان همخواني ندارد، پس نمايش به پردهخواني ميرسد ولي باز هم خودسانسوري كارگردان وارد عمل ميشود و عوامل را مجبور ميكند تا به طور كلي نمايش متوقف شود، از آنجايي كه توقف نمايش در هر بازه زماني با خاموش كردن نور و تاريكي انجام ميشود، عوامل از تماشاگران ميخواهند كه با چراغ قوه تلفنهاي همراهشان نور سالن را جهت ادامه كار تامين كنند و در يك نمايش تعاملي اينچنين نمايش ادامه پيدا ميكند ولي در آخر با ورود نيروهاي سركوبگر با چهرههاي پوشانده شده نمايش كامل تعطيل ميشود و كليه بازيگران و عوامل دستگير ميشوند. شايد در اين دوره اين بهترين خوانشي بود كه از نمايشنامه مدهآ اوريپيد ميتوانست ارايه شود. مرجان آقانوري به عنوان هنرمند تحصيلكرده تئاتر از بهترين دانشگاههاي كشور و برگزيده جشنواره فجر، دختري كه از شهرستان به اجبار به تهران آمده است در اين نمايش به ظرافت اين موضوع را بازگو ميكند كه هنرمندان، به ويژه هنرمندان زن، بيشتر از همه مورد سانسور قرار ميگيرند و فرزندانشان -آثاري كه توليد ميكنند- از آنها گرفته ميشود، هنرمنداني كه خيلي از آنها به دليل كاستيهاي شهرستانها براي توليد تئاتر مجبورند به تهران بيايند و مورد بيمهري فضاي مردانه تئاتر قرار ميگيرند، سانسور به عنوان امري سلبي به خاموشي سالنهاي نمايش و فراموشي آثار توليد شده يا نمايش به يك اثر خنثي و گاهي دور از محتوا قلب ميشود. تسلط بازيگران به نمايش هند، انواع نمايش ايراني، آواز و موسيقي ديدني است، ايده كارگرداني فكر شده است و نمايشنامه توليد شده هوشمندانه و قابل دفاع است. طراحي صحنه ساده ولي با ريزهكاريهايي همراه است، از صفحه شطرنج تا رگال لباس، همگي جايگاه معنايي و قابل تاويل دارند، طراحي نور باتوجه به كاستيهاي سالن اجرايي بسيار هنرمندانه است، ساخت ويديو آرتها نيز درست و قابل تامل است. موسيقي زنده در اين اجرا كاركرد به جايي دارد و دور از فرمهاي بيربط است كه مدتي است در اجراها از آن استفاده ميشود، اما پخش موسيقي پليبك نامناسب است، صداي بلندگو كنترل شده نيست و براي چنين سالني زياد است.
زمان نمايش مطلوب است و ريتم بالاي اجرا در زمان چهل دقيقهاي و استفاده از موسيقي و طنز در نمايش توانسته است مخاطب را راضي نگه دارد.
به طور كلي مرجان آقانوري به عنوان كارگردان و بازيگر در اين نمايش موفق بوده است و ديگر بازيگران نيز عليرغم نقش فرعي توانستهاند قابها و پرفورمنس ديدني ايجاد كنند.
هماهنگي گروهي و تسلط بر چندگونه اجرايي از نكات موفق اين نمايش است.